به طور معمول شخص حجگزار در روز ترويه (روز هشتم ذيحجه) احرام مي بندد که شب نهم را در سرزمين عرفات بماند تا آن وقوف لازم را که روز نهم ميباشد، درک کند.
روز نهم را از زوال خورشيد (ظهر)، بايد در سرزمين عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر کوچ نموده و در آنجا بيتوته کند و روز دهم، پس از طلوع آفتاب، از مشعر به طرف منا حرکت و کوچ کند. آنگاه که وارد سرزمين منا شد، قرباني، حلق و رمي جمرات ميکند. سرّ حج در اين نيست که انسان، اعمال ظاهري را ـچه واجب و چه مستحب ـ انجام دهد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: ميدانيد وقتي زاير و انسان حجگزار احرام بست، چرا بايد به عرفات رود و بعد بيايد کعبه را طواف کند؟ براي آنکه عرفات، خارج از مرز حرم است و اگر کسي ميهمان خداست، ابتدا بايد به بيرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله کند تا لايق ورود به حرم شود. بعد در عرفات، هم شب و هم روز، به خصوص روز عرفه، دعاي مخصوصي است و دعا، جزو فضايل برجسته و وظايف مهم روز عرفه در سرزمين عرفات است؛ چراکه اگر کسي روز نهم ذيحجه در عرفات نباشد نيز از فضايل برجسته آن روز، خواندن دعاي عرفه سالار شهيدان، حسين بن علي(ع) ميباشد.
زاير ابتدا بايد در خارج از محدوده حرم، آنقدر دعا کند و خود را تزکيه و تطهير نمايد تا لايق ورود به مرز حرم شود؛ از اين جهت گفتهاند که پيش از طواف، بايد به بيرون دروازه؛ يعني عرفات رود؛ مثل اينکه اگر ميهماني بخواهد بر بزرگي وارد شود، اول بايد در بخش ورودي درب، اجازه ورود بگيرد آنگاه به محضر وارد شود. حاجيان در روز نهم، به سرزمين عرفات ميروند، در آنجا تضرع ميکنند، دعا ميخوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسألت ميکنند، آنگاه لياقت يافتند، وارد محدوده حرم ميشوند.
عرفات پنج سرّ دارد که در حديث شبلي آمده است:
1. وقوف در عرفات به اين معناست که انسان به معارف الهي واقف، عارف و آگاه شود. بداند که خداوند به همه نيازهاي او واقف است و براي رفع همه نيازمنديهاي او تواناست. خود را به خدا بسپارد و احساس کند که بنده او و محتاج اوست تا تنها او را اطاعت کند.
2. بايد عارف شود که ذات اقدس الهي به صحيفه قلب او و به درون او و راز او آگاه است. انسان بايد عارف شود که خداوند متعال بر صحيفه قلب او احاطه کامل دارد. اگر آدمي بداند که قلب او در محضر و در مشهد حق است، همانطوري که گناه با زبان، دست و پا مرتکب نميشود، گناه خيالي و فکري هم نخواهد داشت و آرزوهاي باطل به خود راه نخواهد داد. همانگونه که حرف باطل بر لب ندارد و به کسي بد نميگويد، بدي کسي را در دل نيز نميطلبد و سرانجام همانگونه که بدن خود را تطهير ميکند، قلبش را نيز از خاطرات آلوده پاک ميسازد.
3. شايسته است کسي که در سرزمين عرفات به سر ميبرد، از جبلالرحمه بالا رفته و دعاي خاص آن را بخواند. سالار شهيدان، حسين بن علي(ع) در قسمت چپ آن کوه، رو به کعبه ايستاد و آن دعاي معروف را خواند. راز و سرّ بالا رفتن از جبل الرحمه، اين است که بداند خداوند متعال براي هر زن و مرد مؤمن، رئوف و رحيم است. اگرچه رحمت خداوند متعال فراگير کل است؛ «رحمتي وسعت کل شيء»، اما آن، ولايت و رحمت عام است و در کنار اين ولايت و رحمت عامه، رحمت خاص و ويژه نيز دارد که براي همه نيست «رحمتي وسعت کلّ شيء، فسأکتبها للذين يتّقون»
در بخش اول آيه مشخص فرمود که رحمتش فراگير است؛ (رحمتي وسعت کل شيء) و در بخش دوم بيان کرد که رحمتش به سود متقين است (فسأکتبها للذين يتقّون) فرمود: بر خود لازم کردهام که رحمت خاص را شامل متقين سازم، چنانکه «کتب ربکم علي نفسه الرحمة»؛ خداوند متعال رحمت را بر خود لازم کرده است.
از مجموع دو آيه، استفاده ميشود که خداوند متعال بر خود لازم کرده است رحمت خاص را به پرهيزکاران دهد. بالاي جبلالرحمه رفتن، آدمي را به اين سر و راز و رمز، آشنا و عارف ميکند که خداوند متعال، رحمت و ولايت خاصي دارد بر مرد و زن باايمان و مسلمان. طبيعي است که وقتي به اين سرّ مزين شد، نسبت به زن و مرد مؤمن رحمت خاص دارد و به آنان ولايت مخصوص پيدا ميکند و در رفتار، گفتار و نوشتار خود، اين سرّ را پياده ميکند.
4. در سرزمين عرفات، منطقهاي است به نام «نَمِره» که با علامتهايي مشخص شده است. به فرموده امام سجاد(ع) وقتي به اين منطقه از عرفات رسيديد، راز و رمزش اين است که بگوييد: «خدايا! به چيزي امر نميکنم مگر آنکه قبلا خودم به آن عمل کنم و مؤتمر باشم و از چيزي نهي نميکنم مگر آنکه قبلا خودم از آن منزجر باشم».
هر انسان مسلماني وظيفه دارد امر به معروف و نهي از منکر کند. امر به معروف و نهي از منکر، يک حکم فقهي دارد و يک سرّ. حکم فقهي آن، اين است که عالم به حکم شرعي، اگر ديد کسي از روي علم و آگاهي و از روي قصد و عمد حکمي را رعايت نميکند، بايد او را راهنمايي کند. بديهي است امر به معروف و نهي از منکر، غير از تعليم، موعظه و ارشاد است.
در امر به معروف و نهي از منکر لازم نيست، خود انسان درون پاک داشته باشد و يا متصف به عدالت گردد. عدالت شرط امر به معروف و نهي از منکر نيست بلکه علم، آگاهي و احتمال تأثير، از شرايط آن ميباشد. اما با اين همه، در سرزمين عرفات راز و رمز امر به معروف و نهي از منکر به عدالت برميگردد؛ يعني انسان آمر است بايد قبلا مؤتمر باشد و بگويد: خدايا! آنچنان توفيقي بر من عنايت کن که هرچه به ديگران به عنوان «امر به معروف» امر ميکنم، ابتدا خود بدان عمل کرده باشم و از آنچه ديگران را نه يميکنم، قبلا خود از آن منزجر شده باشم.
آري در اسرار حج، عدالت شرط امر به معروف و نهي از منکر شمرده شده است.
5. منطقه وسيعي است در عرفات که با علامتهاي خاصي به عنوان «نَمِرات» مشخص شده است. حضرت سجاد(ع) فرمود: روز نهم که وارد سرزمين عرفات شدي و به اين منطقه وسيع رسيدي، سرّش آن است که آگاه باشي اين سرزمين، سرزمين شهادت، معرفت و عرفان است و ميداند که چه کساني بر روي آن گام مينهند و با چه انگيزهاي آمدهاند و با چه انگيزهاي برميگردند! گذشته از آنکه خدا و فرشتگان هم شاهدند.
خداوند تعالي اين منطقه و اين سرزمين را شاهد اعمال شما قرار داد؛ به طوري که خوب ميداند شما چه ميکنيد. زمينهايي که زير پاي زايران بيت خداوندي است، کاملا مشخص است که زاير، حاجي و معتمر به چه نيت آمده و با چه نيت بازميگردد.