SHIA-NEWS شيعه نيوز:
به گزارش «شيعه نيوز» به نقل از "آینده"، گروه فرهنگی: بخش دوم خاطرات و شرح حال عالم ربانی، آیتالله سید عبدالكریم حق شناس به قلم شاگردش سید عباس قائم مقامی، ناگفته های جالبی از خون دل خوردن آیت الله حق شناس و دیگر علمای ربانی از خشك مقدس ها دارد و همچنین به بیان ناگفته هایی از آیت الله شاه آبادی می پردازد.
از جمله آیت الله حقشناس كه به شخصیت كم نظیری چون آیت الله میرزا ابراهیم امام زاده زیدی دل بسته بود، تعریف می كرد مرحوم امامزاده زیدی علیرغم شخصیت والا و كمنظیری كه داشت در اثر جوسازیهای جمعی«خشك مقدّس نادان»، در مقطعی خاصّ مورد بیمهریِ عمومی قرار گرفته بود. او كه روزگاری انبوه جمعیّت در جماعتاش شركت میكرد، در این زمان، مأمومینش از تعداد انگشتان یك دست فراتر نمیرفت. آیت الله حقشناس بارها با افسوس و تأسف از این رخداد یاد میكرد و به همین بهانه اندر مذّمت تحجّر و خشكه مقدّسی و آسیبهایی كه این گروه، ناخواسته بر پیكر آئین و اخلاق وارد میسازند سخنها میگفت و خاطرهها نقل میكرد .
به گفتة استاد حقشناس ماجرا از این قرار بود كه جمعی از باصطلاح متدینان خشكسَر و خودسَر! با تجسّس در زندگی خصوصی مرحوم آیت الله امام زاده زیدی بر پاره ای رفتارهای عاطفی و محبّت آمیز او با خانواده اش آگاهی مییابند و به زعم خود چنین رفتاری را مناسب شأن یك فقیه و عارف نمیدانستند و از این رو ایشان را به خروج از «زیّ روحانیّت» و «قداست شكنی» متهم و در نتیجه خارج از عدالت معرفی كردند و به همین دلیل دیگر در جماعت ایشان حاضر نمیشدند.»
آیت الله حقشناس كه خود به شدّت از رفتارهای جاهلانة برخی مقدس مآبان بریّ بود پس از ذكر این خاطره میفرمود: «داداش جون! جهالت را میبینی؟ آنان خود به دلیل تجسّس در زندگی دیگران، دچار حرام شده بودند آنگاه یك عارف و مجتهد كم نظیر را به دلیل كار شرعی و عادلانهای كه انجام داده مورد اهانت قرار میدادهاند.» حال آنكه او اگر چنین عمل نمی كرد از اعتدال و عدالت خارج بود.
تسلط به فرانسه و انگلیسی
نكته جالب اینجاست كه آیت الله حق شناس در در دبیرستان دارالفنون درس خوانده و در كنار تحصیل رسمی به تقویت و یادگیری دو زبان انگلیسی و فرانسه اهتمام ورزید. آن هم در زمانهای كه كمتر كسی از تعداد اندك دانشگاهیان آن روز، توأمان از دو زبان خارجی بهره مند بود! تسلّط استاد به این دو زبان تا حدّی بود كه علاوه بر تكلّم با آنها گاه، آگاهیهای دقیق و قابل توجهی را از ریشه واژگان و مقایسة آنها در این دو زبان ارائه میداد.
برخی از ارادتمندان قدیمی، خاطرهای را از ملاقات و مباحثه ایشان با یك مسیحی انگلیسی زبان نقل میكنند كه به تشرّف وی به اسلام انجامید.
آیت الله شاه آبادی و سخن گفتن به زبان عوام مردم
آقای شاهآبادی در كنار تمام ویژگیهایی كه داشت یك ویژگی دیگر او را از بسیاری از عارفان پیشین جدا میساخت و آن برخورداری از «زبانِ پیامبرانه» بود. «زبان پیامبری»، زبان تیسیر (سادهسازی) است. زبان پیامبری زبانی است ساده و عمیق!
جلسات سیار خانگی، ابتكار آیت الله شاه آبادی در زمان استبداد رضاخانی
همین زبان بود كه به آقای شاهآبادی این فرصت و امكان را میداد تا در عین تدریس و تبیین عمیقترین معضلات علمی و عرفانی، بر فراز منبر شود و با عادیترین طبقات جامعه سخن بگوید و آنان را باعمیق ترین معارف و حقایق آشنا سازد و همچون سنگ صبوری، رازدان آنان باشد و گره از مشكلاتشان بگشاید. تا جائیكه مردمیترین نهادهای مذهبی، یعنی «هیئتها و جلسات سیار خانگی» كه در زمانة دین ستیزی رضاخانی جایگزین «محافل و جلسات ثابت مذهبی» گردید ابتكار و یادگار آن فقیه سترگ و عارف یگانه بود.
ایشان خود بر خلاف سیرة رائج شخصیتهای طراز اوّل علمی ودینی كه از منبر و سخنرانی عمومی بر كنار بودند، به طور مرتّب به منبر میرفت و برای عامّه مردم و كسبة بازار سخن میگفت و به گفتة استاد حقشناس، هرگاه مورد اعتراض و انتقاد قرار میگرفت كه «اذهان عامّه، ظرفیّت چنین مطالبی را ندارد.» پاسخ میداد:«بگذارید این كُفریجات! به گوش اینها هم بخورد» گویا استاد، خود یك بار شاهد چنین گفتگویی میان آیت الله شاهآبادی و امام خمینی بوده است.
هر چند بهرهمندی ایشان از این هنر پیامبرانه، وی را از برخی كلفتها و آسیبهای پیامبری بینصیب نگذارد و موجبات طعن و وهن وی از سوی جاهلان و عالم نمایان فرومایه تر از جهّال[1] را فراهم ساخت... و تكرار غمنامه لعن و تكفیر...باری در همین جلسات عمومی از میان بازاریان و كسانی كه از نَفَس مسیحائی و زبان پیامبرانة آن عارف بزرگ بهرهمند بودند بسیاری افراد صاحب دل و اهل معرفت برخاستند.
ارتباط آیتالله حقشناس با امام
آشنایی آیت الله حقشناس با امام خمینی نیز برای نخستین بار از طریق آیت الله شاهآبادی بود كه بارها از شاگرد برجستة خود یاد میكرد. و علاوه بر آن، امام هرگاه به تهران سفر میكرد – كه آن روزها به بهانة اقامت همسرشان در تهران، این سفرها زیاد انجام میگرفت- به دیدار استاد خود میشتافت و از فیض جماعت او در یكی از شبستانهای مسجد جامع تهران بهرهمند میشد. این همه، زمینة آشنایی و علاقة از دور با امام را فراهم ساخت؛ آشنایی و علاقهای كه در قم تكمیل و به صمیمیّتی دوطرفه تبدیل گردید.
اردوهای هفتگی پدر حاج آقا مجتبی تهرانی برای طلاب
مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی (پدر حضرات آیات حاج آقا مرتضی و حاج آقا مجتبی تهرانی) از دیگر عالمان وارسته و مهذّبی بود كه استاد با ایشان محشور بود. استادانی همچون میرزاعبدالعلی تهرانی، در آن روزگار، رسالت و وظیفة خویش را نه فقط در آموزش و تعلیم شاگردان بلكه در تربیت و تهذیب آنان میدیدند. رفاقت، صمیمّت و محبّت تنها شیوهای بود كه آن بزرگواران برای رسیدن به این هدف از آن بهره میجستند، شیوهای كه استاد حقشناس نیز در هماره آموزگاری و تربیتگری خود، لحظهای از آن بركنار نبود.
سفرهای هفتگی به اطراف تهران، كه باید آنها رانخستین اردوهای فرهنگی- تربیتی طلاب دانست، از جمله برنامههایی بود كه مرحوم میرزاعبدالعلی تهرانی به اجرای آن اهتمام داشت تا علاوه بر پاسخگویی به نیاز طلاب و تأمین پویایی و نشاط آنان، روح برادری و پیوند دوستی میان آنان تقویت گردد.
استاد حقشناس، خاطرههای جالب فراوان و از جمله شوخی ها ومزاح هایی كه در این سفرها رخ داده بود نقل میكرد كه نشان دهندة میزان تأثیر آنها در ذهن و ضمیر ایشان و ایجاد روحیه نشاط وسرزنده گی بود.
مرحوم شیخ محمدحسین زاهد نیز گاه چنین سفرهایی را برای اعضای حلقة معنوی خود ترتیب میداد، یادگاری كه در سالهای پسین، م و بیش در سیرة استاد نیز جاری و ماندگار بود و گهگاه چنین سفرهایی با محوریت ایشان شكل میگرفت و بارها در معیّت ایشان توفیق چنین سفرهایی كه در عین تفریح و تفرّج، سرشار از آموزش و تربیت بود دست داد.
آیت الله مجتبی تهرانی در تشییع آیت الله حق شناس
حكیم آیت الله میرزا مهدی آشتیانی
حكیم و عارف عالیمقدار آیت الله میرزا مهدی آشتیانی نیز از دیگر اساتید میرزا عبدالكریم، در تهران بود. میرزا مهدی آشتیانی كه در زمان خویش فیلسوف شرق لقب گرفت و بسیاری از استادان نامدار فلسفة در دوران معاصر شاگردی او را كردهاند.
در ایّامی كه آیت الله حقشناس جهت ادامة تحصیل به حوزة علمیه قم رفته بود، میرزای آشتیانی هم جهت اقامت و تدریس در این حوزه به قم آمد (سال 1364ق). آیت الله حقشناس با دریغ و افسوس فراوان از این دوران یاد میكرد و میگفت: اقامت میرزا در حوزة علمیه، چند ماهی به طول نیانجامید چرا كه «جاهلان متنسّك» و شاید برخی «عالمان متهتّك» به این بهانه كه وی آلوده ! به عرفان و فلسفه است، آنچنان عرصه را بر او تنگ كردند تا ناگزیر از بازگشت به تهران گردید.»
آیت الله حقشناس روزی تلخ از آن ایام را به یاد میآورد كه در مدرسة فیضیّه، یكی از فریفتگانِ جهل و ریا به زعم خود با انگیزه دفاع از دین و مقام ولایت ،میرزای آشتیانی را به شكلی شرم آور مورد جسارت قرار داده و او را توبیخ میكند كه: شنیدهام ابن عربی را از امیرالمؤمنین(عليه السلام) بالاتر میدانی؟! آن مرحوم سخت متأثر شده و پس از بیان سخنی بس دردآور كه در عین حال ارادت او به مقام ولایت علوی (عليه السلام) را نشان میداد، آنجا را ترك كرد و از آن پس به تهران بازگشت و برای همیشه حوزة علمیه قم را از وجود خویش محروم ساخت!