سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

سروده ‌آيت‌الله صافي گلپايگاني در خصوص مناجات حضرت اميرالمومنين(علیه السلام )

کد خبر: ۱۱۵۷
۰۰:۰۰ - ۱۰ مهر ۱۳۸۶

«شیعه نیوز»:شب به گوش آمدم از سوي حجاز / ناله و صوت مناجات و نياز

ناله‌اي کز دل پاکي خيزد / حالت شوق و نشاط انگيزد

نغمه‌اي روح نشين جان پرور / اندر آن سرّ حقيقت مضمر

ناله پرشور و صدا پرسوز است / شب ز انوار تجلّي روز است

رهروي حاکم مُلک و ملکوت / بنده‌اي واقف سرّ لاهوت

عاشقي مست ز صهباي وصال / گشته با خالق خود گرم مقال

حمد مي‌گفت و ستايش مي‌کرد / بر در دوست نيايش مي‌کرد

ناله‌ي نافذ سوزاني داشت / حالت زار پريشاني داشت

تنش از بيم خدا لرزان بود / نازنين ديده‌ي او گريان بود

يار، بي پرده تماشا مي‌کرد / خلوت خاص تمنّا مي‌کرد

اين چنين دُرّ حقايق مي‌سفت / راز در حضرت جانان مي‌گفت

اي که ذکر تو بود اصل شفا / نيست سرمايه‌ي من غير رجا

از درت کس نشود خائب باز / پاکي از بخل و نياز و انباز

نعمتت هست فزون از احصا / حق شکرت نتوان کرد ادا

ياد تو ورد زبانم باشد / حُبّ تو مونس جانم باشد

فخرم اين بس که تو مولاي مني / خالق و رازق و ملجاي مني

بر درت خوار و حقير آمده‌ام / زار و محتاج و فقير آمده‌ام

تو‌يي آن خالق قهّار جليل / منم آن بنده‌ي مسکين و ذليل

چه خوش است آنکه به درگاه خدا / بنده‌اي روي نهد بهر دعا

آن قدر عرض ادب کرد و نياز / که جهان گشت پر از سوز و گداز

زان مناجات ملايک مبهوت / دشت و صحرا همه جا بود سکوت

ناگهان گشت صدايش خاموش / جلوه‌ي دوست نمودش مدهوش

مرغ حق ماند ز تسبيح و نوا / من در انديشه‌ي آن نغمه سرا

يارب اين صوت مناجاتِ که بود؟ / که ز من طاقت و آرام ربود؟

يارب اين‌صوت‌ روان‌بخش زکيست؟ / هاتفي گفت که اين صوت علي است

اين مناجات علي شير خداست / که از آن ولوله در ارض و سَماست

يکّه تاز غزوات اسلام / فاتح خيبر و احزاب لئام

اين علي بود که در بزم حضور / هست چون موسي عمران در طور

شب رود چونکه به خلوتگه راز / به سوي دوست نمايد پرواز

همه شب سوز و گدازي دارد / با خدا راز و نيازي دارد

از رُخش نور خدا تابان است / محو در معرفت جانان است

صاحب مکرمت و لطف عميم / مظهر رحمت يزدان رحيم

خود به سر وقت يتيمان مي‌رفت / کلبه‌ي تنگ فقيران مي‌رفت

پرسش از حال ضعيفان مي‌کرد / با همه رأفت و احسان مي‌کرد

نشد از معدلتش کس محروم / خصم ظالم بُد و يار مظلوم

داشت مُلک دو جهان زير نگين / بُد غذايش نمک و نان جوين

آن کز ضربت بِن ملجم دون / حق نما صورت او شد پُر خون

چهره‌ي عدل شد از ظلم نهان / گشت ارکان هدايت ويران

کُشته شد شير خدا حبل متين / کُشته شد رهبر ارباب يقين

يا علي! اي تو مُراد دل من / حُبّ تو مايه‌ي آب و گِل من

الکن از مدح تو نطق مَلک است / کمترين پايه‌ي قَدرت فلک است

نامه‌ام پر شده از جرم و گناه / روسياهم به تو آورده پناه

به درت آمده محتاج عطا / «لطفي صافيت» اي بحر سخا

به ولايت، دل محکم دارم / پس چه باکي‌ ز جهنم دارم

بسته‌ي سنبل گيسوي توام / فخرم اين بس که سگ کوي توام

من نجف را به جهان نفروشم / سر کويت به جنان نفروشم

حَرَمت روضه‌ي رضوان من است / دين و دنياي من ايمان من است

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: