شیعه نیوز: منسوب بودن کتابی به یک مؤلف - مانند بسیاری از مسائل دیگر – در صورتی که قطعی و متواتر نباشد، نیازمند بررسیهای تخصصی میباشد که در ارتباط با کتابهایی که در سالها و قرنهای دور نگاشته شده، یا باید از روی نسخهها و خط مؤلف آنرا شناخت و یا برای اثبات این انتساب به منابع شخصیتشناسی و کتابشناسی، همچنین گزارشهای سیرهنویسان مراجعه کرد. با این مقدمه باید گفت؛ برخی از کتابشناسان و شخصیتشناسان معتبر اهلسنت بر انتساب کتاب «سرّ العالمین و کشف ما فی الدارین» به ابوحامد غزالی صحه گذاشتهاند:
1. ذهبی (متوفاى 748 ق): «ذَکَرَ أَبُو حامِدٍ فی کِتابِهِ "سِرّ العالمین و کشف ما فی الدَّارین" فَقالَ فی حَدیث: "مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ، فعلیٌّ مَوْلاَهُ" أَنَّ عُمَر قالَ لعلی: بخٍ بخٍ، أَصْبَحتَ مَوْلَى کل مؤمنٍ و مؤمنة»؛[1] ابو حامد در کتاب «سرّ العالمین و کشف ما فی الدارین» خود در حاشیه حدیث «من کنت مولاه فعلی مولاه» گزارش کرده که بعد از این سخن پیامبر(ص)، عمر به علی گفت: «خوشا به حالت که سرور همه مردان و زنان باایمان شدی». در این عبارت تصریح به انتساب کتاب به غزالی شده است.
ذهبی در کتاب دیگر خود نیز سخنی از غزالی درباره حسن صبّاح را از همین کتاب نقل کرده است.[2]
2 . پیش از ذهبی، سبط بن جوزی (متوفای 654ق)، نیز روایت بالا را از کتاب «سرّ العالمین» غزالی نقل کرده است.[3]
3. ابن حجر عسقلانی (متوفای 852ق): این اندیشمند اهلسنت نیز مطلبی درباره حسن صبّاح از کتاب «سرّ العالمین» نقل کرده و در ضمن آن، این کتاب را به غزّالی نسبت داده است:
«قال أبو حامد الغزالی فی کتاب سر العالمین: شاهدت قصة الحسن بن الصباح لما تزهد تحت حصن ألموت فکان أهل الحصن یتمنون صعوده إلیهم و یمتنع»؛[4] ابو حامد غزالی در کتاب سر العالمین میگوید: من شاهد ماجرای حسن صبّاح بودم؛ آن زمانی که در زیر قلعه الموت از مردم کناره گرفته بود. اهالی این قلعه آرزو داشتند که او نزد آنان برود ولی حسن امتناع میکرد.
از اندیشمندان شیعی نیز فیض کاشانی (متوفای 1091 ق)، که کتاب المحجة البیضاء خود را با الگوگیری از یکی از کتابهای غزالی و در راستای ویرایش آن تألیف نموده، در مقدمه این کتاب، انتساب کتاب «سر العالمین» به غزالی را مسلم دانسته و گزارش کرده که این کتاب بعد از گرویدن غزالی به تشیع تألیف شده است. [5]
با وجود این قرائن و شواهد، برخی نیز معتقدند که کتاب «سر العالمین» که امروزه در دسترس ما است، در انتسابش به غزالی تردیدهایی وجود دارد و برای زمینه بروز این تردیدها، شواهدی را نیز بیان کردهاند که آن شواهد نیز مورد نقد و گفتوگوی طرف مقابل قرار گرفته است که با جستوجو در پایگاههای مختلف میتوانید به بخشی از این گفتوگوها دست یابید.
[1]. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج 14، ص 269، قاهره، دار الحدیث، 1427ق.
[2]. ر.ک: ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج 34، ص 31، بیروت، دار الکتاب العربى، چاپ دوم، 1409ق.
[3]. ابن جوزی، ابوالمظفر یوسف، تذکرة الخواص من الأمة فى ذکر خصائص الأئمة، ص 64، قم، منشورات الشریف الرضى، چاپ اوّل، 1418ق.
[4]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، ج 2، ص 215، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1390ق.
[5]. ملا محسن فیض کاشانی،المحجة البیضاء فی تهذیب الأحیاء، ج 1، ص 1، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1417 ق.