به گزارش «شیعه نیوز»، داستان کاهش جمعیت کشور و بحرانهای ناشی از آن مدتها است که از سوی رسانهها و بسیاری از کارشناسان مطرح شده است. داستانی که از پیر شدن جمعیت کشور در دهههای آینده و شاید انگشت شمار شدن جوانان در خیابانها خبر میدهد. در میان نگرانی جمعیت شناسان پیرامون این موضوع، بارها علل سقوط نرخ باروری و کاهش فرزندآوری مطرح شده و شاید شنیدن برخی از این عوامل حتی تکراری هم شده باشند.
حال برای پی بردن به دلایلی عمیقتر در شکلگیری بحران جمعیت، به سراغ محمدولی علیئی مدیر گروه جمعیت شناسی مؤسسه مطالعاتی دانشگاه تهران، رفتیم و در نشستی در خبرگزاری مهر پیرامون موانع افزایش جمعیت و راهکارهای لازم برای مقابله با این سونامی گفتگو کردیم. مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید.
*طی سالهای اخیر علل مختلفی نظیر اجرای برنامه کنترل جمعیت یا تنظیم خانواده از عوامل مؤثر کاهش جمعیت کشور مطرح میشوند. به نظر شما به غیر از این مورد، چه موضوعات دیگری که شاید در این سالها از آن غافل بودهایم، منجر به کاهش جمعیت کشور شده است؟
-خوشحالم که امروز حوزه رسانه بیش از پیش به موضوع جمعیت و بحران آن حساس شده است. بحران جمعیت در حال حاضر در حال رخ دادن است و نامه وزیر بهداشت به رهبر معظم انقلاب و سایر بحثهای پیرامون آن نشان دهنده اهمیت این موضوع است. تا به امروز تنها طرح این مسئله به انجام اقداماتی بر روی کاغذ محدود بو ده و هنوز اتفاقی که منجر به افزایش موالید کشور شود، رخ نداده است. ما با کاهش موالید روبرو هستیم و شاخصهای بهبود وضعیت جمعیتی نشان میدهد که این موضوع به صرف حرف، دستورالعمل و تصویب مصوباتی در جلسات مسئولین حل نخواهد شد.
امروزه تحصیلات عالیه رواج و نگاه به خانواده سنتی تغییر یافته است. حدوداً بیش از ۸۴ درصد از افراد جامعه حداقل مدرک دیپلم دارند و نرخ باسوادی کشور ۹۱ درصد است. اتفاق دیگر نیز آموزش و تحصیلات عالیه در ایران و تربیت نیروی انسانی است. تحصیلات عالیه از سال ۶۷ به بعد بیش از نیاز اساسی جامعه انجام شده و فقدان انطباق نیازهای شغلی متناسب با تحصیلات در ایران رخ داده است و نتیجه آن نیز بیکاری بسیاری از جوانان کشور است.
این امر باعث یأس و سرخوردگی به ویژه میان افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله شده و زمینه مهاجرت تحصیلکردهها را فراهم کرده است. موضوع دیگر تبلیغ لزوم تحصیلات عالیه و تقویت آن است که مصداق آن را در تبلیغاتهای فراوان کلاسهای کنکور در رسانه ملی میبینیم. افزایش تمایل افراد به تحصیلات بالا و در کنار آن عوامل ذکر شده منجر به تغییر اولویت و دغدغههای مردم شده و دیگر فرزندآوری به عنوان اولویت اول محسوب نمیشود.
یکی دیگر از عوامل دخیل در کاهش جمعیت ایران افزایش سطح بهداشت جهانی بود. هرچند که نمیتوان مانع این موضوع شد اما افزایش بهداشت به صورت ناخودآگاه در محدود کردن تولد فرزندان نقش داشت. افزایش بهداشت منجر به کاهش مرگ و میر نوزادان طی دهههای اخیر شد از سوی دیگر این امر منجر به ثبات تعداد فرزندان خواسته شده والدین و ثبات جمعیت شد.
به عنوان مثال در گذشته اغلب چندین نوزاد متولد شده از یک خانواده به دلایلی از جمله بیماری از دنیا میرفتند به همین دلیل والدین چندین فرزند به دنیا میآوردند اما در حال حاضر این موضوع تغییر کرده است. امروزه مرگ و میر نوزادان کاهش یافته و در هر ۲۰ هزار نوزاد، ۱۸ نفر از دنیا میرود. این در حالی است که در سال ۵۵ این رقم ۱۲۶ فوتی در هر هزار نفر بود. تا سال ۶۵ نیز نرخ فرزند آوری بالا بود و تعداد فرزندآوری زنان ۶.۵ یا ۶.۷ بود. این در حالی است که این رقم در سال ۹۸ به ۱.۸۴ درصد و حتی پایینتر از سطح جانشینی رسیده است.
تمامی این عوامل منجر به افزایش هزینه پرورش فرزندان شده است. از سوی دیگر این عوامل منجر به افزایش سن ازدواج، کاهش تعداد فرزندان، کاهش تعداد ازدواجها و افزایش طلاقها شده است. اساس تشکیل خانواده در دهههای گذشته نسبت به زمان کنونی کاملاً تغییر یافته و نتیجه آن نیز تغییر دیدگاه افراد به زندگی مشترک و کاهش تمایل به تشکیل خانواده است.
موضوع دیگر برای عدم فرزندآوری بیش از مشکلات اقتصادی، تصور هزینههای فراوان برای رشد فرزند است. تبلیغاتهای رسانهای یکی از مهمترین عوامل مؤثر در گریز از فرزندآوری هستند. تا سال ۷۵، ورودی مردان و زنان به دانشگاه یکسان بود و بعد از آن سال، ورودی زنان بیشتر از مردان شد به طوری که در حال حاضر میزان دانشجویان زن نسبت به مرد ۶۴ درصد است. حجم فارغالتحصیلان نیز موجب اشتغال تمام وقت برای زنان و کاهش ساز و کار فرزندآوری شده است.
*اقداماتی برای افزایش نرخ باروری کشور و به دنبال آن افزایش جمعیت میتوان انجام داد؟
برای افزایش نرخ باروری باید برخی اقدامات ریشهای از لحاظ فرهنگی و تغییر دیدگاه جوانان به ازدواج، اقدامات تشویقی برای تسهیل روند مادی فرزندآوری و غیره انجام شود
-برای افزایش نرخ باروری باید برخی اقدامات ریشهای از لحاظ فرهنگی و تغییر دیدگاه جوانان به ازدواج، اقدامات تشویقی برای تسهیل روند مادی فرزندآوری و غیره انجام شود. شاید برخی به انجام امور قهری نظیر محدودیت تحصیل و اشتغال برای زنان است معتقد باشند اما انجام آنها در کشور تضعیف حقوق بانوان محسوب میشود.
باید با اغنا سازی و رفع مشکلات اقتصادی خانوادهها را به سمت فرزندآوری کم هزینه حرکت دهیم. متأسفانه تفکر والدین نسبت به فرزند تغییر یافته است. در حال حاضر زوجین فرزند را به عنوان مایه آرامش و پایدار کننده زندگی نمیبینند و به این دلیل شاهد تک فرزندی در خانوادهها هستیم. حتی در بسیاری از خانوادهها، آوردن یک فرزند هم به منظور اثبات سلامت دو طرف و ادامه نسل است. به این دلیل آنها برای آوردن فرزند دوم اقدامی نمیکنند و تمامی این موارد نتیجه تغییر الگوی ذهنی جوانان مبنی بر محدودیت تعداد فرزندان است.
باید با کمک نهادهای مسئول، انجیوها و نهادهای مردمی باورها به ازدواج تغییر را تغییر دهیم و شرایط اقتصادی تشکیل خانواده را نیز تسهیل کنیم. امروزه ذهنیت ما نسبت به فرزندآوری تغییر کرده و تصور میکنیم که علت عدم فرزندآوری مسائل اقتصادی است این در حالی است که تمایل به کاهش فرزند اغلب در خانوادههای مرفه دیده میشود.
*در دورهای از تاریخ برخی کشورهای اروپایی نیز با بحران جمعیت روبرو شدند، آنها برای مقابله با این موضوع چه اقدامی انجام دادهاند؟
بر اساس آمارهای جهانی تعداد فرزندان لازم برای ساختن نسل بعدی برای هر زن ۲.۱ درصد است اما با توجه به بحران جمعیت در ایران، لازم است نرخ باروری هر زن ۲.۳ درصد باشد. یعنی از ۱۰۰ زن باید ۲۳۰ فرزند متولد شود تا نسل بعدی کشور ساخته شود
-در یک دورهای در غرب، نرخ موالید به دلیل افزایش بهداشت جهانی کاهش پیدا کرد. از سوی دیگر برشمردن زنان به عنوان نیروی اصلی کار و لزوم تأمین هزینههای زندگی توسط دو طرف منجر به کاهش جمعیت شد و در دهه ۷۰ بحران کاهش موالید در اروپا رخ داد. هنوز نیز برخی از کشورها از جمله آلمان و ایتالیا درگیر آن هستند اما فرانسه و انگلیس با اجرای برنامههای تشویقی از جمله قطع مالیات خانوادههای دارای دو فرزند، اعطای خانه رایگان و حقوق ماهیانه به زوجین دارای سه فرزند از این بحران تا حدودی خارج شدهاند. این کشورها با رفع دغدغه شغلی و مالی برای والدین و ارائه خدمات تفریحی، مسکن، تمهیدات مالی و تسهیلات آموزشی به فرزندان موجب کاهش هزینههای پرورش فرزند در کشور خود و بهبود جمعیت شدهاند.
بر اساس آمارهای جهانی تعداد فرزندان لازم برای ساختن نسل بعدی برای هر زن ۲.۱ درصد است اما با توجه به بحران جمعیت در ایران، لازم است نرخ باروری هر زن ۲.۳ درصد باشد. یعنی از ۱۰۰ زن باید ۲۳۰ فرزند متولد شود تا نسل بعدی کشور ساخته شود. مسئله دیگر آن است که در کنار کاهش جمعیت شاهد افزایش شمار سالمندان نیز هستیم و این در حالی است که بحران پیری جمعیت نیازمند هزینه است. در کشورهای غربی در خلال پیر شدن جمعیت به مرور تمهیداتی در این زمینه دیده شده است اما در حال حاضر در ایران فرصتی برای ایجاد این تمهیدات از جمله راه اندازی خانههای سالمندان فراوان و امکان نگهداری از آنها را نداریم. در نتیجه باید به فکر جوان کردن جمعیت کشور باشیم.
*اجرای پروژه کنترل جمعیت در ایران ناشی از اقدام دستگاههای داخل و خارج از کشور بود و هر کدام به شکلی در پیشبرد این پروژه نقش داشتند، به صورت جداگانه به این تأثیرات میپردازید؟
-در سالهای گذشته وزارت بهداشت بیشترین نقش را در کاهش جمعیت کشور داشته و متولی اصلی اجرای طرح کنترل جمعیت وزارت بهداشت بوده است. انجام اقداماتی نظیر راه اندازی شبکه بهداشت برای اجرای اموری از جمله قطع کوپن فرزندان سوم به بعد خانوادهها و گسترش اجرای طرح کنترل جمعیت ازجمله این موارد است. به علاوه اقداماتی همچون عقیم سازی اجباری مردان، قطع حمایت از خانوادههای بیش از دو فرزند، ترساندن زنان از افزایش فرزند آوری و قطع خدمات درمانی برای فرزندان بیشتر از جمله اقداماتی است که طی سالهای گذشته از سوی این وزارتخانه و در راستای برنامه تنظیم خانواده یا کنترل جمعیت انجام شده است.
با توجه به نامه اخیر وزیر بهداشت در خصوص افزایش جمعیت، در حال حاضر جنبشهایی در این وزارتخانه به منظور افزایش جمعیت رخ داده است و بر اساس مطالعات انجام شده ازدواج و فرزند آوری بالای ۳۵ سال خطرناک نیست حتی مستنداتی داریم که بر اساس آنها بسیاری از سرطانها را میتوان با فرزندآوری درمان کرد
با توجه به نامه اخیر وزیر بهداشت در خصوص افزایش جمعیت، در حال حاضر جنبشهایی در این وزارتخانه به منظور افزایش جمعیت رخ داده است و بر اساس مطالعات انجام شده ازدواج و فرزند آوری بالای ۳۵ سال خطرناک نیست حتی مستنداتی داریم که بر اساس آنها بسیاری از سرطانها را میتوان با فرزندآوری درمان کرد. باید این تفکر را در میان زوجین جوان ایجاد کنیم که فرزندآوری موجب سلامت والدین و ثبات خانواده میشود اما تک فرزندی با شیوه کنونی امپراطوری فرزندان موجب بروز مشکلات اخلاقی و رفتاری در فرزندان میشود.
*پروژه نفوذ تا چه میزان در نقش سازمانهای بینالمللی در کنترل جمعیت ایران نقش دارد؟
-متأسفانه برخی افراد این الزام را در ایران دارند و تأکید میکنند که زنان باید همچون مردان به عنوان نیروی کار وارد چرخه اقتصادی شوند اما این باور ناشی از پروژه نفوذ و طرحهای سازمانهای بینالمللی در راستای تحدید جمعیت ایران است. بانک جهانی و سازمانهای بینالمللی در دهههای اخیر وامهایی را به دولتهایی که نرخ باروری خود را کاهش میدادند، اعطا میکرد. از سوی دیگر، صندوق بینالمللی جهانی نیز برای کاهش موالید با ارائه وسایل پیشگیری از بارداری به ویژه در سالهای پس از انقلاب در جهت اجرای پروژه کنترل جمعیت حرکت کرد.
پروژه نفوذ و کنترل جمعیت ایران همچنان ادامه دارد به طوری که معاون امنیتی آقای کارتر در سال ۲۰۰۹ اعلام کرد «نیازی نیست که بیش از این به ایران برای دستیابی به پروژههای هستهای فشار وارد کنیم چرا که آمارهای جمعیتی در این کشور به نفع جامعه کنونی نیست و ایران تا دهههای آینده، خود به خود تسلیم خواهد شد.»
کاهش ناگهانی و عجیب نرخ باروری کشور منجر به نام گرفتن پروژه «معجزه ایرانی» شد. برآوردی که در دهه ۷۰ داشتیم، این بود که در سال ۸۵ یا ۹۰ نرخ موالید به ۲.۲ برسد اما در سال ۷۵ به این رقم رسیدیم و علت آن مصمم بودن نظام ایران در کاهش جمعیت بود. در دولت آقای هاشمی، کشور به دنبال دریافت وام ۲ میلیاردی از صندوق جهانی بود اما این وام محقق نشد و بیشتر تلاش شد تا نرخ باروری کاهش یابد. در حال حاضر وزارت بهداشت به دنبال جبران این موضوع است اما این جبران حداقل ۲۰ الی ۳۰ سال طول خواهد کشید.
*به نظر شما جریان فمینیسم بر کنترل جمعیت کشور تأثیری داشته است یا خیر؟
-سفر نفیس صدیق به کشور در دهه ۶۰ پایه ایجاد نگاههای فمینیستی و تأثیر آن بر فرزندآوری را ایجاد کرد. این بانو در نشستها به فرزندآوری یک نگاه فمنیستی داشت به طوری که این جنبش آزادی را به فرزندآوری ترجیح دادند و این نگاه در دهه ۹۰ نیز قوت بیشتری پیدا کرد. امروزه مسئلهای با مضمون استقلال جسمی یا آزادی بدنی زنان میان فمینیستها مطرح میشود و این موضوع خود مصداق حرکت به سمت عدم فرزند آوری و منصرف کردن زنان از حاملگی است. در واقع جنبش فمینیسم بر روی روند کاهش تمایل به فرزندآوری برخی بانوان تأثیر داشته و همچنان نیز دارد.
این موضوع یک پروژه هدفمند برای فلج کردن تعادل نظام اجتماعی است. این در حالی است که نظام خلقت بر روی تعادل ایجاد شده اما فمینیستها در حال بر هم زدن این تعادل و ایجاد انشقاق هستند. تأثیر تفکرات این جنبش هنوز نیز در کشور وجود دارد و مبحث استقلال جسمی و بدنی، یکی از رفتارهای تعیینکننده اجتماعی است که منجر به افزایش سن ازدواج و کاهش جمعیت شده است.
کشورهای غربی نیز امروزه با این پدیده درگیر هستند البته راهکارهایی مانند پذیرش مهاجر را ارائه دادهاند اما تبعات آن در دراز مدت مشخص میشود. به عنوان مثال، در حال حاضر فرانسه نرخ باروری بالایی دارد اما به دلیل پذیرش مهاجرین فراوان، تا چندین دهه آینده هویت اصلی خود را از دست خواهد داد.