باز اگر گفته می شد که بعضی از اصحاب آنرا نقل کرده اند و ممکن است صحیح باشد ،امکانش هست ،ولی چنین چیزی وجود ندارد بلکه دروغی است که به پیامبر نسبت داده شده و حضرت از آن منزّه است.»(منهاج السنة النبویة/ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم بن تیمیّه حرّانی ت728هـ/دارالکتب العلمیة ،بیروت ،افست از چاپ المطبعة الکبری الأمیریة ،مصر1322هـ/ج2/ص167،168)
پاسخ: أولاً: حدیث یاد شده را محدّثان و بزرگان زیادی از جمله: «خطیب بغدادی در تاریخ بغداد/ج14/ص32» و «زمخشری در ربیع الأبرار/ج1/ص828» و «ابن قتیبة در الإمامة و السیاسة/ج1/ص68» و همچنین «سمعانی در فضائل الصحابة» و «حافظ ابن مردویه در مناقب» ،نقل نموده اند. حال با توجه به اینها چگونه وی ادعا می کند که اصلا کسی از اصحاب و علما آن را نقل نکرده اند؟!
ثانیاً: چرا این کلام نمی تواند صحیح باشد؟! آیا لازمه ی آن محال عقلی همچون اجتماع نقیضین یا ارتفاع آندو و یا اجتماع ضدین و یا... است؟!
ثالثاً: با سند صحیح این فرمایش نبوی ثابت شده است ،آنجا که در روز غدیر خم در آن اجتماع بی نظیر فرمود: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه...و أدِرِ الحقّ معه حیث دار» ؛خدایا دوست بدار دوستداران او و دشمن دار دشمنانش را...و حق را دائر مدار او قرار ده.(نهایة الإقدام فی علم الکلام/ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی ت548هـ ،دارالکتاب بیروت/ص493 – مجمع الزوائد و منبع الفوائد/علیبن ابی بکر هیثمی ،ت807هـ/دارالکتب العلمیة ،بیروت ،1408هـ/ج9/ص106 – ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب/ابو منصور عبدالملک بن محمد بن اسماعیل ثعالبی نیشابوری ت429هـ ،تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم/دارالمعارف قاهرة/ص51)
امام فخر رازی نیز در «التفسیر الکبیر»چنین می نویسد: «و اما اینکه علی بن ابطالب بسم الله الرحمن الرحیم را بلند می گفته ،به تواتر ثابت شده است و هر کس در دینش به علی بن ابیطالب اقتدا کند به راستی هدایت شده است ،و دلیل این سخن فرمایش پیامبر-صلی الله علیه و سلم-است که فرمود: اللهم أدِرِ الحقَّ مع علی حیثُ دار ؛خداوندا حق را هر گونه که علی می گردد ،بگردان.»(التفسیر الکبیر/ابو عبدالله فخر الدین محمد بن عمر بن حسین قرشی رازی ت606هـ ،چاپ سوم /دار إحیاء التراث العربی ،بیروت/ج1/ص111)
براستی آیا ابن تیمیة که قلبش آکنده از محبت و عشق!!! به خاندان وحی بویژه علی بن ابیطالب است سخنان بزرگان پیش از خود را مطالعه ننموده ؟!! مگر خطیب بغدادی (قرن پنجم) و زمخشری (قرن ششم) و ثعالبی نیشابوری (قرن پنجم) و امام فخر رازی (قرن هفتم) و ابوالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی(قرن ششم)و بسیاری از دانشمندان اهل سنت همگی قبل از وی نمی زیسته اند؟!!
آیا این تناقض مدعای نویسنده ی نوشتار مذکور با اذعان و اعتراف ابن تیمیه!!! نیست ؟!!