به نظر میرسد با کمی تحقیق در کتاب «صحیح بخاری» و نحوه بیان روایات و احادیث در این کتاب، میتوان پاسخ این موضوع را یافت. شواهد و قرائن حکایت از آن دارد که این کتاب نسبت به دیگر کتب حدیثی اهل سنت، نقاط مشترک کمتر و محدودتری با دیگر مذاهب اسلامی دارد. شاید بیدلیل نباشد که برخی مدارس دینی زاهدان در سالهای اخیر تنها در پی ترویج این کتاب هستند و بی دلیل نیست که چرا روز به روز در نسخ جدید «صحیح بخاری» از این حداقل نقاط اشتراک کاسته میشود.
در هر صورت برگزاری مراسم ختم «صحیح بخاری» درگذشته رایج نبوده و به عبارتی بدعتی است که تنها 19 سال سابقه دارد و پیش از آن ماهیت وجودی نداشته و اساسا چنین سنتی در بین علمای اهل سنت جایگاهی نداشته و مرسوم نبوده است. به نظر می رسد اهل فن و علمای معتدل و غیر افراطی باید درباره این مراسم به چشم تحقیقی بنگرند و با توجه به بدعت بودن آن درباره مقاصد برگزاری این مراسم بیشتر تحلیل و بررسی کنند.
آیا واقعا جای سوال نیست وقتی که بانیان این مراسم، برگزاری مراسم بزرگداشت رسول مکرم اسلام (ص) را بدعت و موضوعی شرک آمیز میدانند، چگونه برگزاری مراسم گرامیداشت «بخاری» را شرک آمیز نمیدانند؟! و چگونه مردم را از میلاد پیامبر (ص) دور میکنند و به این گونه مراسم تازه تاسیس دعوت میکنند؟! از همه مهمتر چگونه بانیان این مراسم نذر و نذورات دیگر مذاهب را به دید غیر شرعی مینگرند اما درباره دادن نذر و نذورات به مراسم «صحیح بخاری» برای مردم آسمان را به ریسمان میبافند و استدلالهای عجیب و غریب میتراشند تا نذر و نذورات بیشتری به این مراسم گسیل شود؟!
آیا این پرسشها علائم و نشانههایی نیست که حکایت از آن دارد که مراسم ختم «صحیح بخاری» مسجد مکی زاهدان نه با اهداف مذهبی بلکه با اغراضی دیگر صورت میگیرد؟! و آیا نباید درباره اغراض بانیان این مراسم که با نام مذهب این بدعت را راه انداختند تامل کرد؟! اغراضی که البته با کمی تحلیل سخنرانی تفرقه انگیز مدعوین آن طی سالهای گذشته، به راحتی میتوان دریافت و به ماهیت آن پی برد.