پاسخ اجمالی
کاتب و نویسنده به دو معنا میتواند مورد نظر باشد:
1. منشی؛ که کارهای نوشتاری مدیر خود را انجام میدهد که امروزه این کار با رایانه انجام میشود.
امام علی( علیه السلام ) در نامه[1] به مالک اشتر میفرماید: ... سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستى بیندیش، و کارهایت را به بهترین آنان واگذار، و نامههاى محرمانه، که در بردارنده سیاستها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسى اختصاص ده که صالحتر از دیگران باشد، کسى که گرامى داشتن، او را به سرکشى و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند، و در رساندن نامه کارگزارانت به تو، یا رساندن پاسخهاى تو به آنان کوتاهى نکند، و در آنچه براى تو مىستاند یا از طرف تو به آنان تحویل مىدهد، فراموش کار نباشد. و در تنظیم هیچ قراردادى سستى نورزد، و در برهم زدن قراردادى که به زیان تو است کوتاهى نکند، و منزلت و قدر خویش را بشناسد، همانا آنکه از شناخت قدر خویش عاجز باشد، در شناخت قدر دیگران جاهلتر است.
مبادا در گزینش نویسندگان و منشیان، بر تیز هوشى و اطمینان شخصى و خوشباورى خود تکیه نمایى؛ زیرا افراد زیرک با ظاهر سازى و خوش خدمتى، نظر زمامداران را به خود جلب مىنمایند، که در پس این ظاهر سازیها، نه خیرخواهى وجود دارد، و نه از امانتدارى نشانى یافت مىشود! لکن آنها را با خدماتى که براى زمامداران شایسته و پیشین انجام دادهاند بیازماى، به کاتبان و نویسندگانى اعتماد داشته باش که در میان مردم آثارى نیکو گذاشته، و به امانتدارى از همه مشهورترند، که چنین انتخاب درستى نشان دهنده خیرخواهى تو براى خدا، و مردمى است که حاکم آنان هستی. براى هر یک از کارهایت سرپرستى برگزین که بزرگى کار بر او چیرگى نیابد، و فراوانى کار او را درمانده نسازد، و بدان که هرگاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودى وجود داشته باشد که تو بىخبر باشى خطرات آن دامنگیر تو خواهد بود.[2]
2. نویسندگانی که اندیشه خود را به قلم در میآورند که در مورد آنان نیز توصیههایی وجود دارد؛ مانند اینکه امام علی( علیه السلام ) میفرماید: «رَسُولُکَ مِیزَانُ نُبْلِکَ وَ قَلَمُکَ أَبْلَغُ مَنْ یَنْطِقُ عَنْک»؛[3] فرستاده تو ترازوى نجابت [و ترجمان عقل] تو است، و قلم تو بلیغتر و رساتر از کسی است که از طرف تو سخن میگوید.
[1]. این نامه در سال 38 هجرى نوشته شد، هنگامى که آنحضرت( علیه السلام ) مالک اشتر را به فرماندارى مصر برگزید، زمانی که اوضاع محمد بن ابى بکر متزلزل شد، این نامه از طولانىترین نامهها است.
[2]. نهج البلاغة، ص 437، «ثُمَّ انْظُرْ فِی حَالِ کُتَّابِکَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِکَ خَیْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَکَ الَّتِی تُدْخِلُ فِیهَا مَکَایِدَکَ وَ أَسْرَارَکَ بِأَجْمَعِهِمْ [لِوُجُودِ] لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْکَرَامَةُ فَیَجْتَرِئَ بِهَا عَلَیْکَ فِی خِلَافٍ لَکَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ وَ لَا [تُقَصِّرُ] تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِیرَادِ مُکَاتَبَاتِ عُمِّالِکَ عَلَیْکَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْکَ- [وَ] فِیمَا یَأْخُذُ لَکَ وَ یُعْطِی مِنْکَ وَ لَا یُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَکَ وَ لَا یَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَیْکَ وَ لَا یَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِی الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ یَکُونُ بِقَدْرِ غَیْرِهِ أَجْهَلَ ثُمَّ لَا یَکُنِ اخْتِیَارُکَ إِیَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِکَ وَ اسْتِنَامَتِکَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْکَ فَإِنَّ الرِّجَالَ یَتَعَرَّضُونَ [یَتَعَرَّفُونَ] لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ [حَدِیثِهِمْ] خِدْمَتِهِمْ وَ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَیْءٌ وَ لَکِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِینَ قَبْلَکَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ کَانَ فِی الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِکَ دَلِیلٌ عَلَى نَصِیحَتِکَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّیتَ أَمْرَهُ وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا وَ مَهْمَا کَانَ فِی کُتَّابِکَ مِنْ عَیْبٍ فَتَغَابَیْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَه».
[3]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص 389، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، 1410ق.
T