سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

پشیمانی آیت‌الله بهجت از برخوردش با جوان فلج!

داشتن سرمایه ارزشمندی چون مقام رضا و تسلیم، درّ کمیابی است که بندگان ناب الهی به آن می‌رسند و از آن آرامش می‌گیرند و در مشکلات به آن تکیه می‌کنند اما هر کس که از این دارایی گران‌بها محروم باشد حتی در بهترین شرایط، نگران و ناراضی است.
کد خبر: ۱۳۴۸۵۴
۱۴:۵۴ - ۲۸ دی ۱۳۹۵
شیعه نیوز: داشتن سرمایه ارزشمندی چون مقام رضا و تسلیم، درّ کمیابی است که بندگان ناب الهی به آن می‌رسند و از آن آرامش می‌گیرند و در مشکلات به آن تکیه می‌کنند اما هر کس که از این دارایی گران‌بها محروم باشد حتی در بهترین شرایط، نگران و ناراضی است.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:

أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ ٱلْعَلَمِينَ انعام/71

ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم

آینه:

حکایت؛ حجت الاسلام والمسلمین قدس از شاگردان آیت‌الله‌العظمی بهجت می‌گوید: یک روز از روزهای درسی کمی زودتر به خانه رفتم، ایشان گاهی از اوقات وقتی شاگردان سر درس حاضر می‌شدند، هرچند یک نفر هم بود به اتاق درس می‌آمدند و تا هنگام آمدن دیگران احیاناً جریان و یا حدیث و یا نکته‌ای اخلاقی را گوشزد می‌کردند. بنده نیز به طمع مطالب یاد شده قدری زودتر رفتم. خوشبختانه آقا که صدای «یا الله» حقیر را شنیدند، زودتر تشریف آوردند و بعد از احوالپرسی فرمودند: در نجف یکی از آقازاده‌های ایرانی که از اهل همدان و بسیار جوان زیبا و شیک پوشی بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامی شهرت داشت، به بیماری سختی گرفتار و از دو پا فلج شد به گونه‌ای که با عصا بیرون می‌آمد.

من سعی داشتم که با او روبرو نشوم، زیرا فکر می‌کردم با وصف حالی که او داشت، از دیدن من خجالت می‌کشد، لذا نمی‌خواستم غمی بر غمش بیفزایم. یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستاده است و ناخواسته با او روبرو شدم و با عجله و بدون تأمل گفتم: حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد، پشیمان شدم و با خود گفتم: چه حرف ناسنجیده‌ای! مگر حال او را نمی‌بینی؟! چه نیازی بود از او بپرسی؟ به هر حال خیلی از خودم ناراحت شدم.

ولی بر خلاف انتظار من، وقتی وی دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روی آتش ناراحتی درونم ریخت، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه ابراز سرور کرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است، من با شنیدن صحبت‌های او آرام گرفتم و تسلیم بودن او در مقابل این حکمت الهی، ناراحتی‌ام را بر طرف کرد. 1

چون قضای حق رضای بنده شد                    حکم او را بنده‌ای خواهنده شد 2

  1.  با اقتباس و ویراست از پایگاه تنظیم و نشر آثار آیت‌الله‌العظمی بهجت
  2.  مولوی

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۲۹
ما در چه خياليم و عارف در چه خيال است !!!