به گزارش «شیعه نیوز»، در دسامبر سال ۲۰۰۱ جناحهای درگیر جنگ در افغانستان، به جز طالبان، در شهر بن آلمان گرد آمدند و با یک توافقنامه، زمینههای نخستین یک حکومت فراگیر در افغانستان را فراهم کردند. در آن کنفرانس طالبان غایب اصلی بودند و امروز پس از گذشت هجده سال، طالبان روی این مسأله گفتگو میکنند که آیا دولت افغانستان یک سوی گفتگو باشد یا خیر.
زلمی خلیل زاد نماینده ایالات متحده آمریکا در امور صلح افغانستان، در هشتمین دور سفرهایش به آلمان رفته و در شهر برلین طی دیدار با گروهی از مقامهای اروپایی، روی شیوه برگزاری نشست میان افغانها، گفتگو کرده است. آقای خلیل زاد در توییتهایی که پس از این نشست منتشر کرده گفته است که در دومین نشست گروه مشترک آمریکا و اروپا که به میزبانی آلمان برگزار شده بود، شرکت کرده و آخرین تحولات روند صلح را با مقامهای اروپایی در میان گذاشته است. در این نشست همچنین تادامیچی یاماموتو، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در افغانستان نیز حضور داشته است.
حالا به نظر میرسد که تلاش برای حل بن بست نظامی سیاسی افغانستان تا حد زیادی متمرکز شده و اجماع عمومی برای ایجاد یک توافق فراگیر در افغانستان شکل گرفته است. واقعیت این است که جنگ در افغانستان به بنبست رسیده است. نه طالبان باور دارند که میتوانند دولت افغانستان را شکست داده و دوباره به زور سرنیزه قدرت را در افغانستان بگیرند و نه دولت افغانستان باور دارد که میتوان طالبان را به کلی نابود و منهدم کرد. طالبان حالا تبدیل به نیروی جنگ نیابتی چندین کشور منطقه شدهاند که منافعشان به نحوی با منافع طالبان گره خورده است.
برای کشورهایی مثل روسیه، ایران و چین، ضربه زدن به منافع آمریکا در منطقه یک اولویت است و طالبان بهترین ابزار برای این کار هستند. از سوی دیگر به دلیل تنش و فاصله میان گروههای تندروتر دیگر نظیر داعش و القاعده با طالبان (که البته این تنش بیشتر سیاسی است تا فکری)، کشورهای منطقه که نگران نفوذ تفکر سلفی داعش به مناطق تحت سیطرهشان هستند، طالبان را بهترین سپر دفاعی برای جلوگیری از نفوذ داعشیسم به مناطقشان میدانند. طالبان نیز با برجسته کردن این بعد وجودیشان تلاش کردهاند تا امتیازهای بیشتری از کشورهای همسایه افغانستان بگیرند.
ایران و روسیه حالا با سخاوت بیشتری به طالبان کمک میکنند و حتی در لابیهای بینالمللی هم تلاش دارند تا طالبان را نه یک گروه جنایتکار و تروریست، که یک حرکت سیاسی بومی افغانستان نشان دهند. مشکل بعدی در رویکرد طالبان در مقابل نظام امروزی افغانستان است که بنبست مذاکرات را پیچیدهتر کرده است. طالبان به طور کل این نظام را نمیپذیرند و آن را ساخته شده تفکر (کفری) میدانند.
باور طالبان این است که باید یک نظام مبتنی بر شریعت در افغانستان شکل بگیرد و تمام قوانین بر اساس دیدگاه سیاسی – دینی صدر اسلام، که بیشتر به رویکرد سلفی نزدیک است، ایجاد شود. مسلماً چنین نظامی یکبار دیگر میتواند جهادگرایی را که زیر ساخت توسعه جنگ طلبی دینی در سراسر جهان است، دوباره تقویت کند و یکبار دیگر نوعی حکومت شبیه سلطه داعش در عراق و سوریه ایجاد کند. طالبان با استفاده از استیصال و درماندگی سیاستمداران أفغان، که از گردونه قدرت به دور ماندهاند، میخواهند نزدیکی بیشتری را در میان این گروه ایجاد کنند.
بحث طالبان در زمینه تشکیل یک دولت فراگیر از تمام جناحها، در کلیت بسیارهم خوب است. ولی مشکل از جایی شروع میشود که طالبان رهبری این دولت فراگیر را برای خود میخواهند و دغدغه این مسأله که طالبان هرگز قدرت را با دیگران شریک نخواهند شد، بیشتر شکل میگیرد. به همین دلیل طالبان تلاش زیادی میکنند تا در مذاکرات، دولت افغانستان را شریک نکنند و تنها با گروههای سیاسی بیرون از قدرت و جامعه جهانی به گفتگو بنشینند. مسلماً برآیند این گفتگوها هرچه باشد به نفع طالبان است. زیرا در نبود حکومت افغانستان، رهبری به طور کامل به آنان خواهد رسید. جامعه جهانی هم به این موضع سیاسی طالبان کاملا واقف شده است و به همین جهت تلاش برای ایجاد زمینه گفتگو میان افغانها، با حضور تمام جناحهای درگیر، درکشور آلمان شکل گرفته است. با توجه به سابقه توافقهای بزرگ در مورد افغانستان، که بیشتر در آلمان بوده است، حالا هم بعید نیست که بار دیگر آلمان یا به صورت نمادین، شهر بُن، شاهد شکلگیری یک توافق همه جانبه جدید در تاریخ افغانستان باشد. توافقی که نخستین قدمش آتشبس باشد.