به گزارش «شیعه نیوز»، هندوستان با پیشینه تاریخی بیش از پنچ هزار ساله به عنوان دومین کشور پرجمعیت گیتی محسوب می گردد. از دیرباز این کشور پهناور مشرق زمین را به عنوان کشور عجایب و هفتاد و دو ملت شناخته می شود. مردمان و اقوام هندی با نژادهای مختلف، مذاهب و ادیان گوناگون در کنار هم در صلح زندگی می کنند و این عامل باعث شگفتی همگان قرار می گیرد. شیعیان هند با جمعیتی بیش از چهل میلیون نفر که در مناطق مختلف زندگی می کنند توانسته اند نقشی بسزا در جامعه هند ایفا کنند. اما برای شناخت هر چه بیشتر جامعه آنها نیاز به واکاری است.
تاریخ تشیع در هند سابقه دیرینه دارد و افزون بر حضور جمعیت های شیعیان در دوره های مختلف تاریخی در ارکان قدرت، حکومت های شیعی نیز در شبه قاره تشکیل شده اند که ابنیه های تاریخی متعدد نشانه های از آن روزگاران به شمار می آید.
شیعیان در قرون نخستین اسلامی در اثر ظلم و ستمهای که در حقشان میگردید، از کانونهای اصلی شیعه ـ مدینه، عراق ـ به نواحی دیگر مهاجرت میکردند. گاهی مواقع این مهاجرتها به اختیار و گاهی به اجبار بوده است. بسیاری از این مهاجران کسانی بودند که در انقلابهای شیعی علیه حکومت مرکزی شرکت کرده بودند. ورود این گروه از شیعیان باعث آگاهی و رشد افکار شیعه در مناطق مختلف میشد.
هند نیز ازجمله کانونهایی بود که با ورود گروههای مختلف شیعی و همچنین گرایش برخی از حکومتهای هند به شیعه، باعث رشد و بلوغ تشیع در آن سامان گردید. به هر حال، تشیع تحت تأثیر عوامل متعددی وارد هند شد؛ بااینحال به درستی نمیتوان زمان دقیق ورود شیعیان به هند را تعیین نمود؛ زیرا شیعیان همواره در اقلیت بودند و به طور عمده یکی از دلایل مهاجرت آنها مشکلاتی بود که از طرف حکومت مرکزی به شیعیان به عنوان یکی از گروههای مخالف حکومت اعمال میشد و در مقابل، آنها معمولاً به تقیه متوسل گشته و با عنوان مسلمان و نه شیعه به سرزمینهای جدید وارد میشدند؛ هند نیز از این قاعده مستثنی نبود. با اینحال دربارI ورود تشیع به هند روایاتی چند موجود است: بنا به گفته ابن اثیر در« الکامل» در زمان خلافت حضرت علی(ع)، نیروهای عرب از مرزهای سند عبور کردند و پس از فتح سیستان نظام اداری آن را سامان بخشیدند و باز به روایت همو، بعضی مردم ارادتی عمیق به علی(ع) داشتند تا آنجا که او را خدا خواندند، که این امر موجب برانگیخته شدن خشم امام علی(ع) شد. حکم بن جبله عبدی که در سال۲۹ قمری به مکران حمله کردند. به هر حال، ظهور تشیع در شبه قاره هند با ورود مسلمانان در زمان مولی الموحدین حضرت علی(ع) همزمان بود.
بسیاری از مورخان ریشه های تاریخی گسترش تشیع در هندوستان را مهاجرت بسیاری از ایرانیان به این سرزمین در سالهای پس از حمله مغولان به ایران دانسته اند. تشیع در سده نهم هجری و در پی افزایش مهاجرت ایرانیان به شبه قاره هند و منطقه دکن رشد زیادی یافت.
در دوران حکومت مغولان در ایران، برخی از شیعیان مهاجرت را به ماندن در شرایط حاکم کشور در چارچوب ضدیت با مذاهب ترجیح می دادند و به لحاظ جغرافیایی یکی از مناسب ترین کشورها برای مهاجرت را هندوستان دانستند که مأمن بسیاری از شیعیان پس از حمله مغول شناخته می شد.
در طول تاریخ اسلام در شبه قاره هند چندین سلسله حکومتی شیعیان در شبه قاره هند به وجود آمدند. برخی از حاکمان هند نیز ایرانی نژاد و شیعه مذهب بودند. همزمان با ظهور حکومت صفویه در ایران در اواخر قرن نهم هجری شیعیان هندوستان نیز نیروی جدیدی بدست آوردند و مذهب شیعه در این کشور پهناور رواج بیشتری یافت. یوسف عادلشاه در سال ۸۹۵ قمری به حکومت رسید و این حکومت از سلسله صفوی تبعیت می کردند و به همین خاطر بود که عادل شاه در خطبه های نماز جمعه به نیکی از شاه اسماعیل یاد می کرد. با این حال گرچه وی در قوانین تسنن دربار مداخله نمی کرد اما با تابعیت از سلسله صفویان در دادن صبغه شیعی به آیین و مراسم عبادی عمومی در قلمرو خویش تشویق می کرد.