سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

مراد از بتول و أم ابیها که لقب و کنیه حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) بود چیست؟

أم أبیها یعنی "مادر پدرخود"، و بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد. پیامبر فرمود: بتول آن زنى را می گویند که حیض نمى‏شود؛ زیرا حیض براى دختران انبیا ناپسند است. گرچه به طور معمول و طبیعی همه زنان در سنین معینی لازم است خون حیض از بدنشان خارج شود اما خداوند اراده کرده است تا بعضی از زنان مورد عنایت خاص او از این قاعده مستثنی باشند.
کد خبر: ۲۰۲۳۴۰
۰۸:۵۷ - ۱۸ آبان ۱۳۹۸

شیعه نیوز:
پرسش
مراد از بتول و ام ابیها که لقب حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) بود چیست؟ آیا بتول به معنای زنی است که هرگز عادت ماهیانه (حیض) ندارد؟ آیا این منافت با کمال آن حضرت ندارد؟ در حالی کمال آن موقع با ارزش است که منافاتی با عادت و رسم مردم نداشته باشد.
پاسخ اجمالی

أم أبیها یعنی "مادر پدرخود"، و بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد. پیامبر فرمود: بتول آن زنى را می گویند که حیض نمى‏شود؛ زیرا حیض براى دختران انبیا ناپسند است. گرچه به طور معمول و طبیعی همه زنان در سنین معینی لازم است خون حیض از بدنشان خارج شود اما خداوند اراده کرده است تا بعضی از زنان مورد عنایت خاص او از این قاعده مستثنی باشند. ندیدن حیض برای آنان یک فضیلت است. علاوه بر حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) حضرت مریم و دختران پیامبران نیز هرگز خون حیض ندیده اند. بنابراین خلاف عادت بودن یک امر منافاتی با ارزش و فضیلت آن ندارد همچنانکه

سخن گفتن حضرت عیسی( علیه السلام ) در گهواره امری خلاف عادت بود اما به عنوان یک معجزه بزرگ، سند نبوت آن حضرت و دلیلی بر پاکدامنی مادر بزرگوارش حضرت مریم( علیه السلام ) بود.

پاسخ تفصیلی

یکی از لقب ها و کنیه های فاطمه ( سلام الله علیها ) "أم أبیها" و دیگری "بتول" است.

" أم أبیها "به معنای "مادر پدرش" لقبی است که رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به دختر خود دادند. چه اینکه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در خردسالی مادر را از دست داد و سراسر عمر عزیزش را بسختی گذراند و تا قبل از ازدواج با حضرت خدیجه و حتی پس از آن، پیوسته مورد آزار مشرکان بود. در این موارد دختر عزیزش فاطمه، با اینکه کودکی بیش نبود چون پروانه به گرد شمع وجود پدر می گشت وهیچگاه از او جدا نمی شد و در رفع اندوه او آنچه می توانست می کوشید و از پدر دلجویی می کرد. چون رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) دلسوزی وی را می دید اشک می ریخت و می فرمود: او مادر پدرش است.

این کنیه را شیعه و سنی نقل کرده و در معنای آن وجوهی بیان نموده اند. در میان معانی آن علاوه بر آنچه بیان شد، شاید بهترین وجه این باشد که: «ام» در لغت به معنای مقصود و هدف نیز آمده است و چون فاطمه ثمره درخت نبوت و حاصل عمر حضرت ختمی مرتبت بود او را ام ابیها گفتند. او بود که مقصود حقیقی و هدف و ثمره واقعی زندگانی پیغمبر بود.

بتول از ریشه "بتل" به معناى قطع است و دارای معانی متعددی است :

  1. بتول به زنی گفته می شود که نسبت به مردان هیچ گونه میل و شهوتی نداشته باشد[1]؛
  2. بتول به زنی گفته می شود که با زنان دیگر تفاوت های اساسی داشته باشند. در بعض از منابع آمده است:" مریم و فاطمه را از آن جهت بتول گفته‏اند که از جهت فضل و دین و حسب، غیر از زنان زمان خود بودند.
  3. بتول به کسی گفته می شود که از علائق مادی و دنیوی بر کنار باشد. حضرت مریم و فاطمه را بتول گفته‏اند به دلیل اینکه ایشان از دنیا قطع علاقه نموده متوجه خداوند تعالى گردیده‏اند.[2]
  4. بتول به زنی گفته می شود که خون حیض نبیند. و علت این که به حضرت زهرا ( علیه السلام ) لقب" بتول" داده شد این است که آن حضرت هیچ گاه حائض نمی شدند.

شیخ صدوق از حضرت على ( علیه السلام ) روایت کرده که از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) سؤال شد: اى رسول خدا بتول یعنى چه؟ از شما شنیده‏ایم که گفته‏اید مریم و فاطمه هر دو بتول هستند. پیامبر فرمود: بتول آن زنى را می گویند که حیض نمى‏شود؛ زیرا حیض براى دختران انبیا ناپسند است.[3]

همچنین در روایتی از امام باقر ( علیه السلام ) از پدرانش نقل شده که فرمودند: فاطمه ( علیه السلام ) دختر پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) طاهره نامیده شد؛ زیرا آن حضرت از هر نوع پلیدی پاک است و هیچ وقت خون حیض و نفاس ندیده است.[4]

اما چنین حالتی مخصوص فاطمه ( سلام الله علیها ) نیست، بلکه براساس آیه شریفه (آل عمران، 42) و روایاتی از شیعه و سنی و تفاسیری که درشأن نزول آیه وارد شده، حضرت مریم نیز هرگز خون حیض ندیده است[5] و خداوند متعال آن را به عنوان فضیلت برای مریم ( سلام الله علیها ) بیان می کند.

هم چنین بر اساس روایاتی که وارد شده تمام دختران پیامبران نیز این گونه بودند؛ پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرماید: حیض براى دختران انبیا ناپسند است.[6]

اما این که یک ویژگی خلاف متعارف، نمی تواند ارزش باشد.! باید گفت همیشه اینطور نیست و در بسیاری از موارد داشتن ویژگی های غیر متعارف و خارق العاده یک ارزش بزرگ به حساب می آید. حضرت عیسی در روزهای نخستین تولد که در گهواره زبان گشود و گفت:" إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا وَ جَعَلَنی‏ مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا وَ بَرَّا بِوَالِدَتىِ وَ لَمْ یجَْعَلْنىِ جَبَّارًا شَقِیًّا وَ السَّلَامُ عَلىَ‏َّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا"[7] یعنی:" من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده‏ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقى قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که مى‏میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!"

با این که چنین سخن گفتنی بر خلاف روال طبیعی و عادی است، اما از معجزات بزرگ آن حضرت و فضیلت بزرگی برای آن حضرت است و با این کار دامن مادر خود را از اتهام بدخواهان پاک نمود.

بنابر این گر چه ندیدن حیض برای زنانی که در موقعیت حیض دیدن هستند ممکن است یک بیماری بسیار خطرناک باشد و موجب ضرر هایی به آنها شود، اما با توجه به قدرت و حکمت خداوند متعال در جلوگیری از ضررهای آنان برای زنانی که خداوند به صورت خاص اراده کرده است تا آنان چنین خونی را نبینند یک امتیاز بزرگ است؛ زیرا زنان در ایامّی مشخص به خاطر عذری (مانند حیض) نمی توانند نماز بخوانند، روزه بگیرند ، وارد مسجد الحرام و مسجد النبی شوند، در مساجد توقف کنند، الفاظ و کلمات قرآن را لمس کنند و... اما حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) به علت عنایت و توجه خاصّ خداوند چنین محدودیت هایی ندارند.


[1] فراهیدى خلیل بن احمد ،العین ج8،ص124، ناشر: انتشارات هجرت‏، قم‏، 1410 ق‏، چاپ: دوم‏

[2] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ، ج‏43، ص: 15 .

[3] علل‏الشرائع ج : 1 ص : 181، ح 144.

[4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار ج : 43 ص : 19، ح 20

[5] آلوسى، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج‏2، ص: 32، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، 1415 ق‏؛ اندلسى، ابو حیان محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، ج ‏3، ص 146، دار الفکر، بیروت، 1420 ق‏؛ فخرالدین رازى، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏8، ص 218، دار احیاء التراث العربى‏، بیروت، 1420 ق‏؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 14، ص 193؛ طباطبائی، محمد حسین، تفسیر المیزان، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج ‏3، ص 295، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ: پنجم‏، 1374 ش‏. و ... .

[6] صدوق، علل‏الشرائع، علل‏الشرائع، ج 1، ص 181، ح 144، ناشر: داورى‏.

[7] مریم، 33-30، من بنده خدایم او کتاب (آسمانى) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده‏ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است‏ ... .

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: