عنوان اين نوشتار، از جمله معروف «برنارد هيکل» استاد اردني مطالعات شرق به عاريت گرفته شده است. وي ميگويد: «غول از شيشه فرار کرده است و سعوديها توان برگرداندن مجدد آن به داخل شيشه را ندارند» و با اين تمثيل، به اعتراضات و احتجاجاتي اشاره ميکند که عليه افراطيون وهابي در گوشه و کنار جهان برپاست و عربستان سعودي تلاش ميکند تا به مدد دلارهاي نفتي روي آنها سرپوش بگذارد.
چندي است که توجه پژوهشگران غربي ـ بخصوص در حوزههاي تروريسم و امنيت ـ به عربستان سعودي و فرقه وهابيت جلب شده است؛ بخصوص پس از داستان 11 سپتامبر و عرض اندامهاي گاه و بيگاه «بنلادن» و يارانش که کمکم فيلمهاي تهديدآميز خود را نه در غارهاي «تورابورا» بلکه در آسمانخراشهاي نيويورک و واشنگتن پر ميکنند!
اگرچه «عادل الجبيري» سفير عربستان در آمريکا، تلاش زيادي به خرج ميدهد تا با گرفتن ژستهاي اصلاحطلبانه، نهادهاي امنيتي و مراکز علمي آمريکا را با جملاتي همچون «ما قدمهاي مهمي براي اصلاح نظام تعليم و تربيت عربستان و غرس نهال تسامح و تساهل در آن برداشتهايم» متقاعد کند؛ ولي تأثير اين تلاشها زياد نبوده است؛ چرا که مثلاً «راجر هري» تحليلگر مسايل خاورميانه به بيبيسي گفته است: «ادبيات وهابي که در مدارس عربستان سعودي مورد استفاده قرار ميگيرد و از آنجا به تمام دنيا صادر ميشود، ادبياتي است که سوءظن و تنفر را نسبت به کساني که از ديدگاه اعتقادات وهابيت، غير مؤمن ناميده ميشوند ترويج ميکند».
هري، مؤسسات خيريهاي که با پول سعوديها در غرب فعاليت ميکنند را پياده نظام آن ادبيات ميداند و ميگويد: «پژوهشگراني که حمايت عربستان سعودي از تروريسم را بدقت بررسي ميکنند با حجم شگفتانگيزي از کمکهاي مالي اين کشور در حمايت از تروريسم مواجه شدهاند. اين محققان، مخصوصاً سوءظن عميقي نسبت به مؤسسات خيريه سعودي پيدا کردهاند».
وکيل مشهور آمريکايي «پاتريک فيتزجرالد» نيز از دلايلي پرده برداشت که وي را متقاعد کرد «مؤسسه خيريه سعودي الاحسان» که دفتر مرکزي آن در شيکاگو بود، در واقع خاکريزي براي القاعده بوده است. اين دلايل، منتهي به پلمب شدن اين مؤسسه و تعطيلي فعاليتهاي آن در سال 2002 گرديد.
از سوي ديگر، دهها حقوقدان آمريکايي، 12 سناتور را واسطه قرار داده و نامهاي به «کاندوليزا رايس» رساندهاند که در آن خواسته شده است «آکادمي سعودي الخليج» را تعطيل کند. به نظر اين حقوقدانان، آکادمي مذکور، افراط و تنفر را آموزش ميدهد. «حسن المالکي» متخصص سعودي تعليم و تربيت درباره اين آکادمي ميگويد: «آنها به دانشجويان ميآموزند که هرکس با وهابيت مخالف باشد يا کافر است يا گمراه؛ بنابراين يا بايد ابراز پشيماني و توبه کند، و يا به قتل برسد».
اگر به تمام اينها، گزارش نماينده ويژه رونالد ريگان (رييس جمهور اسبق ايالات متحده) در خاورميانه را اضافه کنيم، به واقعيت جمله ابتدايي اين تحليل بيش از پيش پي خواهيم برد. وي در آن زمان اعلام کرد که عربستان سعودي نزديک به 87 ميليارد دلار براي تبليغ وهابيت در جهان هزينه کرده است.
شايد نيازي به رفتن به سالهاي دوري مثل ايام رياست جمهوري ريگان نيز نباشد و فقط نگاه به وضعيت امروز عراق، به خوبي مبين صدور تروريسم و تروريست از سوي محافل افراطي سعودي باشد. مثلاً گزارشي که روزنامه ساندي تايمز منتشر و اعلام کرد که 55 درصد از تروريستهاي موجود در عراق، عربستاني هستند. اين روزنامه، اين 55 درصد را «وحشيترين تروريستها» توصيف ميکند!
روزنامه گاردين نيز به نقل از «ماتيو مينين» عضو پژوهشکده آمريکايي امور خليج فارس مينويسد: «عربستان سعودي همچنان در ترويج ايدئولوژي تکفير ديگران ممارست ميورزد. اين کشور بر الزام مسلمانان سني به «جهاد براي تطهير اسلام از لوث وجود شيعيان» متمرکز شده است. پيرو اين سياست، صدها سعودي بدون آنکه هيچ مزاحمتي از سوي نيروهاي امنيتي و مرزي سعودي احساس کنند از مرزهاي اين کشور با عراق عبور ميکنند تا خشونت فرقهاي بيشتري را در اين کشور دامن زنند».
اين روزنامه، دو هفته پيش اعلام کرد نواري صوتي در اختيار دارد که در آن «صالح اللحيدان» رييس شوراي عالي قضايي عربستان در خطابهاي که سال 2004 ايراد کرده است جوانان سعودي را به جنگ در عراق بر عليه کساني که به زعم او از اديان ديگر پيروي ميکنند تشويق مينمايد.
ماتيو مينين وضعيت اقليتهاي ديني ـ از جمله شيعيان ـ در عربستان سعودي را اسفبار توصيف کرده و ميگويد: «شيعيان به نظر وهابيها و مطابق آنچه در نظام آموزشي اين کشور آموخته ميشود، مشرک و زنديقاند و بت ميپرستند و وجودشان در واقع يک توطئه يهودي بر ضد اسلام بوده است. بنابراين به آنها اجازه شهادت دادن در دادگاهها داده نميشود و کتابهايشان منتشر نميگردد». اين تضييقات شديد، نشاندهنده عمق نفوذ انديشههاي وهابي در قوانين و ساختارهاي عربستان سعودي است.
عربستان سعودي پس از سپتامبر 2001 (شهريور 1380) تلاش کرد خود را از اين اتهامات برهاند. پس از اينکه «عبدالله بن عبدالعزيز» از امارت به سلطنت رسيد، جسته و گريخته آزاديهايي به اقليتها ـ از جمله شيعيان ـ داده شد و فشار هايي به افراطيون وارد آمد؛ اما اين اقدامات بيش از آنکه به عنوان تحولي اساسي در سياستهاي عربستان سعودي تلقي شود، پاسخي به فشارهاي بينالمللي از سوي آمريکا -وطرح خاورميانه جديدش- انگاشته گرديد.
تا اينکه بالاخره غولي که از شيشه عربستان بيرون آمده است، دامنگير رأس هرم نيز گرديد و پس از آنکه ملک عبدالله در سفر اخيرش به انگلستان، با ملکه بريتانيا دست داد، فتواي روحانيون وهابي درباره گمراه بودن پادشاه صادر گرديد. ملک عبدالله نيز در شديدترين عکسالعملي که تاکنون در اين باره از وي مشاهده شده است، مفتيان وهابي را با نامگذاري آنها به «شيوخ ماهواره و اينترنت» تحقير کرد و خطر آنان را بدتر از خطر کفار و مشرکان دانست ؛ کساني که حتي پس از آنکه ميفهمند فتوايشان اشتباه است متکبرانه به خدا دروغ ميبندند!!
پادشاه عربستان مخصوصاً به اين نکته کليدي اشاره کرده است که اين علماي وهابي، جهان اسلام را به خاک و خون و انتحار و انفجار کشاندهاند.
با اينکه در هفتههاي اخير شاهد افشاگريهاي پيدرپي روزنامهها و رسانههاي غربي در رابطه با نظام سعودي هستيم و تظاهرات مختلفي در واشنگتن، لندن و برخي پايتختهاي اروپايي در محکوميت اقدامات تبليغي اين کشور برپا شده و عدهاي از سياستمداران و سازمانهاي حقوق بشري نيز در آنها مشارکت داشتهاند، و با وجود ناخشنودي فوق الذکر هيأت حاکمه، هنوز دستگاه افتاء وهابيت دست از توليدات خشونتزاي خويش برنداشته است.
به نظر نميرسد که اين غول افسارگسيخته، به اين زوديها به شيشه خويش برگردد.