آنفولانزاي خوکي مکزيکي که يک هيولاي ژنتيکي است که احتمالاً از گل و لاي فضولات يک خوکداني صنعتي شيوع پيدا کرده است، ناگهان جهان را با خطر ابتلا به تب مواجه کرده است. شيوع اوليه اين بيماري در آمريکاي شمالي نشان ميدهد که سرعت انتقال آن بالاتر است از سرعـت انتقال ديگر نمونه همه گير بيماري آنفولانزا به نام آنفولانزاي هنگ کنگي که در سال 1968 شيوع پيدا کرد است.
چکيده:
پس از شيوع آنفولانزاي مرغي در سالهاي قبل، اکنون نوبت به گونه خطرناک ديگري به نام آنفولانزاي خوکي رسيده است تا بار ديگر در دل جهانيان رعب و وحشت ايجاد کند. هر از چند گاه، شاهد بروز گونههاي جديدتري از ويروسهاي همه گير در بين انسانها هستيم. مادام که دامداريها و مزارع، بيشتر به سمت صنعتي شدن و استفاده از آفت کشها و مواد وکودهاي شيميايي حرکت ميکنند، گونههاي خطرناکتر جديدي از ويروسهاي همه گير، با سرعت بيشتر توليد شده و شيوع پيدا ميکنند.
آنفولانزاي خوکي مکزيکي که يک هيولاي ژنتيکي است که احتمالاً از گل و لاي فضولات يک خوکداني صنعتي شيوع پيدا کرده است، ناگهان جهان را با خطر ابتلا به تب مواجه کرده است. شيوع اوليه اين بيماري در آمريکاي شمالي نشان ميدهد که سرعت انتقال آن بالاتر است از سرعـت انتقال ديگر نمونه همه گير بيماري آنفولانزا به نام آنفولانزاي هنگ کنگي که در سال 1968 شيوع پيدا کرد است. اين ويروس خوک سان که از ويروس جنايتکارH5N1 (آنفولانزاي مرغي) شهرت بيشتري يافته، انسانها را در معرض خطري بي سابقه قرار داده است. اگرچه اين ويروس از ويروس سارس سال 2002 کمتر مرگ آور است، اما از آن بادوامتر است. اگر فرض کنيم آنفولانزاهاي فصلي معمول نوع A (H5N1 و H1N1نيز دو گونه از آنفولانزاي نوع A هستند) سالانه حدود يک ميليون نفر را از پاي در ميآورند، افزايشي حتي ناچيز در ميزان خطرناکي و کشندگي اين بيماريها، به ويژه اگر شيوعي گسترده داشته باشند، قتل عامي همچون يک جنگ بزرگ به راه خواهدانداخت.
با اولين قرباني اين بيماري، اين توصيه هميشگي سازمان بهداشت جهاني بود که «به وسيله واکنش سريع و به موقع بوروکراسي درماني، حتي بدون توجه به کيفيت بهداشت عمومي محلي، ميتوان از شيوع يک بيماري جلوگيري کرد». پس از اولين کشتههاي H5N1 در سال 1997، سازمان بهداشت جهاني با کمک اکثر سرويسهاي بهداشت ملي، برنامهاي را طرح ريزي کرده که متمرکز بر شناسايي و جداسازي نمونههاي مبتلا به بيماري همه گير در محدوده محل شيوع آن و سپس خوراندن آنتي بيوتيکها و در صورت امکان، تزريق واکسن به جمعيت محدوده مورد نظر است. گروهي، اين راهبرد ضد شورش ويروسي را مورد ترديد قرار داده و خاطرنشان کردهاند که اکنون ويروسها سريعتر از اينکه سازمان بهداشت جهاني يا مقامات محلي بتوانند در مقابل شيوع اوليه بيماري واکنش نشان دهند، در جهان پخش ميشوند. آنها همچنين به نظارت ضعيف و يا اغلب عدم نظارت بر وجوه مشترک بيماريهاي انساني و حيواني اشاره کردهاند. البته عملکرد پيشگيرانه شجاعانه (و کم هزينه) کشورهاي ثروتمند همچون آمريکا و بريتانيا عليه آنفولانزاي مرغي، نتايج بسيار ارزشمندي برايشان در پي داشته است؛ زيرا اين کشورها به جاي افزايش بيش از حد کمکها به کشورهايي که ويروس درآنها شيوع يافته و در حال مبارزه با آنند و نيز به سازمانهايي که مدتهاست جهت رفع نياز کشورهاي در حال توسعه به توليد عمومي و کلي ضد ويروسهايي مانند Rocks tamifluتلاش ميکنند، ترجيح ميدهند که در داخل کشور خود براي مبارزه با بيماري مورد نظر سرمايه گذاري کنند.
سيستمهاي هشدار بيماريهاي همه گير، در مورد آنفولانزاي خوکي ناکام ماندهاند، زيرا اصلا ً وجود نداشتهاند؛ حتي در کشورهاي آمريکاي شمالي و اتحاديه اروپا! بنابراين جاي هيچ شگفتي نيست که مکزيک، فاقد امکانات و اراده سياسي براي نظارت بر بيماريهاي دامي است. البته شرايط همسايگان شمالي مکزيک چندان مساعدتر نيست. در اين مناطق، نظارت بر امور بهداشت دام از جمله وظايف بي برنامه و ناقص دولت است و شرکتهاي توليد دام، با قوانين بهداشتي با همان وقاحتي برخورد ميکنند که با حيوانات و کارگران رفتار ميکنند. همچنين، يک دهه هشدارهاي جدي دانشمندان هنوز نتوانسته است شرايط انتقال تکنولوژي پيشرفته آزمايش ويروسي را به کشورهايي که در مسير احتمالي بيماريهاي همه گير قرار دارند، فراهم کند. اگرچه مکزيک داراي متخصصان بيماري با شهرت جهاني است، اما پس از مشاهده اولين نشانههاي بيماري و نمونه گيري از آنها، ناچار بوده است که نمونههاي مورد نظر را جهت شناسايي ژنوم به آزمايشگاه وينيپگ در کانادا ارسال کند؛ در نتيجه، يک هفته وقت باارزش از بين رفت.
از زمان شناسايي آنفولانزاي خوکي H1N1 در خلال رکود اقتصاد جهاني در دهه 1930، ژنوم اين بيماري نسبت به حالت اوليه اش دچار تغيير و تکامل چنداني نشده بود و نمونههاي ويروسي ديگري را توليد نکرده بود. اما در سال 1998، يک نمونه شديداً بيماريزا به وجود آمد و شروع به کشتار ماده خوکهاي يکي از مزارع کاروليناي جنوبي کرد و از اين سال به بعد، تقريباً هر ساله انواع جديدتر و کشنده تري شروع به پديدار شدن کردند؛ از جمله، يکي از گونههاي H1N1 که حاوي ژنهاي داخلي H3N2 (يکي ديگر از آنفولانزاهاي نوع A که در ميان انسانها شايع است) بود. محققان ابراز نگراني کردهاند که ممکن است يکي از اين انواع ويروسهاي ترکيبي، به آنفولانزاي انساني تبديل شود (متخصصان معتقدند که بيماري همه گير سال 1957 و نيز 1968، از ترکيب ويروسهاي انساني و مرغي در بدن خوکها به وجود آمدند)، به همين دليل خواستار ايجاد سيستمهاي نظارت رسمي بر آنفولانزاي خوکي شدهاند.
اما چه چيز باعث شتاب در تکامل ويروس آنفولانزاي خوکي شده است؟ ويروسشناسان مدتها معتقد بودند که سيستم کشاورزي فشرده در جنوب چين (نوعي کشاورزي که در آن آفتکشها و کودهاي شيميايي به مقدار زياد مورد استفاده قرار ميگيرند) عامل اصلي ايجاد تکامل در ويروس آنفولانزاست. ولي صنعتيسازي يکپارچه توليد دام، انحصار طبيعي چين بر تکامل ويروس آنفولانزا را شکست و در واقع بستر وسيع تري براي به وجود آمدن انواع جديدتر و خطرناکتر اين ويروس پديد آمد. در دهههاي اخير، دامداريها بيشتر به کارخانجات پتروشيمي شبيه بودهاند تا آن نوع مزارع خانوادگي دل انگيز که در کتابهاي درسي دوران دبستان تصوير شدهاند.
خوکدانيهاي قديمي اکنون به جهنم عظيم فضولات تبديل شدهاند که در آنها دهها هزار رأس حيوان با سيستم ايمني بدني ضعيف، که در چشم بر هم زدني عوامل بيماري زا را به يکديگر منتقل ميکنند، در ميان گرما و کود نفس ميکشند.
سال گذشته کميسيوني که از طرف سازمان تحقيقاتي پيو (Pew) مامور تحقيق درباره «توليد دام در مزارع صنعتي» شده بود، گزارش کرد: «چرخه مداوم ويروسها..... در گلههاي بزرگ، خطر توليد ويروسهاي جديد از طريق ترکيب ويروسها با يکديگر را افزايش ميدهد که در نتيجه ممکن است به توليد ويروسهاي فوق العاده خطرناکتر انساني منجر شود.» اين کميسيون همچنين هشدار داد که استفاده بي رويه از آنتيبيوتيکها در مراکز پرورش خوک، باعث افزايش عفونتهاي مقاوم ميشود. براي اصلاح اکولوژي اين عامل بيماري زاي جديد، بايد با قدرت شرکتهاي دامداري بزرگ مواجه شد. اين کميسيون گزارش کرد که شرکتهاي بزرگ، به نحو برنامهريزي شدهاي سعي در متوقف کردن اين تحقيقات داشتهاند. اين شرکتها وقيحانه تهديد کرده بودند که از تخصيص بودجه به گروههاي تحقيقي براي انجام چنين تحقيقاتي جلوگيري خواهند کرد.
صنعت توليد دام، صنعتي جهاني شده با نفوذ سياسي جهاني است. همان طور که شرکت مرغداري عظيم Charoen Pokphand در بانکوک توانست تمامي اتهامات وارده بر خود مبني بر نقش داشتن در شيوع آنفولانزاي مرغي را در آسياي جنوب شرقي سرکوب کند، ممکن است روند پي گيري قضايي اپيدمولوژي شيوع آنفولانزاي خوکي نيز با سد محکم شرکتهاي بزرگ صنعت گوشت خوک برخورد کند. شکي نيست که اين بيماري سرمنشأيي داشته که بايد آن را يافت، اما در حال حاضر، به ويژه با توجه به خطر مداوم H5N1، مسائل مهم تري در ميانند که بايد به آنها پرداخت: برنامه شکست خورده سازمان بهداشت جهاني در مبارزه با اين بيماري واگيردار، وخيمتر شدن اوضاع بهداشت عمومي جهاني، فجايعي که کره زمين در اثر توليد صنعتي شده و از لحاظ بوم شناختي لجام گسيخته دام با آنها مواجه است و..... .
منبع: www.commondreams.org
مايک ديويس
نشريه سياحت غرب شماره 74