وقتی کتب تاريخی را در کتاب خانه ی اهل سنت ورق می زنی و در ابواب فاطميه توقف می کنی می يابی که از دو جهت تنها ما نيستيم که حضرت فاطمه و موضوع فاطميه سلام الله عليها را بزرگ می داريم.
اول آن که مقام والای حضرت صديقه طاهره عليها السلام در اقرار و زبان بزرگان سنی مذهب به خوبی عيان و آشکار است. وقتی تجليل و بزرگداشت يک فرد در زبان روايي آن ها به وفور ديده می شود حاکی از تصادف و يا چند بيان ضعيف نيست بلکه اعتقادی را نشان می دهد که در خور ستايش است. البته ممکن است اين ارادت و اعتقاد با گذشت زمان گرد فراموشی گرفته باشد و يا با شيطنت در سکوت معنادار فرو رفته باشد. ولی به هر حال از اصل ارادت و محبت اعتقادی آن ها نمی توان گذشت.
از ديگر سو شهادت آن بانو نيز در گواهی های تاريخی برادران ما بسيار گوياست. انکار شهادت به معنای انکار مفاد و محتوای کتب بزرگان سنی است. شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها گرچه مواجه با جبهه گيری های برخی جريانات شرق کشورمان در چند سال اخير قرار گرفته ولی بايد دانست اين سخنان بيشتر جنبه گروهی يا سياسی دارند و با معيار تاريخی فاصله ی بسياری دارد.
اگر دقيق به اين موضوعات بنگريم و بين گروهک ها و بنيان اعتقادات فرق بگذاريم نه تنها در اين مورد خاص بلکه در ميان بسياری از امور به رهيافتی جهت نزديک شدن طرفين به يکديگر خواهيم رسيد.
صحيحين دو کتاب بزرگ اهل سنت، يا آن عالمی که او را حاکم نيشابوری می خوانند يا تاريخ نويسی به نام طبری يا عسقلانی معروف و ...، همه و همه می گويند: شيعيان در عزاداری فاطميه و غم شهادت ايشان تنها نيستند.
لذا حتی با لحاظ کردن مطالبی که سنيان بدان معتقدند، نمی توان از عرض تسليت رسمی به ايشان در اين مورد خاص چشم پوشی کرد.
در اين مقال به دنبال اين نيستيم که بگوئيم چه کسی باعث شهادت آن بانو شد و سپس بحثی را مبنی بر افراد در تاريخ اسلام پيگيری کنيم. بلکه می خواهيم مستقل از اين که چه کسی مسبب شهادت ايشان بوده است، صرفاً تسليت گو باشيم و در اين نقطه ی مشترک، سعی در حفظ هم گرايي داشته باشيم.
درپايان شهادت دخت نبی اکرم صلی الله عليه و آله را به برادران اهل سنت، خصوصاً اهل سنت ايران، تسليت عرض می نمائيم.
منبع: وبلاگ "من هم شيعه هستم"