در منابع اهل سنّت، براي دجّال صفاتي ذكر شده است، از قبيل اينكه:
1. او ادّعاي ربوبيّت ميكند1؛
2. عمر طولاني دارد2؛
3. همراه او آب و آتش است3؛
4. كور را بينا كرده و برص را شفا ميدهد4؛
5. مرده را زنده ميكند5؛
6. كسي را ميكشد، آنگاه او را زنده ميكند6؛
7. با او بهشت و آتش است7؛
8. با او نهري از آب سفيد و نهري از آتش است8؛
9. خواستة او بر آورده ميشود.9
چند مورد از روايات
پيامبر اكرم(ص) فرمودند:
«أَيُّهَا
النَّاسُ مَا بَعَثَ اللهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ قَدْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ
الدَّجَّال؛ اي مردم! خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرد، مگر اينكه قوم
خويش را از فتنه دجّال بر حذر داشتهاست.»
پيامبر(ص) فرمودند:
«هر پيامبري بعد از نوح، قوم خود را از فتنة دجّال ترسانده و من نيز شما را بر حذر ميدارم.»10
از
اين روايت معلوم ميشود كه در عصر هر پيامبري دجّال يا دجّالاني وجود
داشتهاند كه هر پيامبر موظّف بود، قوم خود را از فتنة آن بر حذر دارد
وگرنه معني نداشت انبياي پيشين مردم عصر خويش را نسبت به فتنة دجّالاني كه
هزاران سال بعد از آنها آشكار خواهد شد، هشدار دهند.
در حديثي ديگر، ميخوانيم:
پيامبر فرمود: «قيامت بر پا نميشود تا اينكه سي نفر دجّالي كه خود را پيامبر ميپندارند، ظاهر شوند.»
از اين احاديث استفاده ميشود كه دجّال نام شخص معيّني نيست و به هر شخص دروغگو، پرتزوير و گمراه كننده اطلاق ميشود.
دجّال در منابع شيعي
امير
المؤمنين(ع) از پيامبر اكرم (ص) نقل ميكند كه فرمودند: «پيش از قيامت ده
امر حتمي واقع ميشود: خروج سفياني، دجّال، دود، دابّـ[ الارض، خروج قائم،
طلوع خورشيد از مغرب، نزول عيسي، فرو رفتن زمين در مشرق جزير\ العرب، بيرون
آمدن آتشي از قعر عدن كه مردم را به سوي محشر براند.»11
محدّث قمي
از رسول خدا(ص) نقل ميكند: «چون او ظاهر شود، عالم را پر از فتنه و آشوب
نمايد و ميان او و لشكر قائم جنگ واقع شود، بالأخره آن ملعون به دست حضرت
حجّت(عج) يا عيسي بن مريم(ع) (به فرمان امام زمان(عج)) كشته شود.»12
سيّد
محمّد صدر ميفرمايد: دجّال رمزي است از اوج تمدّن و تكنيك غرب كه با
اسلام و مباني آن ستيز دارد، تمدّني كه درصدد به سلطه كشيدن هر انساني است.
.. ما به طور وضوح مشاهده ميكنيم كه چگونه تمدّن و تكنيك غرب مادّيگرا
در اين عصر بر تمام جوامع، حتّي مسلمانان تسلّط پيدا كرده است.13 .. از
بيانات استاد محمّد طيّ14 و نويسندة مصري، شيخ محمّد فهيم ابو عبيه در
تعليقة خود بر كتاب «البدايـ[ و النّهايـ[»15 نيز همين احتمال به دست
ميآيد.16
بعضي معتقدند، همانگونه كه از ريشة لغت دجّال از يك سو و
از منابع حديث از سوي ديگر بر ميآيد، دجّال منحصر به يك فرد معيّن نيست،
بلكه عنواني است كلّي، براي افراد پُرتزوير و حيلهگر كه براي كشيدن
تودههاي مردم بهدنبال خود از هر وسيلهاي استفاده ميكنند.
ممكن
است اين نظر درست باشد؛ چون اگر از مفاهيم رمزي و كنايي روايات مورد بحث،
صرف نظر كنيم، بيشتر آنها از نظر ضوابط سندي، اخبار واحدي ميباشند كه
چندان معتبر نيستند.
بنابر آنچه كه از كتب ياد شده، ذكر نموديم، دجّال را به دو صورت ميتوان تفسير نمود:
1. شخصي حقيقي كه بيشتر در مصادر اهل سنّت به آن اشاره شده است؛
2.
جنبشي فرهنگي و ضدّ ديني كه روايات شيعه بيشتر مشعر به آن است و به صورت
تشكيلاتي و سازماني توسط يك نفر يا گروهي هدايت ميشوند و هدف آنها حاكميّت
بر مردم است. بنابراين بزرگترين دشمن منجيّ آخرالزّمان كه هدف او رهايي
بشر است، ميباشند.
خصوصيّات فردي دجّال
اميرالمؤمنين(ع)
ميفرمايد: «او چشم راست ندارد و چشم ديگرش در پيشاني اوست و مانند ستارة
صبح ميدرخشد. چيزي در چشم اوست كه گويي آميخته به خون است، وي در يك قحطي
سخت ميآيد و بر الاغ سفيدي سوار است.» 17
ترمينولوژي روايت:
بزرگترين مشخّصة دجّال كه در روايت اميرالمؤمنين(ع) به آن اشاره شده است: داشتن يك چشم چپ است، با اوّلين نگاه به آرم رسمي سازمان فراماسونري ميتوانيد اين چشم چپ را مشاهده نماييد، كه در وسط رأس آرم قرار دارد (او چشم راست ندارد و چشم ديگرش در پيشاني اوست)، اين چشم درون آرم، درخشان است (و مانند ستارة صبح ميدرخشد) اگر به معناي لغت دجّال توجّه شود، به معناي كذّاب است كه اين بارزترين خصوصيّت اين جامعة مخفي است، مخفيكاري اين سازمان، نمونة بارز نفاق در ادبيات قرآني ـ اسلامي است؛ همچنين آنها خود را انسانهايي بشر دوست و صلحطلب معرفي مينمايند؛ يعني مركب آنها به جاي جنگ و خونريزي كه نماد آن رنگ قرمز است، مركبي سفيد است (و بر الاغ سفيدي سوار است) و به وسيلة آن اهداف جنگطلبانة پشت پردة خود را كه به رنگ سرخ است، پيش ميبرند، امّا مهمترين ويژگي اين سازمان مخوف و مخفي، ضدّ دين و ضدّيت با اديان توحيدي اصيل ميباشد كه دقيقاً بر روايات اسلامي صدق ميكنند.
گردانندههاي
اين جريان، جرياناتي مشابه را نيز اداره ميكنند كه عنوان دجّال و
خصوصياتش بر همة آنها صدق ميكند، اين گردانندهها، شبكهها و جريانات
متّصل به آنها در اختيار صهيونيزم و استكبار جهاني ميباشند كه مقام معظّم
رهبري از آنها با عنوان شبكة زورگويان صهيونيست جهاني ياد نموده است، كه
تمامي يا اكثر فساد، تباهي و جنايات سراسر جهان، زاييدة اعمال آنهاست.
ماهنامه موعود شماره 120
سيّد مهدي غفّاري