سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

شجاعت یک بسیجی جان 20 نفر را نجات داد

هنگام برگزاری یک مانور آموزشی در شهرستان خمین در استان مرکزی، رشادت و ازخودگذشتگی یک افسر بسیجی، جان بیش از 20 نفر را نجات داد.
کد خبر: ۱۶۳۸۹
۱۶:۳۵ - ۲۰ اسفند ۱۳۸۸

به گزارش «جام‌جم»،چندی پیش بسیجیان گردان امام حسین (ع)‌ به سرپرستی سرهنگ دوم پاسدار رضا سیاهپوش برای شرکت در یک دوره آموزشی به یکی از ارتفاعات شهرستان خمین رفته بودند. این گروه دوره آموزشی خود را در حالی که بیش از 20 نفر بودند، آغاز کردند. زمان بسرعت سپری می‌شد و آنها به روزهای پایانی دوره آموزشی نزدیک می‌شدند.

ساعت 15:13 روز شنبه گذشته وقتی اعضای گروه در آخرین روزهای دوره آموزشی بودند، ناگهان نارنجکی که ضامن آن کشیده شده و در دست یکی از افراد جوان گروه بود، یکباره مقابل اعضای گروه آموزشی به زمین افتاد.

در پی این ماجرا، جان همه اعضای گروه به خطر افتاد و آنها فرصتی برای فرار و نجات جان خود نداشتند.

سرهنگ سیاهپوش ، سرپرست گردان بلافاصله متوجه موضوع شد، جان دیگران را بر خود مقدم شمرد و با شیرجه رفتن روی نارنجک، یکباره حاضران صدای انفجار شنیدند.

دود غلیظی فضا را پر کرده بود. افراد آموزشی هراسان به سمت سرهنگ سیاهپوش رفتند، او بشدت زخمی شده بود.

با حضور مرکز اورژانس در محل حادثه، سرهنگ مجروح و بیهوش به یکی از مراکز درمانی انتقال یافت و تلاش پزشکان برای نجات وی آغاز شد. در حالی که وضعیت جسمانی وی نامناسب بود، او برای ادامه درمان به بیمارستان بقیه‌الله تهران انتقال یافت و تلاش پزشکان برای نجات وی از مرگ آغاز شد و سرانجام وی در جدال با مرگ نجات یافت.

با رشادت و دلیری این مرد، همگی اعضای گروه نجات یافتند و او با فداکاری خود، جان دوباره‌ای به آنها هدیه کرد.

به دنبال وقوع حادثه به ملاقات این مرد فداکار رفتیم و با او گفتگویی انجام دادیم:

چطور شد که دست به چنین اقدام فداکارانه‌ای زدید؟

من سال‌ها در جبهه بوده و رشادت‌های دلیرمردان را دیده‌ام. لحظه وقوع حادثه دیگر به خودم فکر نکردم. فقط نجات جان آنها، برایم مهم بود.خوشحالم که همگی نجات پیدا کردند. هیچ‌کدام در زمان حادثه فرصتی برای فرار نداشتیم. تنها از خدا می‌خواستم کمکم کند تا آنها را نجات دهم و شرمنده خانواده‌هایشان نشوم.

اولین جمله‌ای که پس از به هوش آمدن به زبان آوردید، چه بود؟

وقتی چشمانم را باز کردم، برادرم کنار تختم بود. از این که او را دوباره می‌دیدم خوشحال بودم. اول از او سوال کردم، همگی همراهانم سلامت هستند یا نه؟ وقتی از سلامت آنها باخبر شدم، اشک شوقم جاری شد و هزاران مرتبه خدا را شکر کردم.گزارش خبرنگار ما حاکی است، این مرد فداکار در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بقیه‌‌الله تهران بستری است و پزشکان وضعیت عمومی او را رضایتبخش اعلام کرده‌اند.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
كربلايي عباس
۲۰:۴۶ - ۱۳۸۸/۱۲/۲۲
آفرين بر اين بسيجي باغيرت كه بااين فداكاري هم مردم ايران وهم مقام معظم رهبري و از همه مهمتر امام زمان عليه السلام به اين رشادت افتخار ميكنند يا علي