امامزادگان مدفون در عربستان اگر بیشتر از ایران و دیگر کشورها نباشد،کمتر هم نیست. اما چرا بقعه و بارگاهی مانند آنچه در ایران و دیگر کشورها برای امام زاده ها ساخته می شود، در عربستان دیده نمی شود ، علتش این استکه حکومت وهابی افراطی عربستان مخالف قبر و حرم و گنبد و بارگاه است همانگونه که حرم امامان در بقیع را خراب کردند قبر و بارگاه امامزاده ها
را هم خراب نمودند و آثاری از ان باقی نگذاشتند مثل قبر حسین فخ و اسماعیل نمونه بارز ان قبوری که در قبرستان بقیع است.هر غیر مسلمانی که اندکی تاریخ را خوانده یا حتی شنیده باشد میداند و اگر نخوانده باشد نیز با کمی فکر به این نتیجه میرسد که چون بسیاری از امامان در مدینه زندگی میکردند، پس بسیاری از فرزندان، نوادگان و سلالهی آنها نیز در مدینه، مکه و سایر شهرهای سرزمین حجاز (عربستان) زندگی میکردند و همانجا یا وفات کرده و یا به شهادت رسیدهاند. پس چطور میگوید در عربستان حتی یک امامزاده وجود ندارد؟! این یعنی مدعی نه مطالعه دارد و نه فکر میکند.
۱- قبر دو فرزند پسر پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به نامهای قاسم و عبدالله، در مکه قرار دارد.
۲- قبر دختر بزرگ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، به نام زینب، در مدینه است. هم چنین دختران دیگر
ایشان مانند رقیه و امکلثوم نیز در قبرستان بقیع، واقع در مدینه مدفون شدهاند.
۳- حسن مثنّی، فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام؛ به دستور عبدالملك بن مروان (از خلفای اموی)
مسموم گرديده و در ۳۵ سالگی به شهادت رسيد و در نزدیکی قبرستان بقيع مدفون شد.
۴- قبور اکثر فرزندان بلافصل ائمه اطهار علیهم السلام، در مدینه میباشد.
امامان و امامزادگان (فرزندان بلافصل و نسل آنان که همگی امامزاده نامیده میشوند)، همیشهی تاریخ
مورد محبت و مودت یک عده و بغض و کینهی یک عدهی دیگری بودند و دشمنان آنها نیز به دو دسته
تقسیم میشوند: یکی آنان که دست پلیدشان به ترور و کشتن آنها آلوده شد و دیگری عدهای که
در "جنگ نرم"، ترور شخصیت میکنند.
به عنوان مثال: در تاریخ عربستان، از همان ابتدای بعثت نیز با پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله دشمنی شد
و به رغم آن که آنجا مهد وحی است و آیات تطهیر و مودت به اهل بیت علیهم السلام، صریح کلام وحی در قرآن کریم
میباشد، همیشه نسبت به این خاندان بغض و کینه داشتند.
امروزه که به امر انگلیس، وهابیت با آل سعود جنایتکار متحد شده و پنجهی سلطه را بر سرتاسر
این سرزمین فرو بردهاند، حتی با قبور آنان نیز لجاجت دارند، در حالی که حتی اگر دین نداشته باشند
نیز این قبور تاریخ ملی آنان میباشد و قبور کسانی است که در طول تاریخ مورد توجه و مهر صدها
میلیون مسلمان بوده و هست.
پس اگر آنان قبور را (مانند شعب ابیطالب، بقیع یا بقعهی اسماعیل، فرزند امام صادق علیه السلام
در نزدیکی بقیع) تخریب کردند تا تاریخ زدایی کنند، معنایش این نیست که در آنجا امام یا امامزادهای
مدفون نمیباشد. و اگر در ایران برای مشاهیر و بزرگان دینی خود حرمتی قایل شدهاند، معنایش
این نیست که تمامی اولاد و نسل ائمه اطهار علیهم السلام به ایران هجرت کردهاند.
اما اینکه چرا تعداد امام زادگان در ایران فراوان است:
لازم است توضیح و تبیین کامل این موضوع انجام بگیرد که چرا و به چه علت امامزادگان از دیار و اوطان خود
یعنی حجاز و عراق صرفنظر کرده، مهاجرت نموده و به دیار دیگری روی میآورند؟ در توجه دادن به
این موضوع بیان این مطلب لازم است که:
بنیامیه و بنیعباس، این ستمگران تاریخ با ارتکاب بزرگترین ظلم و جنایت حضرات ائمه را که خداوند،
هدایت و حکومت را تنها در شان آنها قرار داده است، کنار زدند و مشکلات فراوانی را برای آنها و فرزندان
و پیروان آنها در زندگی به وجود آوردند و بالاخره با شمشیر رساندند که علامه مجلسی در بحارالانوار فصل
مخصوصی به عنوان باب "انهم علیهمالسلام لا یموتون الا بالشهادة" منعقد ساخته و جریان شهادت معصومین
را ذکر کرده است، (البته آخرین معصوم امام عصر، که درود خدا بر او باد هنوز زنده است و با قیام خود جهان
را از عدل و داد پر خواهد کرد.) در این رابطه، اصحاب و شیعیان اهلبیت و فرزندان آنها نیز که برای حفظ مکتب
با این ستمگران به مبارزه بر میخواستند هیچوقت در امنیت به سر نمیبردند. تعداد زیادی از آنها در زمان
بنیامیه به دست امثال حجاج بن یوسف که خوراکش قطعات نانی بود که با خون سادات عجین شده بود،
کشته شدند که قنبر و کمیل نیز جزء شیعیانی هستند که در این عصر به دست حجاج به شهادت رسیدهاند.
پس از جریان کربلا و عاشورا این صفحات غمبار تاریخ همچنان ادامه یافته است و در دوره بنیعباس،
منصور دوانیقی، ساخت شهر بغداد را با قرار دادن پیکر سادات و شیعیان زیر پی دیوارها و در داخل ستونها
به پایان رسانده است. جریان کشته شدن ۷۵ نفر از سادات بنیهاشم در یک شب توسط هارون الرشید،
نمونهای از این صفخات غمانگیز است که کتاب مقانل الطالبین نمونههای فراوانی را ذکر میکند و
در زمان متوکل عباسی حتی زنان بنیهاشم از جهت لباس در حدی در مضیقه بودند که برای خواندن نمازشان
چند نفر از آنها به نوبت با یک لباس که تنها در دسترس آنها بود نماز خود را ادا می کردند.
در این دورهها تعداد بسیاری از سادات وطن و خانه خود را ترک کرده و به مملکت ایران مهاجرت کردند.
بنابراین میهماننوازی ایرانیان، در کنار ارادتی که نسبت به پیامبر گرامی اسلام(ص)، اهل بیت(علیهمالسلام)
و فرزندانشان در دل داشتند باعث شد از شعارهای عدالتخواهانه و مبارزه با ظلم دشمنان قرآن و
اهل بیت پیروی کنند. این طور بود که زمینه برای ورود آنها به کشور فراهم میشد.
منبع : سایت امامزادگان