هدف از نگارش اين مقاله، مقايسهميان نحوه پرداختن قرآن و انجيل به تولدحضرت مسيح«عليه السلام» است. تا از اينرهگذر وجوه تشابه و تفاوت دو كتابمقدس آسمانى را در اين بابدريابيم:
انجيل لوقا قبل از اشاره به تولدحضرت عيسى«عليه السلام» به موضوع تولديحيى«عليه السلام» پرداخته است و اين شايدبه دليل شباهتى باشد كه ميان تولد اين دوپيامبر وجود دارد. قرآن و انجيل هر دو اينتشابه را آوردهاند.
ما در اين مقاله به تشابهات واختلافات اين دو كتاب مقدس اشارهمىكنيم:
1- در قرآن جريان فرزنددار شدنزكريا با وجود كبر سن او و نازا بودنهمسرش - قبل از بشارت دادن مريم بهتولد عيسى - چنين بيان مىشود:
فنادته الملائكة و هو قائم يصلي فىالمحراب ان الله يبشرك بيحيى مصدقابكلمة من الله و سيدا و حصورا و نبيا منالصالحين. (1) قال رب انى يكون لى غلام وقد بلغنى الكبر و امراتى عاقر قال كذلكالله يفعل ما يشاء.» (2)
پس ملائكه زكريا را هنگامى كه درمحراب عبادت به نماز ايستاده بود، ندادادند: همانا خدا تو را به ولادت يحيىبشارت مىدهد; در حالى كه او نبوتعيسى را تصديق مىكند و پيشواىمردم و پارسا و پيامبرى از شايستگاناست.
زكريا گفت: پروردگارا! چگونه مراپسرى تواند شد در حالى كه مرا سن پيرىفرا رسيده و همسرم نيز نازاست. گفت:چنين است كار خدا، هر چه بخواهدمىكند.
و زمانى كه ملائكه بشارتمسيح«عليه السلام» را به مريم مىدهند، او باتعجب مىگويد:
«قالت رب انى يكون لي ولد و لميمسسني بشر قال كذلك الله يخلق مايشاء اذا قضى امرا فانما يقول له كنفيكون.» (3)
مريم گفت: پروردگارا! چگونه مرافرزندى تواند بود با اينكه دستبشرى بهمن نرسيده است؟! گفت: چنين است كارخدا، بىنياز از هر گونه سببى است.هر چه بخواهد مىآفريند و چون مشيتشبه خلقت چيزى تعلق گيرد به محض گفتن«موجود باش» همان دم موجودشود.
در انجيل هم وقتى روح القدس برمريم ظاهر مىشود و مژده فرزنددار شدنرا به او مىدهد، او تعجب مىكند ومىپرسد: چگونه با وجود اينكه من باكرههستم، صاحب فرزند مىشوم:
«جبرئيل به مريم ظاهر شد و گفت:سلام بر تو اى دخترى كه مورد لطفپروردگار قرار گرفتهاى، خداوند با تواست. فرشته به او گفت: نترس، چون خدامىخواهد به تو بركت دهد. بزودى آبستنشده، صاحب پسرى مىشوى و اسمش راعيسى مىگذارى. او خيلى بزرگ خواهدبود و فرزند خدا ناميده مىشود. داوندتختسلطنت جدش داود را به اووامىگذارد تا براى هميشه بر قوم اسرائيلسلطنت كند. دوره سلطنت او هرگز به سرنمىآيد. مريم از فرشته پرسيد: چطورممكن است من بچه دار شوم؟! من هنوزشوهر نكردهام.» (4)
البته مطابق با ديدگاه مسيحيان،مريم در آن زمان در عقد يوسف بودولى هنوز به ازدواج در نيامدهبود. (5)
«فرشته جواب داد روح القدس بر تونازل مىشود و قدرت خدا بر تو سايهافكن مىگردد. از اين جهت آن نوزادكاملا مقدس است و فرزند ناميدهمىشود.
شش ماه پيش خويشاوند تواليزابت در سن پيرى آبستن شد. بله همانكسى كه همه مىگفتند بچه دارنمىشود. » (6)
از داستان باردار شدن همسر زكريا درانجيل و قرآن استفاده مىشود كه اليزابتهمان همسر زكرياست.
2- قرآن علت نداشتن فرزند را براىزكريا، پيرى او و نازايى همسرش ذكرمىكند. همين دلايل دقيقا در انجيل «لوقا»هم آمده است:
«آنها فرزندى نداشتند، چون اليزابتبچهدار نمىشد و از اين گذشته، هر دوىآنها خيلى پير شده بودند.» (7)
3- قرآن بشارت فرزند به زكريا رانشانه اجابت دعاى او مىداند زيرا پيش ازآن در آيهاى مىخوانيم:
«هنالك دعا زكريا ربه قال رب هبلى من لدنك ذرية طيبة انك سميعالدعاء» (8)
بشارت ملائكه براى تولديحيى«عليه السلام» در كتاب مقدس نيز آمدهاست:
«اما فرشته به او گفت: زكريا، نترس!چون من آمدهام به تو بگويم كه خدا دعاىتو را شنيده است و همسرت اليزابتبراىتو پسرى مىزايد و تو اسمش را يحيىمىگذارى.» (9)
4- نام اين فرزند را خدا انتخابمىكند «يحيى»، «... ان الله يبشركبيحيى ...» (10) ، و در انجيل نيز آمده «تواسمش را يحيى مىگذارى» البته انجيلگويى خبر از نامگذارى زكريا مىدهد ولىمىتوان همان انتخاب نام را نيز از آناستنباط كرد.
5- يكى از موارد اختلاف قرآن وكتاب مقدس در اين داستان، در زمينهسخن نگفتن حضرت زكريا پس از شنيدنبشارت فرزند است.
در قرآن آمده است كه «زكريا» پس ازشنيدن اين بشارت از خدا درخواستآيتى كرد تا اطمينان يابد كه اين بشارترحمانى بوده است نه القاءات شيطانى.البته در اين باره ميان مفسران اختلافوجود دارد، بعضى معتقدند منظور از اين«آية» نشانهاى بود كه بواسطه آن زكريازمان وضع حمل زوجه خود را بداند. (11) امابعضى معتقدند كه اين نشانهاى بوده براىاطمينان او مبنى بر اينكه خطاب رحمانىاست نه شيطانى.
علامه طباطبايى(ره) وجه دوم رامىپذيرد و مىگويد: علت اين كه عدهاىاز مفسران از پذيرش وجه دوم تحاشىمىكنند اين است كه آن را منافى باعصمت پيامبران مىدانند و معتقدند كهپيامبران بواسطه عصمتى كه دارند بايدفرق ميان اين دو خطاب را بفهمند; سپسدر پاسخ به آنان مىگويد: علت اين كه انبياتفاوت ميان اين دو خطاب را مىفهمندآن است كه خدا اين شناخت را بديشانداده است; پس اشكالى پيش نمىآيد كهاولا بگوييم زكريا«عليه السلام» درخواستهمين شناخت را كرده است، و ثانيا،نداشتن توانايى سخن گفتن تا سه روز نيزمؤيد همين وجه بوده است زيرا شيطاندر ناحيه نفوس پيامبران نمىتواند تصرفكند و همين آيه يعنى تكلم نكردن تا سهروز، به زكريا مىفهماند كه اين تصرفچون در ناحيه نفوس است و انبيا داراىعصمتاند و بدور از تصرف شيطان، پسبشارت، بشارت رحمانى است. (12)
متن آيه چنين است: «قال رب اجعللى آية قال ءاتيك الا تكلم الناس ثلاثةايام الا رمزا و اذكر ربك كثيرا و سبحبالعشى و الابكار» (13)
«زكريا گفت: پروردگارا! مرا نشانهاىمرحمت كن! گفت: نشانه تو آن است كه تاسه روز با كسى سخن گفتن نتوانى وجز با رمز چيزى نگويى. پيوسته به يادخدا باش و او را در صبح و شام تسبيحگوى!»
در مورد اين مطلب كه آيا اين نشانهعدم توانايى زكريا بر سخن گفتن بود يادستور به اجتناب از سخن گفتن، ميانمفسران اختلاف نظر است; بعضىمعتقدند اين «لا تكلم» نهى تشريعىاست و بعضى ديگر از جمله علامهطباطبايى(ره) اين نظر رانمىپذيرند. (14)
صاحب «المنار» هر دو وجه را ذكرمىكند اما براى وجه اول مؤيدى مىآوردو آن سخن خداوند «و اذكر ربك كثيرا وسبح بالعشى و الابكار» است، اما قولدوم را قول مشهور مىداند. (15)
انجيل، سخن نگفتن زكريا را عدمتوانايى او بر سخن گفتن مىداند; اما بهعنوان عقاب نه يك آيت. در انجيل لوقاآمده است:
«آن وقت فرشته گفت: من جبرئيلهستم كه در حضور خدا مىايستم. واوست كه مرا فرستاده تا اين خبر خوش رابه تو بدهم و حالا چون حرف مرا باورنكردى لال مىشوى تا نتوانى حرف بزنىو اين تا وقتى است كه بچه به دنيا بيايد;چون آنچه گفتم در وقت مناسب واقعمىشود.» (16)
صاحب «المنار» مىگويد: «بعضى ازمفسران اقوال باطلى در اين مورد دارند;يكى از آنها اين است كه اين سخن نگفتن،عقوبتخداست; زيرا بعد از آنكهملائكه بشارت فرزند را به زكريا دادند،او براى اين بشارت، نشانه طلبكرد.» (17)
يكى از وجوه شباهت ولادت«يحيى» با «عيسى» همان «آيتسخننگفتن با مردم» است، در مورد «يحيى»سخن نگفتن زكريا و در مورد «عيسى»سخن نگفتن مريم. اين وجهتشابه مريم با پيامبرى چونزكرياست.
عيسى«عليه السلام» به مادرش مىگويد:«فكلي و اشربى و قرى عينا فاما ترينمن البشر احدا فقولى انى نذرتللرحمن صوما فلن اكلم اليومانسيا.» (18)
«بخور و بنوش و چشم روشن دار! اگراز آدميان كسى را ديدى بگو: من براى خداروزه (كلام) نذر كردهام و امروز با بشرىسخن نگويم.»
مفسران در تفسير اين آيه دو قولدارند: عدهاى بر اين باورند كه اين، سخنعيسى«عليه السلام» خطاب به حضرت مريماست و عدهاى هم معتقدند سخن روحالقدس به مريم است; البته دومى با سياقآيه و جمله «و قرى عينا» مناسبتراست.
جريان باردار شدن مريم به تفصيلىكه در قرآن آمده در اناجيل نيامدهاست.
و پدر مريم قبل از ولادت او از دنيارفت. مادرش مريم را آورد تا به كاهنانمسجد كه «زكريا» هم جزء آنان بود بسپارد.كاهنان راجع به كفالت «مريم» با يكديگرنزاع و گفتگو كردند تا سرانجام بنارا بر قرعه نهادند و قرعه به نام زكرياافتاد. زكريا كفالت مريم را بر عهدهگرفت و او هم به خدمت مسجدمشغول شد تا هنگامى كه مريم بهسن بلوغ رسيد. آن زمان «زكريا» براىمريم حجابى برپا كرد تا «مريم» درميان آن مشغول عبادت خداوندشود. (19)
«و اذكر فى الكتاب مريم اذ انتبذتمن اهلها مكانا شرقيا فاتخذت من دونهمحجابا فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشراسويا» (20)
«در اين كتاب مريم را ياد كن! آن دم كهدر مكانى در طرف شرقى مسجد از كسانخود كناره گرفت. در مقابل آنان پردهاىآويخت; پس ما روح خود را نزد اوفرستاديم كه به صورت انسانى تمام عياربر او مجسم گشت.»
جز «زكريا» كس ديگرى داخل محرابنمىشد و هر گاه او وارد محراب مىشدرزقى در محراب مىديد، از مريممىپرسيد: اين روزى از كجاست؟ و اوپاسخ مىداد: از نزد خدايى است كهبدون حساب به هر كه خواهد، روزىبخشد.
«... كلما دخل عليها زكريا المحرابوجد عندها رزقا قال يا مريم انى لكهذا قالت هو من عندالله ان الله يرزق منيشاء بغير حساب» (21)
آنگاه خداوند «روح» را به سوى مريمدر حالى كه در حجاب بود فرستاد. «روح»بصورت بشر كاملى براى «مريم» مجسمشد و به او گفت: من فرستاده پروردگار توهستم و به او بشارت داد كه بزودى ازفرزندش معجزات باهرهاى مشاهدهخواهد كرد. مريم در مكانى دور خلوتگزيد و چون او را درد زاييدن فراگرفت زيرشاخ درختخرمايى رفت و از شدتحزن و اندوه با خود مىگفت: كاش پيشاز اين مرده بودم و نامم از صفحه دلهافراموش شده بود:
«فحملته فانتبذت به مكاناقصيا فاجاءها المخاض الى جذع النخلةقالتيا ليتنى مت قبل هذا و كنت نسيامنسيا» (22)
در اناجيل برنابا، فعل سوم، قسمتدهم آمده است كه حضرت مريم، حضرتمسيح«عليه السلام» را بدون درد به دنيا آورد واين بصراحت مخالف قرآن است كهمىگويد: «فاجاءها المخافى الى جذعالنخلة»
پس مريم فرزند خود را گرفته به سوىقومش روان شد و چون قومش وى را باآن حال ديدند، مشغول طعن و سرزنش اوشدند و گفتند: اى مريم عجب كار منكر وشگفت آورى كردى، اى خواهر هارون ترانه پدرى ناصالح و نه مادرى بدكاره بود.مريم در پاسخ آنان به طفل خوداشاره كرد.
«فاتتبه قومها تحمله قالوا يا مريملقد جئتشيئا فريا. يا اخت هرون ما كانابوك امرا سوء و ما كانت امك بغيا. فاشارت اليه قالوا كيف نكلم من كان فىالمهد صبيا» (23)
در انجيل ماجرا به اين شكل آمدهاست كه مريم در عقد شخصى به ناميوسف است و قبل از ازدواج با او حاملهمىشود. اما در قرآن نامى و اشارهاى بههمسر مريم نشده است. انجيلمىگويد:
«مريم كه در عقد يوسف بود قبل ازازدواج به وسيله روح پاك خدا آبستن شد.يوسف كه سخت پاى بند اصول اخلاقىبود، تصميم گرفت نامزدىاش را به همبزند، ولى مىخواستبى سر و صدا اينكار را بكند تا آبروى مريم نرود. در همينافكار بود كه در خواب فرشتهاى را ديد كهبه او مىگفت: يوسف پسر داود! از ازدواجبا مريم نگران مباش! آن بچهاى كه در بطناوست از روح پاك خداست. مريم پسرىمىزايد و تو اسم او را عيسى مىگذارى، چون او قوم خود را از گناهانشان آزادمىكند.» (24)
البته قرآن اين نكته را رد هم نكرده و بهعبارت ديگر اصلا به آن نپرداخته است;شايد به اين دليل كه مساله مهم، باكرهبودن مريم است كه هر دو كتاب بر آنصحه نهادهاند.
مىبينيم كه قرآن و انجيل نه تنها درمسائل عقيدتى، بلكه حتى در مسائلتاريخى تشابهات زيادى دارند. اينتشابهات زمينه همنشينى ميان اديان رافراهم مىكند و پيروان اين دو دين را بهسوى سرچشمه واحد اديان رهنمونمىسازد.
پىنوشتها:
1) آل عمران، آيه 39 - 40
2) همان، آيه 36
3) همان، آيه 43
4) انجيل لوقا، باب 1، آيه 28، 30، 34
5) ر.ك : انجيل متا، باب 1، آيه 18
6) انجيل لوقا، باب 1، آيه 28، 30، 34
7) انجيل لوقا، باب 1، آيه 7
8) در آن هنگام كه زكريا كرامت مريم رامشاهده كرد گفت: پروردگارا مرا به لطف خويشفرزندى پاك سرشت عطا فرما همانا تويىمستجاب كننده دعا.(سوره آل عمران، آيه 38)
9) انجيل لوقا، باب 1، آيه 13
10) آل عمران، آيه 39
11) محمد رشيد - رضا: تفسيرالمنار، ج 3،ص 229
12) الطباطبائى - محمد حسين: تفسير الميزان،ج 3، صص 179-180
13) آل عمران، آيه 41
14) الطباطبائى - محمد حسين: همان منبع، ج 3،ص 180
15) محمد رشيد - رضا: همان منبع، ص 299
16) انجيل لوقا، باب 1، آيه 19-20
17) محمد رشيد - رضا: همان منبع
18) سوره مريم، آيه 26
19) الطباطبائى - محمدحسين: همان منبع،ج 14، ص 35
20) سوره مريم، آيه 16
21) سوره آل عمران، آيه 37
22) سوره مريم آيه 22
23) همان، آيه 29-31