چندی پیش در جلسه درس آية الله، اعلام انزجار آشکار عده ای از طلاب نسبت به خلفا، واکنش ایشان را برانگیخت. با توجه اعلام نظر بعدی دفتر معظم له و سخنان ایشان تذکر دو نکته ی کوتاه خالی از لطف نیست.
اولاً: نظر ایشان مخالفت با اصل موضوع لعن بر دشمنان خدا نبوده و نیست. حرکت های ایشان در چند سال اخیر در مورد موضوع فاطمیه (س) و هم چنين ابراز نظر ایشان در مورد اخیر حاکی از این ظرافت است. دفتر ایشان اعلام داشته است:"بایستی بین نقد علمی و بیان اعتقادات تفاوت قائل شویم و در نقل نظرات رعایت امانت را بنماییم ولیکن نظر ما در اعتقادات همان است که در زیارت عاشورا امده است ."(شیعه نیوز چهاردهم اردیبهشت ۹۰)
لذا برداشت های ناصواب اخیر که مخالفت ایشان با اصل لعن و برائت را نشان می داد نمی تواند جايگاه درست و مستندی داشته باشد.
ثانياً: توجه به اصل تقیه که متاسفانه به هيچ وجه توسط بسیاری از شيعيان رعايت نمی شود بار ديگر بازخوانی شد. لعن و نفرین دشمنان خدا چه در قرآن چه در لسان معصومين عليهم السلام جاری است. اما عمل به موضوع لعن به تنهايي نشانه ی شيعه بودن نيست. بلکه رعايت تقيه و پنهان کردن آن از عموم، -چه بسا- شرط قبولی اين عمل است. چرا که ائمه ی دین از ما چنین خواسته اند.ما هر چه باشيم کاسه ی داغ تر از آش نيستيم. زيارت عاشورا که به عقيده ی شيعيان حديثي قدسی است از آوردن مستقيم نام ظالمان اصلی خودداری کرده است ما چگونه در مجالس عمومی و در ملا عام هرچه بخواهيم بگوئيم و ومستقيماً صدایمان را همه جا بلند کنیم و با اين نادانی آشکار زندگی شيعيانی که در مناطق سنی نشين زندگی می کنند را به خطر بياندازيم؟!
داستان فهرج هنوز از يادمان نرفته است. ماجرای حمله سازمان يافته به شيعيان زاهدان و عملکرد عبدالمالک ريگي همه و همه به بهانه هايي انجام شد که نادانانی از شيعه آن را فراهم کرده و می کنند.
آن چه باعث می شود حضرت آية الله وحيد و امثال ايشان با رعايت تمام جوانب چنين موضعی بگيرند ناشی از يک ذهنيت دقيق است که از عملکرد برخی در سطح جامعه داشته اند.
در پايان به اين نکته ی ظريف توجه داريم که لعن و برائت از دشمنان خدا نه به خاطر خوشی های درونی ماست بلکه برای رضای خداوند و رضای ائمه طاهرین عليهم السلام است و با اين کار به امام زمان خود می گوئيم که"از دشمنان شما بری هستم" و در عين حال اين نکته را می دانيم که آداب لعن و جوانب و قوانين الهی آن را رعايت نکردن دقيقاً مثل نماز خواندن کسی می ماند که آداب نماز را از خود ابداع می کند و برای دل خوشی خود آن گونه که خود می خواهد، نماز می خواند!