سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

فقر، ام الجرايم است

کد خبر: ۱۴۰۹۴
۰۳:۲۸ - ۲۴ مرداد ۱۳۸۸

فقر و درآمد ناكافي يكي از مشكلات جهاني در تمام كشورهاي جهان است. حتي كشورهاي توسعه يافته نيز داراي جمعيت فقير در برخي مناطق خود هستند.

به گزارش جام جم، آمار‌هاي منتشر شده نشان مي‌دهد در سال 2009 حدود 53 ميليون نفر در سراسر جهان در فقر به سر مي‌برند، يعني درآمدي حدود 2 دلار در روز دارند و چنانچه بحران مالي جهان برطرف نشود اين آمار به 100 ميليون هم خواهد رسيد.

طبق بررسي‌هاي سازمان ملل 40 درصد از كشورهاي در حال توسعه افرادي هستند كه بسختي روزگار مي‌گذرانند.

توجه داشته باشيد كه حدود 70 درصد از مشاغل افراد در كشورهاي در حال توسعه از بخش كشاورزي و نساجي تامين مي‌شود و در حالي كه مهاجرت به شهرها، عدم حاصلخيزي خاك و كمبود امكانات در سال‌هاي اخير بخش كشاورزي و نساجي را از رونق انداخته، حدود 23 ميليون نفر فقط در قاره آسيا شغل خود را در جريان بحران مالي از دست داده‌اند.

در حال حاضر كشوري مانند چين در آسيا كمترين فقر و مانيل بيشترين را دارد.

آمريكا هم كه به عنوان يكي از غني‌ترين كشورها شناخته شده، دچار بحران مالي و فقر است.

طبق آخرين بررسي‌ها بيش از 700 ميليون نفر در جهان دچار فقر و گرسنگي هستند.

اين در حالي است كه سالانه 100ميليارد پوند غذا در آمريكا به هدر مي‌رود.

شايد جالب باشد بدانيد طبق آمارهاي رسمي‌ حدود 9/35 ميليون نفر در اين كشور زير خط فقر زندگي مي‌كنند كه 9/12 ميليون نفر آنها كودك هستند.

5/3 درصد از مردم آمريكا در گرسنگي به سر مي‌برند و جانشان در خطر است.

بد نيست دقت داشته باشيم فقر نه تنها تاثيرات خود را بر جسم و روان و روابط خانوادگي مي‌گذارد، بلكه آسيب‌هاي اجتماعي زيادي را نظير خشونت، سرقت و حتي خودكشي به دنبال دارد.

بررسي‌ها نشان مي‌دهد قتل و خودكشي بيشتر تحت تاثير 2 عامل است. يكي خشونت و عصبانيت و استرس افراد و ديگري فشارهاي ناشي از وضعيت بد اقتصادي و احساس سرخوردگي.

بسياري از افرادي كه دست به خودكشي مي‌زنند به دليل ضعف مالي و ناتواني در پرداخت هزينه‌هاي زندگي دست به اين كار مي‌زنند.

در سال‌هاي 1987 تا 1991 كه بسياري از كشورها در بحران مالي نسبي بودند، ميزان خودكشي نيز افزايش يافت.

در مورد سرقت نيز انگيزه اصلي هم در كشورهاي در حال توسعه و هم توسعه‌يافته فقر مالي است؛ البته در مورد افرادي كه بيمار روحي هستند و با وجود داشتن منابع مالي تمايل دارند از هر جايي چيزي بردارند، صحبت نمي‌كنيم.

فقر و سرقت در سال‌هاي 1970 تا 1994 موجب تاسيس بخش آسيب شناسي در سازمان ملل متحد شد. مشخص شد هر چه ميزان درآمدها و منابع مالي افراد كمتر شود ميزان بروز سرقت و انواع جرايم افزايش مي‌يابد.

توجه داشته باشيد كه خشونت از جمله مولفه‌هاي دائمي‌ در بروز سرقت‌هاست.

افرادي كه دست به سرقت مي‌زنند در بسياري از موارد با مقاومت و واكنش طرف مقابل رو به رو مي‌شوند و به همين دليل به منظور دستيابي به پول يا اشياي ارزشمند مانند طلا و نقره و ... دست به خشونت مي‌زنند تا مقاومت را سركوب كنند.

بديهي است در جريان اين مقاومت و خشونت بايد ميزان خشونت بيشتر باشد تا سرقت انجام شود و در اين ميان ممكن است ضرب و جرح و حتي قتل عمد يا غير عمد نيز حادث شود.

تفاوت سطح طبقات فقير و مرفه موجب تحريك حس خشونت و انتقامجويي شده و تبعات اجتماعي زيادي در پي دارد.

قربانيان فقر فقط در جريان جرايمي‌مانند سرقت، قتل و ... نيستند بلكه يكي از بزرگ‌ترين آسيب‌هاي اجتماعي ناشي از فقر از بين رفتن اعتماد اجتماعي است. افراد در روابط اجتماعي و شغلي و حتي خانوادگي به يكديگر اعتماد نمي‌كنند.

بسياري از خشونت‌ها و سوءاستفاده‌هاي خانوادگي بويژه در مورد خشونت مردان عليه زنان در جريان بي اعتمادي اجتماعي شكل مي‌گيرد.

وقتي سايه فقر بر خانواده مي‌افتد مرد خانواده بيشتر از هركس تحت فشار روحي و فكري به منظور تامين مخارج خانواده است.

وقتي درآمد به حدي پايين باشد كه هزينه‌هاي بديهي خانواده مانند مسكن و خوراك تحت تاثير قرار گيرند مرد خانواده ممكن است به دليل اين‌كه احساس كارآمدي و اقتدار در زمينه مالي نمي‌كند بخواهد با كنترل دقيق امور همسر و فرزندان، احساس اقتدار از دست رفته خود را به دست بياورد. در چنين زماني كه اعتماد نيز از ميان رفته، او هر گونه رفتار و گفتاري را به منزله مقابله و رويارويي تلقي مي‌كند و با تخليه خشم نسبت به همسر و فرزندان، ضعف خود را پنهان مي‌كند.

در شرايطي كه آرامش از خانواده رخت برمي‌بندد اعضاي خانواده نه تنها در درون خانه بلكه در محيط اجتماعي نيز نمي‌توانند رفتارها و كنش‌هاي متعادلي از خود نشان دهند و يكي از بيشترين آسيب‌ها متوجه حساس‌ترين اعضاي خانواده يعني فرزندان مي‌شود.

فقر، مانع تحصيل فرزندان و پيشرفت‌هاي علمي ‌و شغلي آنها مي‌شود و اين فرزندان در آينده با انواع مشكلات از جمله سرخوردگي،‌ پرخاشگري و در نهايت افسردگي رو به رو مي‌شوند. چنين فرزنداني چندان به ارزش‌هاي خانوادگي و حرمت‌ها نيز پايبند نخواهند بود و روح محبت و همبستگي از كانون خانواده و سپس اجتماع رخت برمي‌بندد.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
۱۷:۱۱ - ۱۳۸۸/۰۵/۲۴
کادالفقر ان یکونوا کفرا . به نقل از امام جعفرصادق (ع) فقر نزدیک است که به کفر منجر گردد.امان از فقر