ابن شهرآشوب در مناقب و قطب راوندى در خرائج از مفضّل بن عمر روايت كردند كه: «با أبى عبدالله جعفر بن محمّد (عليه السلام) مىرفتيم، به زنى برخورديم كه گاوى مرده در مقابلش بود، و آن زن و كودكانش گريه مىكردند. آن حضرت از سبب گريه آن زن و طفلانش پرسيد. گفت: اين حيوان وسيله معيشت من و طفلانم بود، و اكنون در كار خود متحيّرم كه چه كنم؟ فرمود: مىخواهى خدا او را براى تو زنده كند؟ آن زن گفت: آيا با اين مصيبت مرا مسخره مىكنى؟ دعائى خواند و پاى خود را به آن حيوان زد، گاو به سرعت سرپا ايستاد، آن زن گفت: به پروردگار كعبه، او عيسى بن مريم است. آن حضرت به ميان مردم رفت تا كسى او را نشناسد.
كسى كه از قدمش اعجاز نـفس عيسى ظاهر مىشود و نـفسش حيات ابد به آدميت مىبخشد و مذهبش صراط مستقيمى است كه انبيا و مرسلين و شهدا و صدّيقين و عباد الله الصّالحين به آن متنعمند، روز شهادتش روز مصيبت اسلام و مسلمين است. وظيفه كسانى كه مشرف به شرف مذهب جعفرى هستند آن است كه در روز شهادت آن حضرت به پا خيزند، و در هيئات عزادارى به شوق زيارت آن قبر ويرانه كه كنز مخفى خدا در آن آرميده، بر سر و سينه زنند و به نالههاى جانسوز به ياد آن امام مظلوم و پيكر مسموم و مرقد مهدوم، مشمول دعاى آن حضرت شوند كه فرمود: اللّهم ارحم الصّرخة التى كانت لنا.
خوشا به حال آن دستههاى عزادارى كه با آن نالهها، به دعاى او رحمتى نصيبشان شود كه خداوند متعال فرمود: «و رحمة ربّك خير ممّا يجمعون». «فعلى الأطائب من اهل بيت محمد وعلي صلي الله عليهما و الهما فليبك الباكون». انا لله و انا اليه راجعون.