این سوال در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد که آیا میتوان برخی جایگاهها همچون حوزه های علمیه، مراجع و رهبری را نقد کرد یا ورود به این مسائل عبور از خط قرمز ها است ؟
رهبری بارها در سخنرانی هایشان به صراحت اظهار داشتند من قابل نقد هستم، حوزه و مرجعیت هم قطعا قابل نقد است اصلا اگر نقد نباشد پویایی وجود نخواهد داشت و از همه ی اینها والاتر شخص نبی مکرم اسلام از نقد استقبال می فرمودند و به نظر من کسی که از نقد هراس دارد یا بسیار ضعیف و آسیب پذیر است یا دیکتاتور و مستبد .
اما بین نقد و تخریب تفاوتی بس بزرگ وجود دارد.
در این بخش روی سخنم با آقای رحیم پور ازغدی است شخصی که سوگلی رسانه ی ملی شده و تریبون صدا و سیما و گاه و بیگاه تریبون نماز جمعه ی تهران را در اختیار دارد، گویی قحط الرجال است و او به غیر از رهبری که ظاهرا تنها خط قرمز تعریف شده برای اوست و با پشت گرمی زیاد به هر که اراده کند در قالب به اصطلاح نقد و بدون اینکه آن فرد یا جریان به همین وسعت رسانه حق دفاع از خود را داشته باشد تخریب می کند .
آری، او می تازد بلکه لجن پراکنی میکند و برای این کار متوسل میشود به بندهایی از سخنان شهیدان مطهری و بهشتی که گویی این دو هر چه گفته اند وحی منزل است و تفاسیر خود را به سخنان آنان می افزاید و دست آویزی می کند برای حمله به اینو آن و چنانچه شخصی به او اعتراض کند با عصبانیت میگوید این ها حرف من نیست حرف شهید مطهری یا شهید بهشتی است برید به او اعتراض کنید !
شیوه جناب ازغدی منحصر به وی نیست اخیرا جوانی در لباس روحانیت هم برای دیده شدن روش بی ادبی به بزرگان را در پیش گرفته است و خدا نکند این بی حرمتی ها بیش از این سنت شود.
علمای قدیم محاسن خود را در محافل درسی اساتیدشان سفید میکردند و تا زمان حیات اساتیدشان در مقابل آنان زانوی ادب میزدند ولی افسوس امروز بچه طلبه ای که مقدمات را درست نخوانده به مراجع بزرگ حوزه بی ادبی میکنند !
یک منتقد با تقوی با لطافت، ادب و اخلاق سعی میکند نقاط آسیب پذیر سیستم ها را گوشزد کرده و برای بهبود آن راهکار ارائه دهد و این نقد را به سبب درجه ی حساسیت گاه خصوصی و حضوری ارائه میدهد و گاه رسانه ای میکند .
بنده به عنوان یک خبرنگار حوزه شیعه بارها خدمت مراجع و بزرگان رسیده ام و گاه تند ترین نقدها را در کمال ادب عرض نموده و با روی گشاده آنان مواجه شدم و در برخی موارد شاهد تغییر رویه نیز بوده ام، برای من ثابت شده بسیاری از علمای ما نقد پذیر هستند ولی شیوه و روش نقد باید اصولی باشد .
اینکه در فیضیه ی قم و در میان طلاب و رسانه ها ریشه ی سکولاریسم را حوزه عنوان شود، حوزه را بیسواد و قم را کارخانه مرجع سازی، این دیگر نقد نیست این برداشتن عالمانه تبر و ضربه زدن به بُن و ریشه است و قطعا حرکت بوی دشمنی میدهد، در طول تاریخ دشمنان داخلی و خارجی تلاش کرده اند جایگاه مرجعیت شیعه را تضعیف و تخریب کنند و امروز شاهد اوج این دشمنی ها هستیم .
متاسفانه برخی هم برای تسویه حسابهای شخصی با یک طیف یا یک گروه بر چسب هایی را به یکدیگر میزنند که به عواقب بلند مدت آن توجه ندارند خطاب کردن برخی حوزویان به ارتباط با انگلستان ذهنیتی که دشمنان در زمان قاجار و پهلوی در میان عوام پراکنده بودند را مجددا احیا میکند که آخوندها همه انگلیسی هستند .
چرا ما با دست خودمان عوام بعضا بی بصیرت را وارد دعواهایمان کنیم که دیر زمانی باعث لطمه خوردن به اصل حوزه و مرجعیت بشود.
فردا روز در پی این همه اختلاف و چند دسته شدن، این جوانان هستند که از دین روی بر خواهند گردانند .
این عصر آبستن حوادث بسیار، خصوصا برای جوامع شیعی است و همه باید به هوش باشیم.
در پایان از رسانه ی ملی میخواهم قحط الرجال بازیِ خود را کنار گذاشته و درب خود را به روی علمای ارزشمندی که در کنج خانه های خود گنج علوم اهل بیت علیهم السلام را در سینه ذخیره دارند بگشاید و این رسانه را از تک صدایی و انحصار طلبی رهانده و از ریزش مخاطب و اعتبار نجات دهد .
والسلام علیکم
مسعود بحرینی
مدیر مسئول خبرگزاری شیعه نیوز