سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

افشاگری‌ خبرنگار آمریکایی درباره تسلیح تروریست‌ها برای مقابله با ایران

طبق اظهارات خبرنگار آمریکایی دولت جورج بوش طی سیاستی در تلاش برای تسلیح گروه‌های افراط‌گرا جهت مقابله با ایران بود.
کد خبر: ۱۶۸۴۶۷
۱۰:۲۱ - ۲۷ مرداد ۱۳۹۷
به گزارش «شیعه نیوز»، «سیمور هرش » خبرنگار آمریکایی که بسیاری از او به عنوان «بزرگ‌ترین خبرنگار تحقیقی تاریخ آمریکا»، «ارزشمندترین خبرنگار تحقیقی زنده » و «یک خبرنگار اسطوره‌ای» یاد می‌کنند،اوایل ژوئن سال جاری میلادی (۲۰۱۸) کتابی تحت عنوان «خبرنگار: یک شرح حال  » را در سبک «خودزندگی‌نامه» منتشر کرد و در آن به توصیف دقیق بیش از ۵۰ سال حرفه خبرنگاری‌اش پرداخت .


هرش، برنده جوایز متعددی از جمله پولیتزر ، طی سال‌های خبرنگاری‌اش اسرار بی‌اندازه جنجال‌آفرینی را از دولت آمریکا افشا کرده است که قتل‌عام صدها غیرنظامی به دست سربازان آمریکایی طی جنگ ویتنام در حادثه موسوم به «قتل‌عام مای لی » (گزارشی که به نوعی موجب پایان زودتر از موعد جنگ ویتنام هم شد  و جایزه پولیتزر سال ۱۹۷۰ را برای هرش به ارمغان آورد)، بمباران مخفیانه کامبوج ، جنایات ارتش آمریکا در زندان ابوغریب ، و دروغ‌های اوباما درباره عملیات ترور اسامه بن‌لادن و هم‌چنین حملات شیمیایی توسط دولت بشار اسد در سوریه تنها بخشی از آن‌ها هستند.


به این زندانی عراقی در ابوغریب گفته‌اند اگر از روی جعبه زیر پایش بیفتد، به او برق وصل می‌کنند



«خبرنگار: یک شرح حال» نوشته «سیمور هرش»


آن‌چه در ادامه می‌آید، ۱۰ نکته جنجالی برگرفته از کتاب «خبرنگار: یک شرح حال» و هم‌چنین مصاحبه‌هایی است که هرش بعد از انتشار این کتاب انجام داده است .

۱) سیاست «تغییر جهت» دوران بوش و تسلیح افراط‌گراها برای مقابله با ایران

برگرفته از مصاحبه هرش با روزنامه ایندیپندنت انگلیس

توجه: هرش سال ۲۰۰۷ با انتشار مقاله‌ای در مجله نیویورکر تحت عنوان «تغییر جهت »، به‌درستی پیش‌بینی کرده بود که سیاست جدید دولت بوش مبنی بر تعمیق اختلافات میان شیعه و سنی در خاورمیانه، جنگ در سوریه را کلید خواهد زد.

هرش می‌گوید: «تعداد مرتبه‌هایی که این گزارش [«تغییر جهت»] بازنشر داده شده، شگفت‌انگیز است.» وی در مورد استدلالش مبنی بر این‌که سیاست آمریکا طراحی شده تا قلمروی شیعی، از ایران تا سوریه تا حزب‌الله در لبنان را خنثی و به این ترتیب مرزهای سایکس‌پیکو را در قرن بیست‌ویکم بازترسیم کند، می‌گوید بوش و چنی «برای ایران نقشه داشتند.» البته هرش نظریه دخالت گسترده ایران در عراق را رد می‌کند: «آن‌ها [ایرانی‌ها] اطلاعات [به دولت عراق] ارائه می‌کردند، اطلاعات جمع می‌کردند [فقط همین]... آمریکا بارها عملیات‌های شکار فرامرزی با هدف ترور را با تجاوزگری بسیار بیش‌تر نسبت به ایران [و با تجاوز به درون مرزهای این کشور] انجام داد.»


توضیحاتی درباره قدرت نظامی رو به گسترش ایران در ۶۰ ثانیه

هرش هم‌چنین در خصوص گزارش‌های اندیشکده‌های رند و استراتفور، از جمله گزارشی به قلم دیک چنی و پال ولفوویتز، که در آن تجزیه عمیق قومی-فرقه‌ای عراق تجسم می‌شود، با تأسف می‌گوید: «ما باید فردای از ۱۱ سپتامبر باید به [سراغ] روسیه می‌رفتیم [و با آن‌ها همکاری می‌کردیم]. ما دقیقاً همان یک کاری را کردیم که «جورج کِنان » [دیپلمات و تاریخ‌دان آمریکایی و سفیر سابق آمریکا در شوروی و یوگسلاوی] به ما هشدار داده بود هرگز انجام ندهیم: گسترش بیش از حد ناتو.»

۲) روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر

برگرفته از مصاحبه هرش با ایندیپندنت

نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از مردم آمریکا معتقدند حقیقت چیزی بیش‌تر [از آن چیزی که دولت به آن‌ها گفته] است. این شک و تردیدها، سال گذشته و پس از آن تقویت شد که ۲۸ صفحه از گزارش کمیسیون ۱۱ سپتامبر که تا آن زمان مخفی باقی‌مانده بودند، از طبقه‌بندی خارج شدند و به این ترتیب روایتی را تضعیف کردند که مدعی بود گروهی تروریست به شکل مستقل عمل کرده و توانسته‌اند این حملات را انجام بدهند. مفهوم همه این‌ها آن است که عاملان ۱۱ سپتامبر به احتمال قوی تحت حمایت یک دولت بوده‌اند و احتمالاً سعودی‌ها در این ماجرا دست داشته‌اند.

هرش می‌گوید: «من لزوماً این داستان را باور نمی‌کنم که بن‌لادن مسئول حوادث ۱۱ سپتامبر بوده است. ما واقعاً پایانی [و نتیجه‌ای] برای این داستان نداریم. من افرادی را در جامعه [اطلاعاتی] می‌شناسم. ما هیچ اطلاعات موثقی درباره این‌که چه کسی چه کاری را انجام داده است، نداریم.» سیمور هرش هم‌چنین ادامه می‌دهد: «این مرد [بن‌لادن] غارنشین بود. خیلی هم انگلیسی بلد نبود. [البته] او بسیار باهوش و به شدت از آمریکا متنفر بود. ما با حمله به طالبان [به حوادث ۱۱ سپتامبر] واکنش می‌دهیم. هجده سال بعد [یعنی امروز]... وضعیت چگونه است آقایان؟»


تأکید ترامپ بر ادامه «جنگ با تروریسم» در اولین سالگرد ۱۱ سپتامبر در دوران ریاست‌جمهوری‌اش

۳) به قدرت رسیدن «دولت عمیق» نومحافظه‌کار بعد از ۱۱ سپتامبر

برگرفته از «خبرنگار: یک شرح حال»؛ صص. ۳۰۵ و ۳۰۶

من کم‌کم فهمیدم که هشت یا نُه محافظه‌کاری که طی سال‌های [ریاست‌جمهوری] کلینتون، بیگانه سیاسی محسوب می‌شدند، عملاً دولت آمریکا را سرنگون کرده‌اند؛ آن هم به سادگی. از درک این واقعیت که قانون اساسی ما چه اندازه شکننده است، حیرت‌زده شده بودم. رهبران فکری آن گروه (دیک چنی، پال ولفوویتز و ریچارد پرل) ایدئولوژی خود و اعتقادشان به قدرت قوه مجریه را پنهان نمی‌کردند، اما در انظار عمومی خودشان را با چنان آرامش و اعتماد به نفسی نشان می‌دادند که افراط‌گرایی‌شان را پنهان می‌کرد...

در همین حین، چنی به عنوان رهبر این گروه نومحافظه‌کار ظهور کرد. او از ۱۱ سپتامبر به بعد، هر کاری که می‌توانست انجام داد تا قدرت نظارت کنگره [بر دولت] را تضعیف کند. من در مورد تقدم [و قدرت] وی در کاخ سفید از داخلی‌ها [و نفوذی‌هایم در دولت] بسیار شنیده بودم، اما باز هم آن چه می‌توانستم در این‌باره بنویسم محدود بود، چون می‌ترسیدم به منابعم خیانت کنم [و آن‌ها را لو بدهم]...

من [رفته‌رفته] فهمیدم که هدف چنی، اجرای مهم‌ترین عملیات‌های نظامی و اطلاعاتی‌اش با کم‌ترین میزان ممکن از اطلاع و دخالت کنگره است. آن‌چه من درباره انباشت مداوم قدرت و اختیارات توسط چنی در مقام معاونت اول رئیس‌جمهور کشف کردم، بسیار شگفت‌آور و مهم بود، اما غیرممکن بود که بتوانم حتی گام اول را در راستی‌آزمایی این اطلاعات بدون پذیرفتن این ریسک بردارم که چنی درباره سؤال و جواب‌های من [پیرامونش] بو ببرد و حدس‌های دقیقی بزند که این اطلاعات را از چه کسانی دارم می‌گیرم.


۱۱ سپتامبر مبدأ تحولات شوم و دائمی در سیاست‌های داخلی و خارجی آمریکا شد

۴) یادداشت اطلاعاتی دوران بوش درباره نقشه نومحافظه‌کاران برای بازترسیم خاورمیانه

برگرفته از «خبرنگار: یک شرح حال»؛ ص. ۳۰۶

توجه: اگرچه این یادداشت محرمانه، پیش‌تر صرفاً در کتاب شرح حال و سخنرانی سال ۲۰۰۷ «وسلی کلارک» ژنرال چهارستاره بازنشسته ارتش آمریکا، مورد اشاره قرار گرفته بود  ، اما به نظر می‌رسد کتاب سیمور هرش برای اولین بار بخش‌هایی از این یادداشت را نقل‌قول مستقیم می‌کند.

چند ماه پس از حمله به عراق، طی مصاحبه‌ای در خارج از کشور با ژنرالی که مدیر یک سرویس اطلاعاتی خارجی بود، یک کپی از نقشه نومحافظه‌کاران جمهوری‌خواه برای سلطه آمریکا بر خاورمیانه را دریافت کردم. آن ژنرال، یکی از متحدان آمریکا بود، اما از خشونت‌طلبی دولت بوش-چنی مو به تنش سیخ شده بود. به من گفته شد سندی که به دستم رسیده، ابتدائاً توسط فردی در دفتر محلی سی‌آی‌ای به دست آمده است. دلیلی هم وجود داشت که به خاطر آن مو به تن انسان سیخ شود: در این سند آمده بود که جنگ برای تغییر خاورمیانه باید «با حمله به عراق» آغاز شود. دلیل اصلی... این است که جنگ [علیه عراق] روند تبدیل آمریکا به هژمون خاورمیانه را آغاز می‌کند. دلیل متناظر با این جنگ هم آن است که منطقه در [عمق وجود و] استخوان‌هایش، هم‌چنان‌که [استخوان‌شکسته و نابود شده] بود، جدیت قصد و مصمم بودن آمریکا را احساس کند. پیروزی در عراق منتهی به اولتیماتوم دادن به دمشق، «کشیدن دندان‌های نیش» ایران، حزب‌الله، حماس، سازمان آزادی فلسطین [به رهبری یاسر] عرفات و سایر گروه‌های ضداسرائیلی خواهد شد. دشمنان آمریکا باید بدانند که «دارند برای [نجات] زندگی‌شان می‌جنگند: «پکس امریکانا » [«صلح آمریکایی»] در راه است، و این یعنی نابودی آن‌ها.» من و آن ژنرال خارجی متفق‌القول بودیم که نومحافظه‌کارهای آمریکایی، تهدیدی برای تمدن هستند.



۵) نقشه‌های اولیه تغییر رژیم در سوریه

برگرفته از «خبرنگار: یک شرح حال»؛ صص. ۳۰۶ و ۳۰۷

دونالد رامسفلد نیز به فانتزی [و آرزوهای] نومحافظه‌کاران آلوده شده بود. ترکیه به لشکر چهارم آمریکا اجازه نداده بود تا از طریق خاک این کشور به حمله علیه عراق بپیوندد و بنابراین این لشکر با ۲۵ هزار مرد و زنش تا پیش از اواسط آوریل، زمانی که نبرد ابتدایی عملاً تمام شده بود، نتوانستند به عراق برسند. من بعداً متوجه شدم که رامسفلد از مقر فرماندهی نظامی آمریکا در اشتوتگارت آلمان، و مسئول نظارت بر اروپا، و هم‌چنین سوریه و لبنان، خواسته است تا طراحی یک نقشه عملیاتی برای حمله به سوریه را آغاز کند. با این وجود، یک ژنرال جوان از انجام این وظیفه خودداری کرده بود و در نتیجه مورد تشویق دوستان من در داخل [ارتش] شده و البته خطر از دست دادن شغلش را هم به جان خریده بود. افرادی که من می‌شناختم، به خصوص از آن جهت این نقشه را عجیب می‌دانستند که بشار اسد، حاکم سکولار سوریه، در واکنش به ۱۱ سپتامبر، صدها سند از حساس‌ترین اسناد اطلاعاتی مربوط به اخوان‌المسلمین در هامبورگ، جایی که بخش عمده نقشه‌ها برای ۱۱ سپتامبر کشیده شده بود، را به سی‌آی‌ای داده بود... بعدها شنیدم که رامسفلد نهایتاً به خودش آمده و [از نقشه حمله به سوریه] عقب‌نشینی کرده است.


۶) دخالت روسیه در انتخابات آمریکا

برگرفته از مصاحبه هرش با ایندیپندنت

نظر هرش درباره موضوع دخالت روسیه در انتخابات آمریکا تفاوت فاحشی [با روایت رسمی] دارد و بوهایی به مشامش می‌رسد. می‌گوید اخیراً «خصومت زیادی نسبت به روسیه وجود دارد. به نظر می‌رسد این چیزهایی که درباره روسیه و هک کردن انتخابات گفته می‌شود، مهمل باشد.» هرش در این مورد تحقیق کرده است، اما حاضر نیست نظرش را در این‌باره علناً اعلام کند... هنوز.

سیمور هرش به شوخی می‌گوید آخرین باری که وی شنیده تشکیلات دفاعی آمریکا درباره یک موضوع اطمینان زیادی داشته‌اند، مسئله، سلاح‌های کشتار جمعی در عراق بوده است. هرش اشاره می‌کند که آژانس امنیت ملی آمریکا درباره هک شدن انتخابات توسط روسیه تنها اطمینان نسبتی دارد. این نکته قبلاً هم مورد اشاره واقع شده است: تا کنون هیچ «برآورد ملی اطلاعاتی» ای وجود نداشته که تمام ۱۷ آژانس اطلاعاتی آمریکا مجبور به امضا و تأیید آن شده باشند. هرش می‌گوید: «وقتی جامعه اطلاعاتی می‌خواهد حرفی را بزند، [آزادانه و بدون نیاز به ارائه سند و مدرک] آن حرف را می‌زند... «اطمینان زیاد» عملاً به این معنی است که آن‌ها نمی‌دانند [حرفی که می‌خواهند بزنند صحت دارد یا نه].»

۷) مسمومیت «سرگئی اسکریپال» با نوویچوک

برگرفته از مصاحبه هرش با ایندیپندنت

سیمور هرش قبلاً گفته است که روایت رسمی درباره مسمومیت اسکریپال با بررسی دقیق زیر سؤال می‌رود. وی می‌گوید: «داستان مسمومیت [اسکریپال] با نوویچوک خیلی قوام ندارد [و به راحتی زیر سؤال می‌رود]. او [اسکریپال] به احتمال زیاد درباره جرایم سازمان‌یافته در روسیه با سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس صحبت می‌کرده [و به آن‌ها اطلاعات می‌داده] است.» به عقیده هرش، نقطه عطف منفی و ناخواسته در این ماجرا، یعنی آلوده شدن قربانیان دیگر (از جمله دختر اسکریپال) به نوویچوک می‌تواند نشان بدهد که این اقدام، توسط عواملی در حوزه جرائم سازمان‌یافته انجام شده است و نه عناصر تحت حمایت دولت روسیه؛ اگرچه این نظریه دقیقاً بر خلاف موضع دولت انگلیس است.
00:00
02:21
کد ویدیو
دانلود

تنش در روابط روسیه و انگلیس بر سر پرونده ترور «سرگئی اسکریپال»

۸) رسانه‌ها و اخلاق‌مداری قدرتمندان

برگرفته از بررسی «خبرنگار: یک شرح حال» و مصاحبه هرش با پایگاه تحلیلی «اینترسپت »

هرش در یکی از گزارش‌هایش درباره قتل‌عام نظامیان و غیرنظامیان عراقی در سال ۱۹۹۱ و بعد از اعلام آتش‌بس و پایان جنگ خلیج فارس نوشته بود. با این وجود، بی‌تفاوتی آمریکایی‌ها نسبت به این قتل‌عام از نظر هرش «یادآور همان «قانون صرفاً اجنبی [۲۱] » [قانون نانوشته‌ای که به سربازان آمریکایی اجازه می‌داد دست به هر جنایتی علیه حتی زنان و کودکان بزنند] در جنگ ویتنام بود که می‌گفت: اگر [قربانی] یک اجنبی است که کشته شده یا مورد تجاوز قرار گرفته، جرمی در کار نیست.» کتاب «خبرنگار» نشان می‌دهد که هرش سه درس ساده را از این قانون گرفته است:

۱- قدرتمندها بی‌رحمانه ضعیف‌ها را شکار می‌کنند، تا حد قتل‌عام.

۲- قدرتمندها دائماً درباره شکار کردن‌هایشان دروغ می‌گویند.

۳- غریزه طبیعی رسانه‌هاست که بگذارند قدرتمندها از زیر بار مسئولیت جنایت‌هایشان شانه خالی کنند.




۹) مدفوع کردن لیندون بی. جانسون رئیس‌جمهور آمریکا روی زمین مقابل یک خبرنگار به نشانه اعتراض به گزارش وی درباره جنگ ویتنام

برگرفته از «خبرنگار: یک شرح حال»؛ صص. ۲۰۱ و ۲۰۲

«تام [ویکر]» [خبرنگار روزنامه نیویورک‌تایمز] سوار ماشین شد و آن دو نفر به سرعت جاده‌ای خاکی و گِلی را پیش گرفتند. هیچ کلمه‌ای رد و بدل نشد. چند لحظه بعد، جانسون روی ترمز کوبید و ماشین را کنار چند درخت متوقف کرد. بدون آن‌که ماشین را خاموش کند، پیاده شد، چند متر به طرف درخت‌ها رفت، ایستاد، شلوارش را پایین کشید، و مدفوع کرد، مقابل چشم همه. رئیس‌جمهور آمریکا سپس خودش را با برگ و چمن تمیز کرد، شلوارش را بالا کشید، سوار ماشین شد، دور زد، و به سرعت به سمت نشست مطبوعاتی برگشت. آن‌جا که رسیدند، [جانسون] یک بار دیگر ترمز کرد و تام را از ماشین بیرون کردند. همه این‌ها اتفاق افتاد بدون آن‌که یک کلمه رد و بدل شود. تام بعدها به من گفت: «آن موقع بود که فهمیدم این حرام‌زاده هرگز جنگ را تمام نخواهد کرد.»



در اثر جنایات آمریکا در ویتنام هنوز هم کودکان بی‌شماری با ناهنجاری‌های مادرزادی متولد می‌شوند

۱۰) دردسرسازترین مقاله هرش که خانواده‌اش به خاطر آن تهدید به مرگ شدند

برگرفته از «خبرنگار: یک شرح حال»؛ صص. ۲۶۳ و ۲۶۴

دردسرسازترین مقاله‌ای که من نوشتم، به عنوان کسی که کارمند هیچ روزنامه‌ای نبود، مربوط به ژوئن سال ۱۹۸۶ و اطلاعات مخابره‌ای آمریکا بود که نشان می‌داد ژنرال «مانوئل آنتونیو نوریگا» دیکتاتور حاکم بر پاناما، مجوز ترور یکی از مخالفان محبوب خود را صادر کرده است. در آن زمان، نوریگا فعالانه در تأمین اطلاعاتی برای دولت ریگان نقش داشت که گفته می‌شد درباره گسترش کمونیسم در آمریکای مرکزی است. نوریگا هم‌چنین مخفیانه اجازه داده بود تا یگان‌های نظامی و اطلاعاتی آمریکا، با مصونیت، از پایگاه‌هایی در پاناما دست به عملیات بزنند، و در عوض، آمریکایی‌ها هم تجارت علنی مواد مخدر و سلاح توسط ژنرال نوریگا را نادیده می‌گرفتند. این داستان دقیقاً هم‌زمان با سخنرانی نوریگا در دانشگاه هاروارد منتشر شد، و علاوه بر آبروریزی برای ژنرال و دانشگاه هاروارد، یک تهدید بسیار ترسناک تلفنی را، نه علیه خود من، بلکه علیه خانواده‌ام به دنبال داشت.
منبع: مشرق
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: