پ.ن.۱:شهادت «احیاگر مذهب حق»صادق آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) را به یگانه زائر شبانه بقیع تسلیت عرض میکنم.
پ.ن.۲ : قسمت دوم بحث رو شاید نشنیده باشید یا کمتر به آن اشاره شده.(برای خوندن کل این مطلب ۵ دقیقه زمان کافیست)
عاشورای حسینی و بدن چاک چاک ابا عبدالله فدایی حفظ نام دین و قرآن شد. بعد از ایشان دستگاه خلافت فهمید که میبایست به گونه ای مسیر را منحرف کند که دیگر اینچنین رسوایی برایشان ببار نیاید .از زمان امام سجاد(علیه السلام)تصمیم گرفتند آنقدر راه و بیراه بسازند تا غبار ناشی از ساختن آنها در فضا بر راه اصلی و مسیر هدایت بشر بنشیند و آنرا محو کند و یا آنقدر راههای مختلف بسازند تا دیگر تشخیص راه اصلی ممکن نباشد ! در زمان امام صادق(ع)بنی عباس برای بدست آوردن قدرت با بنی امیه در نزاع بودند و این امر فرصتی مناسب بوجود آورد تا ایشان این غبارها را بشوید و راه را به گونه ای مشخص کند که تا ابد این مسیر سعادت روشن و واضح باشد.امام صادق (علیه السلام) موسس این مذهب نبود...این راه را پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله وسلم)برای بشر ساخت و مهیا نمود.مذهب ما محمدی است...علوی است...حسنی و حسینی است و متعلق به همه ائمه است.وجود مبارک هر کدام از معصومین شمعی بود که سوخت تا این مسیر روشن بماند.اما کاری که امام صادق(علیه السلام) کرد آنقدر شفاف و موثر بود که به اشتباه عده ای ایشان را موسس این مذهب خطاب میکنند!!! امام غبار بنشسته این راه را شست و سنگ چینی دو طرف این دیوار چید و بالا برد تا دیگر غباری بروی آن نشیند و این راه با هیچ راه دیگری اشتباه نشود و تا ابد کسی نتواند با دستان آلوده اش این راه را پنهان کند.از آنروست که مذهب مارا منتسب به ایشان میدانند ...
متاسفانه تمام افتخار شیعه به آن وجود نازنین در طی سالیان کلاسهای درس و بحث حضرت...چند هزار شاگرد ایشان و شلوغی این جلسات... شرکت دانشمندان و بزرگان زمان همچون انس بن مالک و ابو حنیفه و... بوده.همه اینها باعث شد تا حرفهای امام سر این کلاسها ... اندیشه و هدف امام و اینکه ایشان چه کرد و چگونه این مذهب حق را احیاء نمود پنهان شود ... !!! ما هم همین را میدانیم و به همین افتخارات بسنده میکنیم ! حال آنکه حقیقت بسیار فاصله دارد ....
عصر امام صادق(علیه السلام)شباهت بسیاری با عصر امروز ما دارد و این به ما کمک میکند تا درک خوبی از حرکت امام داشته باشیم.ما با یک تحول ابزاری در عصری مانند عصر ایشان هستیم.در اینجا به اختصار برخی ویژگیهای عصر ایشان را ذکر میکنیم:
۱)عصر انفجار اطلاعات .کتابهای مختلف و داستانسرایی رواج داشت.انجیل و تورات میان مردم پخش میشد.از همه جا حرف شنیده میشد و مانند زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) نبود که همه به یک یا دو حرف اکتفا میکردند .
۲) گرایش به علم و دانش. مردم به جلسه و درس و کتاب و علم و دانش بسیار علاقمند بودند !
۳)رواج بحثهای فلسفی.کتابهای فلاسفه یونان و سایر سرزمینها به سرعت به زبان عربی ترجمه میشد.
۴) تعدد جلسات دینی و تشکلهای مذهبی . کوچه پس کوچه های مدینه پر از کلاس و جلسه بود. به همین دلیل ٬همه ٬همه جا میرفتند !کسی که پای مکتب امام صادق (علیه السلام) می نشست در جلسه مالک بن انس هم حضور داشت !
۵)رسوخ فرهنگ غیر اسلامی در جامعه مسلمین .به دلیل ازدیاد جمعیت و ازدواج مسلمانان با غیر مسلمانان فرهنگ و آداب و رسوم سایر ملتها وارد جامعه مسلمین میشد .
۶)تاکید افراطی بر عقلانیت .مانند امروز که این نام را زیاد میشنویم و همه جا صحبت از عقلانیت است ! آن روز هم اینگونه بود.
۷)قرائت های مختلف از دین.از نگاه عوام همه در جلساتشان حرف دین میزنند. همه از خدا و پیغمبر(ص) میگویند.با این تفاوت که سلسله سند کلام امام (علیه السلام) مشخص و به پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و حضرت امیر(علیه السلام) میرسد !
۸)فراوانی شبهات و سوالات پیرامون دین .
۹)رواج لهو و لعب٬فساد و موسیقی٬شراب و بی حجابی.اگرچه در فضای آنروز جلسات مذهبی بسیار وجود دارد... بی بندو باری نیز در اوج خود است .مکه و مدینه محل آوازه خوانها و رقا..صه هاست . حتی به جاهای دیگر صادر میکنند !
۱۰)رواج گرایشهای عرفانی و صوفی مابانه. چون جامعه به سمت لهو ولعب پیش میرود عطش برای معنویات بیشتر میشود. و هرکس هرچیزی را به خورد مردم میدهد .خرقه پوشی و عزلت گزینی و ... حتی به امام (علیه السلام) خرده میگیرند که چرا لباس فاخر میپوشید؟؟؟!!!
۱۱)رشد مناظرات و حلقه های علمی .
۱۲)گرایش به زندگیهای اشرافی و تجملی .در مقابل صوفیان و عرفا عده ای هم مایل به زرق و برق دنیا دارند در آن زمان .
۱۳)شورروحیه جهادی و انقلابی .مثل امروز ما ... عده ای متعصب ...داد غیرت سر میدادند که آی ... چرا قیام نمیکنید؟؟ چرا شمشیر نمیکشید؟ما دیگر نمیتوانیم فساد را تحمل کنیم! دیگر نمی توانیم بنی امیه را تحمل کنیم!
۱۴) تمایل شدید به فرهنگ و هنر کشورهای متمدن .
۱۵) نزاع میان قدرتهای سیاسی .
اینها فقط برخی از این ویژگیها بود... بدن امام صادق (علیه السلام) نه از زخم شمشیر دشمن بلکه از هجوم افکار مختلف در طی ۷۰ سال عمر با برکتشان زخمی شد .اگر در بقیع با حسرت به سنگهای کوچکی که شیعه نشانه گذاری کرده چشم میدوزیم ...حق آنست که به دنبال افکار خفته آن سرزمین نیز برویم !