شیعه نیوز: در طول تاریخ همواره زنان پاکسرشت و والامقامی در میان جوامع انسانی زندگی کردهاند که سبک و سیاق زندگیشان زبان زد و الگوی سایرین بوده است، نقش این زنان چه در تحولات بزرگ اجتماعی و چه در همسرداری و تربیت فرزندان صالح بی بدیل و اثربخش بوده است. در میان این زنان پاکسرشت مادری وجود دارد که چهار فرزند برومندش را چنان تربیت کرد که به درجهای رسیدند که در کنار ولی خدا و جانشین پیامبر اکرم (ص) به درجه رفیع شهادت رسیدند. [1]
شخصیت والامقام امالبنین مادر چهار شهید راه اسلام
ازجمله شخصیتهای والامقام تاریخ اسلام و ازجمله زنان اسوه و الگو «فاطمه بنت حِزام» مشهور به «اُمّ البَنین» است، او یکی از همسران امام علی (ع) بود؛ که چهار فرزند برومندش به نامهای: ابوالفضل العباس، عبدالله، جعفر و عثمان، در روز عاشورا در دفاع از کیان امامت و ولایت به شهادت رسیدند. او فرزندان خود را به میدان رزم علیه باطل فرستاد تا اینکه از حریم ولایت و امامت پاسداری و جانفشانی کنند و درنهایت به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
ازآنجاکه او مادر چهار پسر بود، به امالبنین مشهور شد. پس از واقعه عاشورا، امالبنین بهطوری برای امام حسین (ع) و فرزندانش سوگواری میکرد که دشمنان اهلبیت (ع) نیز با او همنوا میشدند. مدفن امالبنین در قبرستان بقیع است.
پنج ویژگی و خصوصیت ممتاز امالبنین
1- عارف به حق اهلبیت (ع)، ولایت مدار و امام دوست
یکی از مهمترین و باارزشترین شاخصهای برجستهی حضرت امالبنین ولایت مداری و پاسداری از حریم اهلبیت (ع) بود، همه مادران این مطلب را بهخوبی قبول دارند که فرزندانشان عزیزترین و زیباترین سرمایه زندگی آنان است؛ ازاینرو برای رشد و تعالی آنها از هیچ کمک و کوششی دریغ نمیورزند، ولی مادران قرآنی همچون امالبنین در کارزار حق علیه باطل این آیه شریف را سرلوحه زندگی خود قرار میدهند: «وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَكُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِم»؛[2] هیچ مرد و زن باایمانی حق ندارد هنگامیکه خدا و پیامبرش امرى را لازم بدانند، اختیارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد؛ و در پاسداری از حریم اهلبیت (ع) و فرمانبری از خدای متعال عزیزترین دارایی خود را فدای حق میکنند.
او وقتی خبر شهادت چهار فرزندش و امام حسین (ع) را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.»
در اوصاف ارزشمند این مادر شهید نقلشده است: او وقتی خبر شهادت چهار فرزندش و امام حسین (ع) را شنید، گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین میشد و او زنده میماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیقش به اهلبیت و امام حسین (ع) دانستهاند. [3] محبت و دوستی او نسبت به خاندان عصمت و طهارت زبان زد محققان و اسلام شناسان بوده است. [4] دانشمند رجالی، آیتالله مامقانی در خصوص ولایت مداری او مینویسد: «فَاِنّ علَقَتها بالحسین (ع) لیس اِلاّ لاِمامته» [5] همانا علاقه امالبنین به حسین بن علی (ع) به خاطر امامت حضرت است.
2-شجاعت و غیرتمندی
این مادر ولایتمدار در مواجهه با بیرحمترین و شقیترین انسانهای روی زمین بر همگان ثابت کرد که قلههای شجاعت و غیرتمندی را فتح کرده بهطوریکه کمتر زنی میتواند در این میدان به پای او برسد، او در فضایل اخلاقی، غیرتمندی و شجاعت را در خود به حد کمال رسانید و در مصاف با دشمن اهلبیت (ع) کمترین ترس و تزلزلی را به قلب خود راه نداد. او از نسلی بود که به شجاعت و دلیرمردی شهرت داشتند، کما اینکه در منابع اسلامی نیز نقلشده است امام علی (ع) به عقیل (که نسبشناس معروفی بود) میفرماید: «اُنْظُرْ لِى اِمْرَأَةً قَدْ وَلَدَتْها الْفُحُولَةُ مِنَ الْعَرَبِ لِاَتَزَوَّجَها فَتَلِدَ لِى غُلاماً فارِساً»؛ [6] زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد.
با آنكه بشیر خبر شهادت حضرت ابوالفضل علیهالسلام 34 ساله، عبدالله 24 ساله، عثمان 21 ساله و جعفر 19 ساله را به مادرشان میدهد، وى صبر و بردبارى میکند و فقط از امام خود میپرسد
3-بصیرت و آگاهی
مادران دریای محبت و جلوهی از رحمت الهی را در قلبهای خود دارند، کما اینکه کمترین مصیبت و سختی را برای فرزندان خود نمیپسندند، ولی «فاطمه بنت حِزام» بهخوبی میداند که در پاسداری از امامت باید فرزندان خود را فدای او کند، همه چهار فرزندش شهید شود تا اینکه ذرهای سختی و مصیبت به فرزندان پیامبر اکرم (ص) وارد نشود ازاینرو وقتی خیر شهادت فرزندانش را به او میدهند او دنبال خبر دیگری است: وقتی «بشیر»، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وى گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِى، اَخْبِرْنِى عَنْ اَبِى عَبْدِ اللَّه علیهالسلام اَوْلادِى وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ كُلُّهُمْ فَداءً لِاَبِى عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَین علیها السلام...»؛ [7] [اى بشیر! با این خبر ناگوار]، بندهاى دلم را پاره كردى. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان كبود است، فداى اباعبداللّهالحسین (ع) باد. بشیر گفت: «خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین (ع) به شما پاداش بزرگ عنایت كند. این سخنان امالبنین (ع) نیروى ایمان و مقدار پیروى او را از امام حسین (ع)نشان میدهد. همچنین، این سخن امالبنین(ع) كه «اگر حسین (ع) زنده باشد؛ كشته شدن چهار فرزندم اهمیت ندارد»، درجه بلند بصیرت او را آشكار میکند. [8]
[اى بشیر!]، بندهاى دلم را پاره كردى. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان كبود است، فداى اباعبداللّهالحسین (ع) باد.
4-فاتح قله صبر و شکیبایی
در میان مادران شهدا کمتر زنی است که نه یک فرزند بلکه چهار فرزند خود را در راه اسلام و حمایت از آرمانهای پاک و الهی آن فدا کرده باشد، ولی بر همگان روشن است که نه داغ چهار فرزند، بلکه تنها داغ یک عزیز به تنهایی میتواند کمر یک مادر دلشکسته را خم کند و عنان صبر را از او برباید، ولی مادر عباس قمر بنیهاشم (ع) به همگان ثابت کرد که او مادر عباس است، مادر شیر فرزندی که فاتح کوی صبر، شجاعت و استقامت است. سخنان معروف ثبتشده در تاریخ هنگام شنیدن خبر شهادت چهار فرزندش بهخوبی گویای مقام صبر و تحمل این مادر صبور بوده و زینتبخش صفحات تاریخ كربلا است. با آنكه بشیر خبر شهادت حضرت ابوالفضل علیهالسلام 34 ساله، عبدالله 24 ساله، عثمان 21 ساله و جعفر 19 ساله را به مادرشان میدهد، وى صبر و بردبارى میکند و فقط از امام خود میپرسد. [9]
5-مادری شهیدپرور
بهطور یقین یکی از باارزشترین خصوصیات و ویژگیهای ممتاز امالبنین نقش مادری اوست، مادری که توانست با اخلاق و منش صحیح، فرزندانی را پرورش دهد که در محبت اهلبیت (علیهم السلام) سرآمد همگان شوند و در رکاب سرور و سالار شهیدان به درجه شهادت نائل آیند.
پینوشت:
[1]. اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۳۶۸ ق، ص ۸۲ -۸۴.
[2]. احزاب: 36.
[3]. حسون، اعلام النساء، ۱۴۱۱ ق، ص ۴۹۶-۴۹۷؛ محلاتی، ریاحین الشریعه، ۱۳۶۴ ش، ج ۳، ص ۲۹۳.
[4]. ربانی خلخالی، ستاره درخشان مدینه حضرت امالبنین، ۱۳۷۸ ش، ص ۷.
[5]. علامه مامقانی، تنقیح المقال، ج 3، ص 70.
[6]. قمر بنیهاشم، عبدالرزاق المقرم، ص 15.
[7]. تنقیح المقال، شیخ عبداللَّه مامقانى، چاپ قدیم، ج2، ص128.
[8]. همان، ص 128.
[9]. قمر بنیهاشم، عبد الرزّاق مقرّم، نشر حیدریه، نجف اشرف، 1369 ق، ص 19.
منبع: تبیان