به گزارش «شيعه نيوز»، این مرجع تقلید در یادداشتی اینگونه می نویسد: دیروز در بین اوراقی که از سالهای قبل کنار گذاشته بودم، به پاکتی برخوردم که تعداد زیاد برگههای موجود در آن، توجه را به خود جلب میکرد. وقتی نامههای داخل آن را مشاهده کردم، دیدم نامههایی است از دانشآموزان کلاس پنجم ابتدایی روستای عبدالتاجدین کنگاور، از مناطق محروم آن خطّه که با ارشاد معلّم متدین و متعهّد خود تحت عنوان نامهای به اینجانب حدود ۲۰ سال قبل نوشته بودند.
چند نامه را مرور کردم، و عطر صفا و صمیمیت و معنویت و تعهّد و دینداری را از آن دوباره استشمام نمودم. با اینکه در همان زمان، از معلّم متدین و با اخلاق آنها، و نیز دانشآموزان عزیز آن مدرسه تشکّر کرده بودم و بهعرض مبارکشان رسانده بودم که حقیر قابل این حرفها نیستم، لیکن پس از گذشت این مدّت، مناسب دیدم محبّت آن معلّم عزیز و دانشآموزان متدیّن را یادآوری کنم. لذا نامه ذیل را خطاب به آن عزیزان تقدیم میدارم:
بسم الله الرحمن الرحیم
استاد عزیز و جوانان محترم (کلاس پنجم ابتدایی سال ۱۳۷۴) روستای عبد التاجدین کنگاور
السلام علیکم و رحمهالله و برکاته
دیروز به مناسبتی نامههای شما عزیزان را که حدود بیست سال قبل به حقیر نوشته بودید، دوباره مطالعه کردم. از تک تک نوشتههای شما چیزی جز اخلاق، صفا، صمیمیت، امید به آینده، اراده خدمت به اسلام و اشتیاق به علمآموزی همراه با تهذیب نفس، ندیدم.
به راستی به حال شما غبطه خوردم که در نهایت پاکی و طهارت روح، چگونه نوشتههایتان از اشتیاق به علمآموزی و اینکه بتوانید در آینده به اسلام عزیز و مردم کشور خدمت کنید، حکایت میکرد.
نوشته بودید با راهنمایی معلّم عزیزتان، نماز را یاد گرفتهاید و همیشه نماز میخوانید. گفته بودید هر روز برای سلامتی حضرت بقیه الله الاعظم ارواح العالمین له الفدا دعای فرج میخوانید. از احترام خویش به پدر و مادر نوشته بودید و اینکه میخواهید درس بخوانید تا دانشمند شوید و در خدمت اسلام و مسلمانان باشید، و بسیاری دیگر از فضایل انسانی ذکر کردید که گفته بودید در آن سنّ و سال، به آنها متخلّق هستید.
اکنون که حدود بیست سال از نامههای شما میگذرد، و پای به عرصه مهمّ و خطیر جوانی گذاردهاید، میدانم که انشاء الله هنوز بر عهد آن دوران و وعدههایی که به خداوند متعال و پیامبر بزرگوار و اهل بیت طاهرینش علیهم السلام، و نیز به معلّم عزیز و خودتان داده بودید پایبند و استوارید.
میدانم که در کسوت جوانی هنوز اشتیاق به علمآموزی و خدمت به اسلام، در صدر آمال و آرزوهای شماست. میدانم که احترام به پدر و مادر، سرلوحه برنامه زندگانیتان است. مطمئنم که هنوز یاد امام زمان علیهالسّلام را در دلهایتان زنده نگه میدارید، و یقین دارم که آینده از آن شماست.
بدانید دوران جوانی، دوره و میدان جهاد و پیکار با آمال نفسانی است. البته همه کس هم حریف نفس امّاره نمیشود، فقط پهلوانان حقیقی میتوانند در این میدان، اظهار وجود نموده و مدال قهرمانی بگیرند.
شما عزیزان من و هر جوان دیگری، چه بخواهید و چه نخواهید، باید این زورآزمایی و امتحان بسیار سخت و بزرگ را بگذرانید، در مسیر این امتحان، یاد خدا را هرگز فراموش نکنید و از او استمداد کنید که خود وعده فرمود: «وَ الَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» کسانی که در راه خدا جهاد مینمایند، البته آنان را به راه درست هدایت میکنیم.
و این را نیز بدانید که همه در انتظار شما هستند. خداوند متعال از شما سعی و مجاهدت در علمآموزی و تهذیب نفس میخواهد. اسلام و پیامبر بزرگوار آن، در انتظار تحقیقات علمی و درخششهای علمی و دینی شمایند.
اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام بهخصوص حضرت بقیهالله الاعظم امام عصر ارواح العالمین له الفداء، از شما انتظارهای بسیاری دارند.
تلاش کنید چنان باشید که از معرفت و بینش بیشتر و آگاهی زیادتر لذّت ببرید؛ اوقات خود را به معاشرتهای بیهوده، و برنامههایی که کمالی از آن نه برای روح و نه برای جسم حاصل نمیشود، تلف نکنید. قدر فرصت درخشان جوانی را بدانید، و لحظهای از کسب و تحصیل کمالات حقیقی غافل نشوید.
به مولانا المهدی حضرت حجّت علیهالصلوه و السلام متوسّل باشید، و بدانید که وجود مقدّس آن حضرت، از موفقیتهایی که نصیب شما میشود، بیشتر مسرور و خوشحال میگردند، چرا که همه فرزندان روحانی آن حضرت هستید، و آن حضرت بیش از هر پدری، توفیقات فرزندان را در علم، عمل و کسب کمال، مسألت و آرزو دارد.
اینجانب ضمن تقدیر و تشکّر مجدد از محبّتی که نسبت به حقیر در آن دوران نشان دادید، برای همه شما بخصوص معلّم عزیزتان دعا میکنم و توفیقات بیشتر شما جوانان برومند و متدیّن را از خداوند متعال مسألت دارم. انشاء الله موفّق و مؤید باشید