سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

رد پاي مردان در اعتياد زنان

در عين حال، در مقوله بررسي ابعاد مختلف اعتياد زنان و اقداماتي كه تاكنون براي كاهش آسيب‌هاي ناشي از اعتياد اين گروه صورت گرفته است، پيش از هر چيز، دانستن آمار زنان معتاد كشور كه تاكنون با تناقضات بسيار اعلام شده، ضروري است.
کد خبر: ۱۳۷۳۷
۱۴:۵۴ - ۲۷ تير ۱۳۸۸

كارشناسان اعلام مي‌كنند، در بيش از 70 درصد از موارد اعتياد زنان در جامعه ايراني، رد پاي مردان مشاهده مي‌شود؛ رد پايي كه با توجه به بيشتر بودن امكانات درماني مردان معتاد نسبت به زنان معتاد و بسياري مسائل ديگر از جمله «تابو»هاي شايع در جامعه و «انگ»ي كه از اعتياد بر پيشاني زنان معتاد مي‌خورد، روز به روز در سايه غفلت مسوولان و جامعه از مسائل اعتياد زنان، عمق بيشتري پيدا مي‌كند.

اما آنجا كه سخن از «انگ اعتياد زنان» به زبان مي‌آيد، به ذهن رسيدن واژه‌هايي چون «زوال»، «بي‌حيثيتي»، «بي‌آبرويي»، «تن‌فروشي»، «رسوايي» و «سرخوردگي» و بسياري واژه‌هاي تلخ ديگر، اجتناب‌ناپذير است و اين انگ براي زناني كه از معضل اعتياد در رنجند، در حالي هنوز در جامعه ما پررنگ باقي مانده است كه به گفته رئيس انجمن مبارزه با آسيب‌هاي رفتاري، ترس از «بدنامي به اين ننگ» و تبعات اجتماعي آن، سهم 80 درصدي روبه رشد فقدان تمايل به ترك در زنان معتاد را به خود اختصاص داده است.

در اين بين، به گفته بسياري كارشناسان، زنان عمدتا در پي شكست تلاش‌هاي مكرر براي نجات همسران معتاد خود، خواسته يا ناخواسته، تن به آلودگي‌و انگ و ننگ اعتياد مي‌سپارند.

دکتر بهرام يگانه، رئيس انجمن مبارزه با آسيب‌هاي رفتاري در اين رابطه عنوان مي‌كند: 70 درصد زنان معتاد قرباني اعتياد همسر يا خانواده هستند.

او با اذعان به اينكه به‌رغم چنين ظلمي كه به زنان معتاد وارد شده، ارائه خدمات درماني و کاهش آسيب واقعي به زنان معتاد هرگز محقق نشده است، اذعان مي‌كند: متاسفانه تعداد قابل توجهي از زنان معتاد، مورد سوءاستفاده يا خشونت جنسي قرار مي‌گيرند و اين در حالي است که کمترين توجه به کاهش آسيب زنان معتاد در جامعه اعمال مي‌شود.

وي مي‌افزايد: زنان معتاد در حالي درگير ناهنجاري اعتياد مي‌شوند که بر اساس يک پژوهش ميداني انجام شده، عامل اعتياد بيش از 70 درصد زنان معتاد، همسران معتاد در بيشتر موارد، يا خانواده‌هاي معتاد در موارد کمتر (عمدتا پدر يا برادر معتاد) هستند و اين همه موارد نيز در حالي است که کاهش آسيب اعتياد در زنان، بر خلاف همه اقدامات درماني و کاهش آسيب انجام شده براي مردان معتاد، هرگز به معناي واقعي در جامعه تحقق نيافته است.

اين پژوهشگر حوزه اعتياد همچنين با تاکيد بر اينکه زناني که داراي همسر معتاد هستند، از آنجا که مردان معتاد براي مصرف راحت‌تر مواد اعتيادآور، همسران خود را نيز وادار به مصرف اين مواد مي‌کنند، بيش از سايرين، در معرض خطر اعتياد قرار دارند، خاطرنشان مي‌کند: عليرغم اهميت ويژه اعتياد زنان و تاثير شديد منفي آن بر بنيان جامعه و خانواده، ‌متاسفانه هنوز هيچ برنامه منسجمي براي درمان زنان معتاد جامعه در دستور کار قرار نگرفته است.

وي در عين حال يادآور مي‌شود: انگ اجتماعي اعتياد، زنان معتاد را به حاشيه رانده است، آنگونه كه زنان معتاد براي فرار از اين انگ، کمتر به مراکز درماني مراجعه کرده و اغلب اعتياد خود را پنهان مي‌کنند.

يگانه در ادامه، ضمن اينكه خشونت‌هاي جسمي و جنسي را از مهم‌ترين آسيب‌هاي ناشي از اعتياد براي زنان عنوان مي‌كند و مي‌گويد: 90 درصد معتادان زن، حداقل يك‌بار مورد سوءاستفاده و خشونت جنسي همسر يا تجاوز غيرهمسر قرار مي‌گيرند. او اين نكته را نيز بيان مي‌كند كه بر اساس نتايج ارزيابي اعتياد، کمتر از 10 درصد مجموع مراجعه‌کنندگان به مراکز درماني اعتياد، زنان معتاد هستند و بنابراين توسعه مراکز درمان اعتياد و مراکز گذري کاهش آسيب اعتياد ويژه زنان که تعداد آنها در کل کشور انگشت‌شمار است، ضروري است.

در عين حال، در مقوله بررسي ابعاد مختلف اعتياد زنان و اقداماتي كه تاكنون براي كاهش آسيب‌هاي ناشي از اعتياد اين گروه صورت گرفته است، پيش از هر چيز، دانستن آمار زنان معتاد كشور كه تاكنون با تناقضات بسيار اعلام شده، ضروري است.

در اين رابطه، دكتر حسن رفيعي، مجري طرح ارزيابي وضعيت اعتياد در كشور RSA86)) رئيس سابق موسسه تحقيقات و سوءمصرف مواد (موسسه داريوش) اعلام مي‌كند كه طبق آخرين يافته‌هاي به دست آمده از ارزيابي وضعيت اعتياد در كشور، پنج تا شش درصد معتادان كشور، زن هستند كه با احتساب جمعيت پايه حداكثر يك ميليون و 200 هزار نفري براي معتادان رسمي كشور، اين تعداد به 60 هزار نفر مي‌رسد. وي به‌‌رغم اينكه آمار زنان معتاد در ايران را كمتر از شمار زنان معتاد در كشورهاي صنعتي مي‌داند، معتقد است كه همين آمار نيز، با توجه به اهميت جايگاه زنان در فرهنگ و جامعه ما، توجه خاص مي‌طلبد. مجري طرح ارزيابي وضعيت اعتياد در كشور البته اين موضوع را نيز خاطرنشان مي‌كند كه بر خلاف كمتر بودن آمار زنان معتاد نسبت به مردان معتاد، نسبت زنان معتاد تحت درمان(پنج درصد مجموع معتادان تحت درمان)، بسيار كمتر از مردان است كه اين مساله براي جامعه نگران‌كننده به نظر مي‌رسد و البته يكي از مهم‌ترين علل كمتر بودن شاخص مراجعه زنان معتاد به مراكز درمان نسبت به مردان معتاد، «تابو»هاي جامعه در اين زمينه و «انگ» و «ننگ»ي كه در مورد اعتياد زنان بر جامعه حاكم است، به شمار مي‌رود.

از آمار زنان معتاد نيز كه بگذريم، بررسي مجموع آسيب‌هايي كه به تبع اعتياد به زنان معتاد وارد مي‌شود، حائز اهميت است و از جمله اين آسيب‌ها مي‌توان به كمبود مراكز درمان و كاهش آسيب ويژه زنان معتاد، متمركز بودن برنامه‌هاي درماني براي معتادان مرد، فقدان حساسيت درباره اعتياد زنان، كمبود حمايت از خانواده و دوستان براي ترك و در نهايت درگيري با مسائلي همچون نگهداري فرزند و... اشاره كرد كه البته در كنار اين موارد، خطر «سقوط اخلاقي» نيز گنجانده مي‌شود.

در راستاي تشريح يكي از آسيب‌ها و البته موانعي كه بر سر راه بهبود وضعيت زنان معتاد قرار دارد، ليلا ارشد ـ موسس اولين DIC زنان (مركز گذري درمان اعتياد) ـ با اشاره به اينكه در حال حاضر در كل كشور كمتر از پنج DIC ويژه زنان راه‌اندازي شده است كه البته از اين تعداد نيز تنها دو DIC تهران و مشهد از ويژگي‌هاي استاندارد برخوردارند، مي‌گويد: فقدان برنامه‌ريزي جامع و سرمايه‌گذاري براي درمان اعتياد زنان، به طور حتم رشد جمعيت زنان معتاد از يك سو و كاهش بيشتر تمايل به ترك در مبتلايان را از سوي ديگر به همراه خواهد داشت. به اذعان اين كارشناس، برنامه‌هاي درماني زنان معتاد در كشور، بايد از تفاوت‌هاي عمده جنسيتي در اعتياد متاثر باشد و به نيازهاي ويژه زنان و دختران معتاد پاسخ دهد؛ چه اگر اينگونه نباشد، انتظار توقف رشد اعتياد در زنان، جز انتظاري بي‌پايان نخواهد بود.

دكتر حامد اختياري، مدير آزمايشگاه ارزيابي شناختي، مرکز مطالعات اعتياد وابسته به دانشگاه علوم پزشکي تهران نيز در اين باره مي‌گويد: آگاهي و ارزيابي مسائل مربوط به معتادان زن مراجعه کننده براي درمان از اهميت ويژه‌اي برخوردار است و اين درحالي است كه تاكنون، مطالعات اندکي در زمينه علل زمينه‌ساز اعتياد زنان انجام شده است.

به گفته وي، بسياري از مطالعات نشان مي‌دهد که اثرات مخرب اعتياد در زنان بسيار بيشتر از مردان است و از آن جمله اين است كه زنان مصرف کننده مواد مخدر و اعتيادآورها، بسيار زودتر از مردان، به مرحله وابستگي به مواد مخدر مي‌رسند كه بايد با اعمال توجه به اين نكته، به افزايش خدمات درماني زنان معتاد بيش از پيش توجه شود.

دكتر منيره نوبخت، رئيس شوراي فرهنگي اجتماعي زنان نيز به‌‌رغم پايين دانستن آمار معتادان زن نسبت به معتادان مرد در كشور، معتقد است: وجود حتي يك معتاد يا وقوع يك جرم به واسطه اعتياد افراد جامعه در كشور ما شايسته نيست و اين نكته با توجه به اهميت نقش زن در جامعه و خانواده، در مورد اعتياد زنان بيش از پيش جلب توجه مي‌كند.

وي مي‌افزايد: ميزان ارتباط وقوع جرم و اعتياد زنان در كشور نيز كم است؛ به طوري كه شايد كمتر از سه درصد از زنان كشور جرمي را به واسطه اعتياد مرتكب مي‌شوند، اما در عين حال، حتي اين ميزان نيز براي ما قابل قبول نيست و بايد برنامه‌هاي ويژه‌اي براي كنترل و كاهش آن طراحي و اجرا شود.

رئيس شوراي فرهنگي اجتماعي زنان ادامه مي‌دهد: مطالعات نشان مي‌دهد كه درگيري اغلب زنان كشور با مساله اعتياد يا جرائم ناشي از اعتياد، به واسطه ابتلاي همسر، فرزند يا پدران آنها به اعتياد بوده است؛ يعني خلاف ارتباط و تاثير مستقيم زنان با اعتياد كه درصد پاييني دارد، تاثيرپذيري غيرمستقيم زنان از مساله اعتياد بالاتر است.

وي با اشاره به تاثير مكان و منطقه زندگي و نيز ارتباط آسيب‌هاي اجتماعي مختلف در ميزان گرايش به موادمخدر در ميان زنان نيز، اظهار مي‌كند: با توجه به شيوع بيشتر گرايش به اعتياد در مناطق مرزي كشور، طبيعي است كه زنان بيشتري در اين مناطق به اعتياد مبتلا باشند.

از سوي ديگر برخي از آسيب‌هاي اجتماعي نظير فقر و ناتواني در تامين مخارج زندگي به ويژه در ميان زنان بي‌سرپرست، زمينه بيشتري براي ابتلاي زنان به اعتياد و جرائم ناشي از آن فراهم مي‌كند. نوبخت توجه بيشتر به پيشگيري از اعتياد زنان يا ارتقاي تسهيلات درماني و اجتماعي براي زنان معتاد را وظيفه مسوولان مي‌داند.

در مورد آسيب‌هاي مختلفي كه متوجه زنان معتاد است، رئيس انجمن مبارزه با آسيب‌هاي اجتماعي نيز معتقد است، زنان معتاد بيشتر از مردان معتاد به بيماري‌هاي رواني مبتلا مي‌شوند و بيشتر از زنان غيرمعتاد مورد سوءاستفاده جنسي قرار مي‌گيرند.

دكتر يگانه درباره ويژگي‌هاي زنان معتاد و تفاوت شاخصه‌هاي اعتياد در زنان به نسبت مردان، شايع‌ترين بيماري رواني زنان معتاد را افسردگي اعلام مي‌كند و در عين حال به افزايش شمار زنان وابسته به مواد مخدر در سنين بارداري نيز اشاره مي‌كند و اين موضوع را بسيار خطرناك مي‌داند. اين پژوهشگر حوزه اعتياد با اشاره به اينكه به تبع تابوهاي فرهنگي و اجتماعي، زنان تمايل به مصرف مواد مخدر و اعتيادآور در تنهايي دارند و ديرتر از مردان معتاد نسبت به درمان اقدام مي‌‌كنند، يادآور مي‌شود: زنان معتاد نسبت به ساير زنان، بيشتر در معرض عوارض اعتياد بر سيستم زناشويي از جمله ناتواني تخمدان در آزاد کردن تخمک و يائسگي زودرس قرار دارند.

او با تاكيد بر اينكه زنان معتاد نسبت به مردان معتاد، به مشکلات جسمي بيشتري ناشي از اعتياد خود دچار مي‌شوند، بيان مي‌كند: اين افراد همچنين بيش از سايرين، در معرض خطر ابتلا به بيماري‌هاي عفوني از جمله ايدز و ساير امراض جنسي هستند؛ در عين حال كه احتمال ابتلا به مشکلات رواني از جمله ناراحتي خلقي، اقدام به خودکشي، بيماري‌هاي سايکوتيک، اضطراب، اعتماد به نفس پايين، افسردگي و کمبود مهارت‌هاي تطابقي در اين افراد نيز بيشتر است.

رئيس انجمن مبارزه با آسيب‌هاي اجتماعي در ادامه اظهار مي‌كند: زنان معتاد از لحاظ اقتصادي ضعيف‌تر مي‌شوند و نياز به حمايت، آنها را به مردان وابسته‌تر مي‌کند كه اين امر گسترش فحشا را نيز در پي دارد.همچنين با توجه به اينكه رفتارهاي نامناسب اجتماعي زنان کمتر از مردان است، زنان معتاد به نسبت مردان معتاد کمتر گرفتار دستگاه قضايي مي‌شوند اما در صورت گرفتاري احتمال مانايي آنها در مراجع قضايي بيشتر است. اين كارشناس همچنين بر لزوم ارائه مشاوره ايدز و آموزش مهارت‌هاي زندگي به زنان معتاد، تاكيد و فقر، بي خانماني و بي‌سرپرستي را از ديگر آسيب‌هاي متوجه زنان معتاد ذكر مي‌كند.

با توجه به چنين مسائلي كه در مورد اعتياد زنان از سوي كارشناسان و پژوهشگران حوزه اعتياد عنوان مي‌شد، در پايان ذكر چند نكته نيز ضروري است تا شايد توجه مسوولان امر به حوزه اعتياد زنان و بايدهايي كه در اين زمينه از جمله در مورد افزايش مركز درماني خاص زنان معتاد وجود دارد، بيشتر شود.

اعتياد زنان در جامعه ما به‌‌رغم ابتلاي درصد كمي از جمعيت، غير قابل انكار است و مسوولان نمي‌توانند با سرپوش گذاشتن بر چنين مساله‌اي از زير بار مسووليت سنگيني كه در مورد پيشگيري يا كنترل اعتياد زنان جامعه ما بر عهده آنها است، شانه خالي كنند. در عين حال، اهميت جايگاه زن در جامعه و نقش محوري آن در كانون خانواده نيز امري غيرقابل انكار است و بنابراين با توجه به اين دو نكته مهم، انتظار مي‌رود كه مسوولان امر توجه هر چه بيشتر و جدي‌تري به لزوم انجام اقدامات موثر پيشگيرانه در حوزه اعتياد زنان و اعمال سياست‌هاي موثرتر در زمينه كاهش آسيب و درمان زنان معتاد كه گام اول آن، توسعه مراكز درماني ويژه اين افراد است، نشان دهند.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: