عرفات نام جايگاهي است که حاجيان در روز عرفه (نهم ذي الحجه) در آنجا توقف ميکنند و به دعا و نيايش ميپردازند و پس از برگزاري نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز ميگردند.
وجه تسميه آن را چنين گفتهاند که جبرائيل عليه السلام هنگامي که مناسک را به ابراهيم ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آري، لذا به اين نام خوانده شد. و نيز گفتهاند سبب آن اين است که مردم از اين جايگاه به گناه خود اعتراف ميکنند و بعضي آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند که براي رسيدن به آن بايد متحمل شد. چرا که يکي از معاني «عرف» صبر و شکيبايي و تحمل است.
فَتَلَقي آدَمُ مِنْ رَبِّه کَلماتًُ فتابَ عَليهِ اِنَّه’ هو التَّوابُ الرّحيمْ ؛ آدم از پروردگارش کلماتي دريافت داشت و با آن به سوي خدا بازگشت و خداوند، توبه او را پذيرفت، چه او توبهپذير مهربان است.
طبق روايت امام صادق عليه السلام، آدم (ع) پس از خروج از جوار خداوند، و فرود به دنيا، چهل روز هر بامداد بر فرار کوه صفا با چشم گريان در حال سجود بود، جبرئيل بر آدم فرود آمد و پرسيد:
ـ چرا گريه ميکني اي آدم؟
ـ چگونه ميتوانم گريه نکنم در حالي که خداوند مرا از جوارش بيرون رانده و در دنيا فرود آورده است.
ـ اي آدم به درگاه خدا توبه کن و به سوي او باز گرد.
ـ چگونه توبه کنم؟
جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به منا برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبح با جبرئيل به صحراي عرفات رفت. جبرئيل به هنگام خروج از مکه، احرام بستن را به او ياد داد و به او لبيک گفتن را آموخت و چون بعد از ظهر روز عرفه فرا رسيد تلبيه را قطع کرد و به دستور جبرئيل غسل نمود و پس از نماز عصر، آدم را به وقوف در عرفات واداشت و کلماتي را که از پروردگار دريافت کرده بود به وي تعليم داد، اين کلمات عبارت بودند از:
سُبحانَکَ اللهُمَ وَ بِحمدِک؛ خداوندا با ستايشت تو را تسبيح ميگويم.
لا الهَ الاّ اَنْتْ ؛ جز تو خدايي نيست.
عَمِلْتُ سوء وَ ظَلَمْتُ نَفْسي ؛ کار بد کردم و به خود ظلم نمودم.
وَ اِعْتَرِفْتُ بِذَنبي اِغْفرلي؛ به گناه خود اعتراف ميکنم، مرا ببخش.
اِنَّکَ اَنْتَ الغَفور الرّحيمْ؛ تو مرا ببخش که تو بخشنده مهرباني.
آدم (ع) تا به هنگام غروب آفتاب همچنان دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشک ميريخت، وقتي که آفتاب غروب کرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد، و شب را در آنجا گذراند. و صبحگاهان در مشعر بپاخاست و در آنجا نيز با کلماتي به دعا پرداخت و به درگاه خداوند توبه گذاشت....
در صحراي عرفات، جبرئيل، پيک وحي الهي، مناسک حج را به حضرت ابراهيم(ع) نيز آموخت و حضرت ابراهيم(ع) در برابر او ميفرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم).
دامنه کوه عرفات در زمان صدر اسلام کلاس صحرايي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله بود و بنا به گفته مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر نازل شد و پيغمبر اين سوره را که از جامعترين سورههاي قرآن است و داراي ميثاق و پيمانهاي متعدد با ملل يهود، مسيحي و مسلمان و علماي آنها ميباشد، و قوانين و احکام کلي اسلام را در بر دارد، به مردم و شاگردانش تعليم فرمود.
و بنا بر قول مشهور ميان محدثان، پيامبر در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماعي عظيم و با شکوه حجاج بيان داشت:
... اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين نقطه ملاقات نکنم. شما به زودي به سوي خدا باز ميگرديد. در آن جهان به اعمال نيک و بد شما رسيدگي ميشود. من به شما توصيه ميکنم هر کس امانتي نزد اوست بايد به صاحبش برگرداند. هان اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام اکيداً حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش ميکنم که به زنان نيکي کنيد زيرا آنان امانتهاي الهي در دست شما هستند، و با قوانين الهي بر شما حلال شدهاند.
... من در ميان شما دو چيز به يادگار ميگذارم که اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نميشويد، يکي کتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است.
هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يکديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اين که آن را به طيب خاطر به دست آورده باشد....
1- فرهنگ دهخدا، ج 10 جديد، ريشه عرف.