پرسش
آیا علی، مقداری عمامهاش را هم بالا گرفت، تا نور پیشانی خود را به فاطمه نشان دهد. میدانیم که حضرت محمد( صلی الله علیه و آله و سلم ) نیز دست نورانی نداشت، شیعه با این روایات میخواهد مقام علی را تا کجا بالا ببرد؟ آیا بودن این روایات در کتب شیعه، برای بیاعتبار کردن و زیر سؤال بردن است.
پاسخ اجمالی
بنابر تحقیق و جستوجو در منابع حدیثی و تاریخی معتبر؛ در روایات مربوط به عروسی امام علی( علیه السلام ) و حضرت فاطمه( سلام الله علیها ) چنین گزارشی را نیافتیم، اما تعابیری در مورد پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم )، امام علی( علیه السلام ) و دیگر معصومان( علیه السلام ) وجود دارد که به نورانی بودن صورتشان اشاره میکند. البته به احتمال زیاد، این تعابیر، تعابیری کنایی بوده و نشان از زیبایی بیش از حد و نیز نورانیت معنوی میکند، نه آنکه صورت آن بزرگواران در این دنیای مادی، نوری مادی ایجاد کند که با استفاده از آن - مانند مشعل - بتوان اطراف را مشاهده کرد:
1. امام حسن مجتبی( علیه السلام ) میفرماید: »از دایی خود، هند ابن ابیهاله (فرزند خدیجه و ربیب پیامبر)[1] درباره آراستگیهای ظاهری پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) سؤال کردم، او گفت: «...چهرهاش مانند ماه در شب تمام خود، میدرخشید ... و پیکری نورانی داشت».[2]
2. پیامبر خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) «أبلج الوجه» بود؛ یعنى چهرهاش روشن و نورانى بود.[3]
3. «چهره على( علیه السلام )، از زیبایى، گویى ماه شبِ چهارده بود».[4]
[1]. هند ابن ابی هاله تمیمی، فرزند حضرت خدیجه( سلام الله علیها ) از شوهر قبلی ایشان - ابو هاله اسدی - بود که نزد رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) پرورش یافت. گروهی او را از اصحاب رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) میدانند. هند در جنگهای بدر و احد حضور داشت و در جنگ جمل در رکاب امیرالمؤمنین علی( علیه السلام ) به شهادت رسید. ر. ک: ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 6، ص 436، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ص 139، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، 1390ق.
[2]. ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا( علیه السلام )، ج 1، ص 316، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[3]. ابن طیفور، احمد بن أبی طاهر، بلاغات النساء، ص 66، قم، الشریف الرضی، چاپ اول، بیتا؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الإسلام، ج 1، ص 438، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق.
[4]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 233، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب، ج 3، ص 1123، بیروت، دار الجیل، 1412ق.
T