شیعه نیوز: نام اصلی محمد بن حنفیه؛ «محمد بن على بن ابیطالب»، و نام مادر او «خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمة بن عبید بن ثعلبة بن یربوع بن ثعلبةمن الدؤل بن حنیفة» است.[1] او را بخاطر نام قبیله مادرش به حنفی میخواندند.[2] روزی امام على(علیه السلام) به پیامبر(صل الله علیه و آله) گفت: اگر پس از شما خداوند به من پسرى ارزانى فرمود، آیا میتوانم نام و کنیه شما را بر او قرار بدهم؟ پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: «بله».[3] لذا بعدها امام علی(علیه السلام) نام او را محمد و کنیه او را ابوالقاسم قرار داد.[4]
او در سال 16 قمری در مدینه به دنیا آمد و در سن 65 سالگی و در سال 81 در مدینه از دنیا رفت و در بقیع به خاک سپرده شد.[5]
اما اینکه آیا انتساب به مادر نوعی توهین به شمار نیامده و در تاریخ نیز سابقه دارد، باید گفت؛ در گزارشها و منابع گوناگونی سخن از افراد بزرگی آمده و آنها را به نام مادرشان منتسب نمودهاند، بدون آنکه توهینی به شمار آید.
در ذیل به برخی از این افراد اشاره میشود:
1. پیامبر اسلام(صل الله علیه و آله): در حرزی که برای پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله) آمده است، آنحضرت به نام مادرشان آمنه معرفی شدهاند: «وُجِدَ فِی مَهْدِهِ تَحْتَ کَرِیمَتِهِ الشَّرِیفِ فِی حَرِیرَةٍ بَیْضَاءَ مَکْتُوبٌ أُعِیذُ مُحَمَّدَ بْنَ آمِنَةَ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ کُلِّ حَاسِدٍ قَائِمٍ أَوْ قَاعِدٍ أَوْ نَافِثٍ عَلَى الْفَسَادِ جَاهِدٍ [مُجَاهِدٍ] وَ کُلِّ خَلْقٍ مَارِدٍ...».[6]
2. امام حسین(علیه السلام): هنگامی که امام حسین(علیه السلام)، عبدالله بن یقطر حمیری را به سمت کوفه و به سوی مسلم بن عقیل فرستاد، سپاه حصین بن تمیم او را دستگیر کرد و به سوی عبیدالله بن زیاد فرستادند. عبیدالله به او گفت: بالای قصر برو و حسین را لعنت کن. او هم بالای قصر رفت و خود را اینگونه معرفی کرد «أیّها الناس؛ إنی رسول الحسین بن فاطمة بنت رسول الله لتنصروه و توازروه على ابن مرجانة ابن سمیّة الدعی...».[7]
4. عمار بن یاسر: رسول خدا(صل الله علیه و آله) هنگام ساختن مسجد، عمار بن یاسر را به عمار بن سمیه خطاب و فرمودند: «وَیْحَکَ یَا ابْنَ سُمَیَّةَ تَقْتُلُکَ الْفِئَةُ الْبَاغِیَةُ».[8]
بر این اساس، انتساب به مادر، بیاحترامی به فرد نیست، اما در مورد اینکه محمد بن حنفیه چرا به مادرش منتسب شده، میتوان چند احتمال را نیز مطرح کرد:
الف. مادر حسنین(علیه السلام) حضرت زهرا(س) و مادر محمد، خوله حنفیه است و برای فرق گذاشتن بین فرزندان آنحضرت، محمد را به مادرشان نسبت دادند.[9]
ب. با وجود اجازه امام علی(علیه السلام) از پیامبر(صل الله علیه و آله) برای نامگذاری محمد به این نام، این نامگذاری مورد اعتراض افرادی مثل طلحه قرار گرفت که چرا نام و کنیه پسر خود را مانند نام و کنیه پیامبر(صل الله علیه و آله) قرار داده است، در حالیکه پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمودند که نام و کنیه او را بر کسى از امتش قرار ندهند.[10] شاید همان معترضان بودند که نام او را به گونهای تغییر دادند که کمترین تشابه را با نام پیامبر(صل الله علیه و آله) داشته باشد.
ج. پیامبر(صل الله علیه و آله) فرمود: «مهدی از فرزندان من است و نام او نام من است و کنیه او کنیه من است ...».[11]
شاید برای جلوگیری از سوء استفاده افرادی مثل فرقه کیسانیه[12] از این حدیث، نام او را به گونهای تغییر دادند که گمان نشود او از فرزندان پیامبر(صل الله علیه و آله) است.
[1]. بلاذرى، أحمد بن یحیى بن جابر، انساب الأشراف، ج 2، ص 200، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[2]. سراج، منهاج، طبقات ناصرى تاریخ ایران و اسلام، تحقیق، حبیبى، عبد الحى، ج 1، ص 86، تهران، دنیاى کتاب، چاپ اول، 1363ش.
[3]. هاشمی بصری، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، تحقیق، عطا، محمد عبدالقادر، ج 5، ص 67، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[4]. ر.ک: محمد بن حنفیه و قیام امام حسین (علیه السلام)، 13879.
[5]. مسعودی، أبوالحسن على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 116، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[6]. ابن طاووس، على بن موسى، مهج الدعوات و منهج العبادات، محقق، کرمانى، ابوطالب، محرر، محمد حسن، ص 4، قم، دارالذخائر، چاپ اول، 1411ق.
[7]. ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى، وقعة الطفّ، محقق، یوسفى غروى، محمد هادى، ص 163، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، 1417ق.
[8]. نصر بن مزاحم، وقعة صفین، محقق، هارون، عبدالسلام محمد، ص 326، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق.
[9]. وقعة صفین، پاورقی ص 221؛ زرکلى، خیر الدین، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین، ج 6، ص270، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.
[10]. الطبقات الکبرى، ج 5، ص 67.
[11]. ابن بابویه، على بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیرة، ص 119- 120، قم، مدرسة الإمام المهدی(علیه السلام)، چاپ اول، 1404ق.
[12]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، تحقیق، تدمرى، عمر عبد السلام، ج 8، ص 156، بیروت، دارالکتاب العربى، چاپ دوم، 1413ق.