سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

اگراز فقر همسایه مطلع بودی و شام می‏خوردی کافر بودی!

از اصول مسلم در اسلام نیکی کردن و احسان به افراد نیازمند و محتاج است اما اولویت در کمک کردن با نزدیکان انسان، اعم از خویشاوندان و همسایگان است و روایات زیادی نیز در مورد حقوق همسایگان نسبت به یکدیگر وارد شده است.
کد خبر: ۱۱۴۸۸۳
۱۱:۳۴ - ۰۹ فروردين ۱۳۹۵
به گزارش«شیعه نیوز»، از اصول مسلم در اسلام نیکی کردن و احسان به افراد نیازمند و محتاج است اما اولویت در کمک کردن با نزدیکان انسان، اعم از خویشاوندان و همسایگان است و روایات زیادی نیز در مورد حقوق همسایگان نسبت به یکدیگر وارد شده است.

آیه:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا ... وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ. نساء: 36

و به پدر و مادر... و به همسایه نزدیک و همسایه دور احسان کن.

آینه:

حکایت؛ شبی جناب آقا سید جواد عاملی مشغول خوردن شام بود که کسی در خانه را زد، سید جواد متوجه شد که سید بحر العلوم آمده، خودش شتابان نزد او آمد، چون چشم بحرالعلوم به سید افتاد شروع کرد به عتاب کردن و گفت خجالت نمی‏کشید و از خدا نمی‏ترسید، عرض کرد:مگر چه شده؟  فرمود:مردی از برادران تو هر شب و روز باخرمای زاهدی (نوعی خرمای درجه پایین) زندگی می‏کند آن هم با قرض و نسیه گرفتن و هفت روز هفته اینچنین برایشان می‏گذرد و طعم برنج و گندم نچشیده‏ است و چیزی غیر خرمای زاهدی نخورده‏ است، امروز به جهت شام رفته از بقال محل خرما بگیرد که بقال جواب کرده و گفته قرض شما زیاد شده است پس با دست خالی برگشته و خود و عیالش امشب بی شام مانده‏اند و تو جور دیگر می‏گذرانی و غذا می‏خوری و حال آنکه خانه او به خانه تو متصل است و تو او را می‏شناسی.

سید جواد گفت: والله از حال او مطلع نبودم، بحرالعلوم فرمود: اگر به حال او مطلع بودی و شام می‏خوردی یهودی و کافر بودی، این غضب من بر تو برای این است که چرا از احوال همسایه‏ایت بی اطلاعی و خبراز احوال او نداری پس این غذاها را بگیر و با خادم من ببر بر در خانه او و به او بگو خوش داشتم که امشب شام را با هم میل کنیم و این مقدار پول را در زیر فرش یا حصیر او بگذار و باقی غذاها را هم برای او بگذار و برمگردان و آن مجموعه بزرگی بود که در آن طعام و گوشت و غذاهای لذیذ گوناگون گذاشته شده بود، فرمود:من شام نمی‏خورم تا تو برگردی و خبر بیاوری که او شام خورده و سیر شده است.

پس جناب سید جواد و خادم با مجموعه طعام رفتند به خانه آن مومن، سید مجموعه را از دست خادم گرفت و خادم برگشت، سید در را زد، مرد بیرون آمد، سید گفت خوش داشتم امشب شام را با شما میل نمایم، چون خواستند شام را میل کنند، آن مرد گفت ای آقا این غذای تو نیست زیرا این غذائیست نفیس و خوش طعم که عرب نمی‏تواند غذای به این خوبی درست کند و من نمی‏خورم تا خبر دهی که از کجا آورده‏ای! هر چه سید اصرار نمود او نخورد و آخرالامر مجبور شد قضیه را برایش تعریف کند. 1

از عدالت نبود دور گرش پرسد حال                        پادشاهی که به همسایه گدایی دارد2

1.    با اقتباس و ویراست از کتاب  مردان علم در دنیای عمل
 2.   سعدی


انتهای پیام/654

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: