سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

گزارشی درباره وضع پناهندگان در آلمان

پناهجویان و مهاجران، مردان جوان و زنان و کودکان با چهره، پوشش و زبان‌های متفاوت از شهروندان آلمانی، همواره در میدان‌های اصلی شهرها درحالی‌که با شهروندان کشورهای خودشان معاشرت می‌کنند همدیگر را براساس زبان یا پوشش پیدا می‌کنند و سؤال می‌کنند.
کد خبر: ۱۳۰۴۴۰
۰۹:۴۸ - ۲۳ آبان ۱۳۹۵
به گزارش «شيعه نيوز»، پناهجویان و مهاجران، مردان جوان و زنان و کودکان با چهره، پوشش و زبان‌های متفاوت از شهروندان آلمانی، همواره در میدان‌های اصلی شهرها درحالی‌که با شهروندان کشورهای خودشان معاشرت می‌کنند همدیگر را براساس زبان یا پوشش پیدا می‌کنند و سؤال می‌کنند. همه‌شان تلفن‌های همراه هوشمند در دست دارند. ویدیو تماشا می‌کنند یا درحال حرف‌زدن با خانواده‌های دورافتاده‌شان هستند. این تصویر جدید شهرهای آلمان است.

 تابستان ۲۰۱۵ تا تابستان ٢٠١٦؛ در پی بزرگترین موج مهاجرت پناهجویان بعد از جنگ جهانی دوم که بیش از همه کشورهای اروپای شرقی، بالکان و اروپای مرکزی را تحت‌تأثیر قرار داد قریب به یک میلیون پناهجو از سوریه، عراق، افغانستان و سومالی وارد آلمان شدند. در ماه‌های پس از شوک اولیه، با توجه به برخوردهای صورت گرفته با پناهجویان در کشورهای بالکان واکنش رسانه‌های جمعی و گفتمان غالب در آلمان  بحث «درک بحران انسانی و کمک‌های بشردوستانه»  بود.

افکار عمومی با دیدن تصاویر و ویدیوهای دلخراش هزاران پناهجو که روزهای متوالی پیاده و از مسیرهای خطرناک خود را به اروپا رسانده بودند، تحت‌تأثیر قرار گرفت و در مدت زمان کوتاهی در کنار ارگان‌ها و سازمان‌های رسمی مربوطه سازمان‌های مردم‌نهاد دست به فعالیت زدند. حرکت‌های خودجوش و استقبال از تازه‌وارد‌ها با پلاکاردهای پناهجویان خوش آمدید در مقابل ورودی‌های اصلی ایستگاه‌های قطار در همه شهر‌ها ازجمله نخستین این حرکات جمعی بود.

با توجه به وضع بحرانی تعداد زیاد و ورود یکباره پناهجویان، دانشگاه‌ها سالن‌های ورزشی و خوابگاه‌ها را به عنوان اسکان موقت در اختیار ارگان‌های مربوطه قرار دادند. این وضع تا بهار ۲۰۱۶ ادامه پیدا کرد. دانشجویان، شهروندان آلمانی و مهاجرانی که سال‌هاست در جامعه آلمان اقامت دارند در فعالیت‌های داوطلبانه‌ای مثل ترجمه، همراهی‌کردن پناهجویان در مراکز اداری و درمانی و در فراهم‌کردن لباس و وسایل اولیه زندگی مشارکت کردند. این وضع تاکنون ادامه دارد.

موج مهاجرت اما در پی بستن مرزها، قوانین سختگیرانه و انتقادهای شدید احزاب مخالف دولت مرکل مثل آلترناتیو برای آلمان کاهش پیدا کرد و می‌توان گفت در ماه‌های اخیر متوقف شده است. رسیدگی‌های اولیه و ثانویه به پرونده پناهجویان تقریباً به پایان رسیده و گرچه هنوز بسیاری از پناهجویان به‌خصوص آنهایی که تحت‌عنوان پناهندگان اقتصادی طبقه‌بندی شده‌اند نتیجه رسیدگی‌ها را دریافت نکرده‌اند اما محل اقامت (موقت)، بیمه درمانی، دسترسی به کلاس‌های زبان آلمانی و دوره‌های اینتگریشن یا ادغام (دوره‌هایی برای مهاجران و پناهجویان تازه‌وارد که با فرهنگ و جامعه آلمان آشنایی پیدا کنند)، مبلغی برای گذران زندگی دریافت می‌کنند. افراد زیر ١٨ سال در کمپ‌های کودکان اسکان داده شده‌اند و بسیاری از این افراد و خانواده‌های پناهجو با یک خانواده میزبان آلمانی ارتباط مداوم دارند.

در تابستان ۲۰۱۶ قوانین جدید اینتگریشن یا ادغام در پارلمان آلمان تصویب شد. در قوانین جدید تأکید اساسی بر آموزش زبان آلمانی و دسترسی آسان‌تر به کلاس‌های ادغام فرهنگی است. کلاس‌هایی که در آن از جامعه، تاریخ و فرهنگ آلمانی به پناهجویان آموزش می‌دهد، همچنین در این قوانین بر وظایف و حقوق پناهجویان تأکید می‌شود. پناهجویانی که سریع‌تر در جامعه ادغام بشوند و زبان را فرابگیرند، شانس بیشتری برای دریافت اقامت دايم پیدا می‌کنند.

قوانین جدید اما گرچه در بسیاری از موارد، شرایط را برای پناهجویان تسهیل کرده (دسترسی سریع‌تر به بازار کار و اخذ اقامت طولانی‌مدت در صورت یادگیری سریع‌تر زبان و غیره) اما می‌توان گفت مانع اصلی در راه یکپارچگی پناهجو و جامعه میزبان، در جامعه میزبان را نادیده می‌گیرد. بسیاری معتقدند این قوانین دغدغه‌ها و چالش‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پناهجویان را کم‌اهمیت می‌انگارد.

در این قوانین مقوله اسکان پناهجویان از موضوعات حساسی است که از طرف جامعه‌شناسان و مشاوران، مددکاران اجتماعی و جامعه مدنی مورد انتقاد واقع شده. براساس قوانین جدید پناهجویان باید در شهر یا روستایی که مقامات دولت محلی (لندس رگیرونگ Landesregierung) تصمیم‌گیری کنند، ساکن شوند. این بند از قوانین در جهت ادغام بیشتر در جامعه آلمانی و همچنین جلوگیری از تمرکز پناهجویان در نقاط خاص تدوین شده و درصدد ادغام بیشتر پناهجویان است که دولت فدرال از آن به‌عنوان اصل اساسی قوانین جدید دفاع کرده و آن را نه‌تنها در خدمت منافع جامعه آلمان بلکه به نفع پناهجویان و مهاجران دانسته است.

اما پناهجویان در جامعه جدید با چه چالش‌هایی مواجهند؟ براساس قوانین جدید ادغام، پناهجویان نمی‌توانند در شهر مورد نظر خود اقامت کنند، بلکه دولت محلی برای اسکان آنها تصمیم می‌گیرد. بسیاری از این پناهجویان در شهرهای تعیین‌شده تنها هستند و به غیر از خانواده میزبان آلمانی و مددکاران اجتماعی هیچ شبکه روابطی ندارند و از برقراری یک گفت‌وگوی معمولی روزمره محرومند. بسیاری از آنها در طی مسیر تجربه‌های تراماتیک و سختی را پشت‌سر گذاشته‌اند و بعضا اعضای خانواده خود را از دست داده یا در راه گم کرده‌اند. پذیرفته‌شدن در جامعه میزبان با وجود چنین شرایط روانی‌ای به‌خصوص در مکان‌های دورافتاده از شهرهای بزرگ با خرده‌فرهنگ‌های متعدد و متنوع برای آنها بسیار دشوار است. یکی از پناهجوهای جوان افغان در کمپی در شرق آلمان اشاره می‌کند که «در آغاز شرایط آسان‌تر به‌نظر می‌رسید. با وجود دشواری کارها افراد زیادی تلاش می‌کردند به ما کمک کنند تا کارهای اداری را انجام بدهیم و جای خودمان را پیدا کنیم اما بعد از عبور از این مرحله ناگهان می‌فهمی تنهایی. هیچ دوست و خانواده‌ای نداری. همچنان مددکاران و داوطلبان برای کمک هستند اما دوستی با کمک و ترحم فرق می‌کند. بعد از یک سال و نیم همچنان غیر از سایر پناهجویان افغان هیچ دوستی ندارم و من تنها شخص با این وضع نیستم.»

در شهرهای بزرگی مثل برلین و‌ هامبورگ مسأله زندگی روزمره و چالش‌های پناهجویان کمتر به چشم می‌آید. در این شهرها مسجدها، کانون‌ها و مراکز مهاجران کشورهای مختلف، مراکز روان‌درمانی و مشاوره، انجمن‌های حمایتی و سازمان‌های مردم‌نهاد زیادی وجود دارند که تلاش می‌کنند زندگی را برای پناهجویان آسان‌تر کنند. امکان تفریح برای کودکان فراهم‌تر است و تنوع و تکثر فرهنگی و قومی جزيی جدانشدنی از  شهر محسوب می‌شود. در شهرهای کوچکتر و به‌خصوص در شرق آلمان که به دلایل تاریخی و فرهنگی حضور یکباره چهره‌های متفاوت پناهجویان خارجی به شدت پررنگ است، این چالش‌ها نیز پررنگ‌تر شده است.

اسکان دادن پناهجویان در این شهر‌ها، به دلیل پایگاه اجتماعی و محبوبیت حزب دست راست آلترناتیو برای آلمان و حضورپرتعداد‌تر جنبش ضدمهاجران و ضدمسلمان پگیدا (به نسبت غرب آلمان)، نه‌تنها باعث ادغام و تعامل بین مهاجران و شهروندان آلمانی نشده، بلکه زندگی روزمره را برای پناهجویان تبدیل به یک چالش مدام کرده است. یکی از پناهجویان ساکن شهر گرا در تورینگن می‌گوید «بعد از اتفاقات پاریس نگاه‌های افراد سنگین‌تر شده. گاهی دلم می‌خواهد یک پلاکارد بگیرم و بگویم من هم از اتفاقات پاریس متاسفم. یک پناهجوی جوان سوری می‌گوید هر عنصری از هویت من، شهرم، کشورم، زبان و ظاهرم همه تبدیل به یک چالش شده‌اند. هر بار با تلفن  به زبان عربی صحبت می‌کنم، حس می‌کنم دیگران احساس خطر می‌کنند، باید صدایم را آهسته‌تر کنم. احساس تنهایی می‌کنم و فکر می‌کنم هیچ وقت حضورم برای مردم عادی نمی‌شود.»

در کنار این مقوله یافتن خانه برای پناهجویان آسان نیست. پس از اخذ نتایج رسیدگی‌ها اگر پاسخ مثبت باشد، پناهجویان می‌توانند از کمپ خارج شوند و در آپارتمان شخصی خودشان (به‌شرط موافقت اداره کار و امور اجتماعی) ساکن شوند. اما یافتن خانه به این سادگی‌ها نیست. پناهنده (فلوشتلینگ) در‌ سال ۲۰۱۵ این واژه بیش از همه واژه‌ها جست‌وجو و به‌عنوان واژه ‌سال برگزیده شد. یک برنامه آلمانی اعلام کرد هیچ واژه‌ای تا به امروز به این حد از طرف رسانه‌های آلمانی تکرار نشده. به یدک کشیدن این نام باعث می‌شود بسیاری از بنگاه‌های مسکن و صاحبخانه‌ها خانه خود را به این افراد اجاره ندهند. بسیاری از صاحبخانه‌ها توصیه‌نامه‌ای از یک فرد معتبر یا آشنا می‌خواهند که این افراد غالبا توصیه‌نامه‌ای ندارند. برخی از نقاط شهرها با وجود ارزان‌بودن قیمت و در دسترس بودن به نقاط ناامن (به دلیل حضور افراد متمایل به احزاب نئونازی) مشهورند و این افراد از رفتن به این نقاط خودداری می‌کنند. یکی از پناهجویان می‌گوید «زندگی در کمپ سخت و غیرمطلوب بود اما وقتی گفتند حالا می‌توانید بروید و برای خودتان منزل پیدا کنید، احساس کردم کاش می‌شد همین‌جا بمانم. هنوز بعد از ۴ماه منزل مناسب با بودجه‌ام پیدا نکرده‌ام و با همسر و فرزند نوزادم در منزل یکی از دوستانم اقامت می‌کنم.»

قانون جدید افرادی را که با سرعت بیشتر وارد بازار کار شوند، مستحق گرفتن اقامت دایم یا طولانی‌مدت می‌داند. اما این کارها غالبا مشاغل متوسط و متوسط رو به پایین هستند؛ درحالی‌که پناهجویان عمدتاً دارای صلاحیت بیش از حد یا فاقد شرایط حرفه‌ای و تحصیلی لازم هستند. بسیاری از پناهجویان در کشور مبدأ تحصیلات آکادمیک و مشاغل بالاتری داشتند و حالا مدارک خود را به همراه ندارند یا مدارک آنها مورد تأیید سازمان‌های مرتبط در آلمان نیست. مسأله زبان نیز به این پیچیدگی دامن می‌زند. در یکی از مصاحبه‌های اداری اداره مهاجرت، «ر» پسر ۱۶ ساله افغان در پاسخ به این‌که دوست دارد بعد از مدرسه وارد چه حرفه‌ای بشود، گفت: «همیشه آرزو داشتم پزشک بشوم. هیچ وقت در افغانستان شانس این را پیدا نمی‌کردم که پزشکی بخوانم اما این‌جا حتما می‌توانم». مسئول اداره مهاجرت به‌طور ضمنی اشاره کرد که پزشکی به نمره‌های بسیار بالا، سطح زبان عالی و دانش زبان‌های دیگر احتیاج دارد و تو می‌توانی وارد حرفه‌های دیگر بشوی مثل تکنسین فنی. «ر» همچنان تأکید کرد که علاقه‌اش پزشکی است اما پاسخ این بود که بهتر است واقع‌بین باشی.»

پول ماهانه (۳۶۱ یورو به غیر از اجاره مسکن) کسانی که (پس از پایان دوره زبان‌آموزی) پیشنهاد‌های اداره کار برای گرفتن شغل را به دلایل واهی رد کنند، کمتر می‌شود و شانس دریافت اقامت‌شان کاهش پیدا می‌کند.

در قانون جدید ادغام، فضای زیادی به مشکلات اجتماعی، استیگما و ایزولیشن، شوک فرهنگی و خاطرات تلخ مهاجران تازه‌وارد داده نشده است. بسیاری از این افراد اعضای خانواده درجه اول خود را رها کرده‌اند و حالا پیوستن آنها شامل پروسه‌های بسیار دشوار و زمان‌بر است. پیوستن خانواده یک پناهجوی سوری به‌طور متوسط به یک‌سال و نیم زمان احتیاج دارد. خانواده بسیاری از این افراد پیر و بیمار هستند و قادر به سفر سخت و دشوار به اروپا نیستند. عدم ارتباط مداوم و ترس از‌دست‌دادن خانواده، باعث فشار روانی مضاعف بر پناهجویانی می‌شود که به‌طور روزمره با چالش‌های زیادی سروکار دارند.

بسیاری در پاسخ به این موارد مطرح می‌کنند که این پناهجویان به اندازه کافی خوش‌شانس بوده‌اند که در آلمان پذیرفته شده‌اند و این در مقایسه با شرایط دشوار پناهجویانی که در یونان، مجارستان یا کشورهای بالکان مانده‌اند یا در مقایسه با آنانی که راه فرانسه یا انگلستان را در پیش گرفتند، منطقی و واقعی به نظر می‌رسد. برخی دیگر معتقدند پناهجویان خودشان بخشی از مشکل هستند و برای ادغام بیشتر در جامعه همکاری نمی‌کنند. منتقدان اما معتقدند اساسا قوانین ادغام توجه کافی به شرایط شکننده و دشوار پناهجویان ندارد و راه‌حل مناسب و  دو‌جانبه را نه ادغام، بلکه پذیرفته‌شدن می‌دانند.

حیات روزمره خارج از آمارها و نقدها اما برای پناهجویان با پیچیدگی می‌گذرد. بسیاری از مشکلات‌شان از سر راه برداشته شده اما مشکلات جدیدی بر سر راه است. بسیاری از آنها نمی‌دانند که اساسا می‌‌توانند بمانند یا نه. بسیاری نمی‌دانند با آینده چه کنند؟ تنهایی و افسردگی در درصد  بسیار بالایی از آنها تبدیل به یک امر روزمره شده که حتی برایش به دنبال درمان و راه‌حل نمی‌گردند. انگار بخشی از زندگی در جامعه جدید است. سازمان‌های خودگردان در پی ارایه خدمات روانشناسی و مشاوره به زبان مادری هستند تا بتوانند در مواجهه با بخشی از مشکلات این افراد را یاری کنند. اما مسلم این است که راه‌حل‌های تجویزی و سیاست‌های اجتماعی شامل قوانین ادغام و یکپارچگی نیاز به واکاوی و تحلیل‌های همه‌جانبه‌تر و واقع‌بینانه‌تر از زندگی‌های این افراد در جامعه جدید دارد.



منبع: روزنامه شهروند
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: