سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

أیا جایز است زنان قبور را زیارت کنند ؟

کد خبر: ۱۸۱۹۱
۱۸:۳۷ - ۲۹ خرداد ۱۳۸۹

يكي از مسائلي که وهابيان بر آن تأكيد زيادي دارند موضوع حرمت زيارت زنان است بر قبور صالحان، آنان براي اين ادعاي خود به برخي از رواياتي که از پيامبر – صلى الله عليه وآله – نقل شده استناد مي كنند، ازجمله اين روايتكه مي گويد:
«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ زَوّاراتِ الْقُبُورِ»(1).
«پيامبر خدا، زناني را که بسيار به زيارت قبور روند، لعن کرد.»

ولي بايد توجه داشت که استدلال با اينگونه احاديث، بر حرمت زيارت براي زنان، از جهاتي صحيح نيست:
1 - بسياري از علما اين نهي را، نهي کراهتي مي‏دانند و علت کراهت، شرايط خاصي است که بر آن زمان حاکم بوده است که يکي از شارحان حديث مانند مؤلف «مفتاح الحاجه» در شرح خود بر صحيح ابن ماجه مي‏گويد:
«إخْتَلَفُوا في الْکَراهَةِ هَلْ هِيَ کِراهَة تَحْرِيمٍ أَوْ تَنزيهٍ ذَهَبَ الْأَکثَرُ اِلي الْجَوازِ اِذا آمنَتْ بِالْفِتْنَةِ.» (2) .
«علما درباره نهي پيامبر، بر دو قولند که آيا نهي تحريمي است يا کراهتي. ولي اکثر علما معتقدند که زن در صورتي که از فتنه مطمئن باشد مي‏تواند به زيارت قبر برود.»

2 - در احاديث گذشته (3) خوانديم که عايشه از پيامبر نقل کرده بود که پيامبر زيارت قبور را آزاد اعلام کرد. اگر زنان از اين حکم مستثني بودند لازم بود که يادآور شود اين حکم مخصوص مردها است بخصوص که گوينده زن است و طبعاً در ميان مخاطب‏هاي او زن وجود داشته است و هر مخاطبي مي‏انديشد که حکم و تکليف به او متوجه است.

3 - در برخي از احاديث وارد شده است که پيامبر به عايشه نحوه زيارت قبور را تعليم‏داد (4) وشخص عايشه پس از پيامبر گرامي به زيارت قبور مي‏رفت.

4 - ترمذي نقل مي‏کند وقتي برادر عايشه (عبدالرّحمان بن ابي‏بکر) در «الحُبشي» درگذشت، جنازه او را به مکه برده و در آنجا به خاک سپردند، وقتي خواهر وي عايشه از مدينه به مکه آمد، به زيارت قبر برادر رفت و در کنار خاکش دو شعر در سوک او سرود و سخناني گفت (5).
شارح صحيح ترمذي، «امام حافظ ابن العربي» متولد 435 متوفاي سال 543 در تعليقه‏هايش بر صحيح مي‏نويسد: صحيح اين است که پيامبر به مردان و زنان اجازه داده به زيارت قبور بروند، اگر برخي زيارت آنان را مکروه مي‏شمارد به خاطر بي ‏تابي و کم‏ صبري بر سر قبر، و يا به خاطر نداشتن حجاب کامل بوده است.

5 - بخاري از «انس» نقل مي‏کند: پيامبر زني را ديد که بر سر عزيز از دست رفته‏اش گريه مي‏کند. فرمود: تقوا را پيشه خود ساز و صبر بنما، آن زن پيامبر را نشناخت، گفت: مرا رها کن، به مصيبتي که من گرفتار شد ه‏ام تو نشده‏ اي. وقتي به او گفتند او پيامبر است، قبر عزيز خود را رها کرد و خانه پيامبر آمد، معذرت خواست که من شما را نشناختم. پيامبر فرمود: صبر در مصيبت مطلوب است(6) .
اگر زيارت قبر براي زنان حرام بود، پيامبر گرامي او را از اين کار نهي مي‏کرد. در حالي که پيامبر تنها او را به صبر سفارش کرد. و سخن پيامبر پس از بازگشت زن به خانه او، موضوع «صبر و استقامت در مصائب» بود، نه مسأله «زيارت قبر» و گرنه امر مي‏ کرد که ديگر به زيارت قبر عزيز خود نرود.

6 - «فاطمه زهرا عليها السلام» دخت پيامبر گرامي در هر جمعه به زيارت قبر عموي خود «حمزه» مي‏رفت و در کنار قبر او نماز مي‏گزارد و گريه مي‏کرد (7).

7 - قرطبي مي‏گويد: پيامبر هر زن زائر را لعن نکرد، بلکه زن زائري را لعن کرد، که پيوسته به زيارت قبور برود، به گواه اين که مي‏گويد: «زوارات القبور» و «زوار» صيغه مبالغه است (8).
و شايد علت لعن اين است که: زيارت بيش از حد، مايه تضييع حق زوج و وسيله تبرّج در انظار، و گريه‏هاي همراه با داد و فرياد است و اگر در زيارت زن اموري از اين قبيل نباشد، اشکالي نخواهد داشت؛ زيرا يادآوري مرگ، از اموريست که مردان و زنان هر دو به آن نيازمند مي‏باشند.

8 - اگر زيارت قبور، مايه کناره ‏گيري از دنيا و کاهش حرص و آز و يادآوري آخرت در زائر مي‏گردد. نفع ديگري است به حال ميت؛ کسي که زير خروارها خاک خفته و دستش از همه چيز کوتاه گرديده است؛ زيرا معمولاً زيارت ‏ها با خواندن فاتحه و اهداي ثواب آن، همراه مي ‏باشد و اين بهترين هديه است که زنده مي‏تواند به عزيز نهفته در خاک خود تقديم کند.
ابن ماجه در سنن خود نقل مي‏کند که پيامبر فرمود:
«اِقرَؤا يس عَلي مَوْتاکُم»
«بر مردگان خود سوره يس بخوانيد.»
در اين صورت هيچ تفاوتي بين زن و مرد نيست که يکي ممنوع و ديگري مجاز باشد، مگر اين که زنان شرايط خاص داشته باشند که در گذشته بدان اشاره شد.


(1) صحيح ابن ماجه 1: 478
(2) حواشي صحيح ابن ماجه 1 : 114.
(3) به حديث 7 مراجعه شود.
(4) به حديث 8 مراجعه شود.
(5) سنن ترمذي 4 :275.
(6) صحيح بخاري، كتاب الجنائز، باب زيارة القبور، ص 100.
(7) مستدرك حاكم 1 : 377.
(8) سنن ابي داوود 2 :196.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: