همانقدر كه رسيدگي به كودك و توجه به نيازهاي او اهميت دارد، بيش از حد اعتنا كردن و يا شايد زياده روي در بعضي از امور بازده خوبي ندارد و درست خلاف آن چيزي ميشود كه شما انتظار داريد. در اينجا به نكات مهمي كه باعث بيراهه رفتن در امر تربيت كودكان ميشود اشاره شده است:
1 - لوس كردن فرزند: همه والدين فرزندان خود را دوست دارند و تمام آنچه دارند و ندارند را براي فرزندان خود طالب هستند كه به هر حال هزينهبر است. پدر و مادرهاي زيادي هستند كه با محبت افراطي باعث لوس شدن فرزند شده و تازه بچهها با داشتن اين همه چيز، خوشحال به نظر نميرسند. اين باعث ميشود كه كودكان هرگز راضي به نظر نرسند و مدام تقاضا و توقع بيشتري داشته باشند.
2 - تربيت نامناسب: زماني كه شما تنبلي به خرج ميدهيد كه فرزندان خود را به طور صحيح تربيت كنيد، در نتيجه اين وظيفه خطير را برعهده اطرافيان فرزندتان قرار ميدهيد. اگر شما نتوانيد كودكتان را به طور صحيح تربيت كنيد ديگران اقدام ميكنند.
3- عدم مشاركت در مدرسه فرزندان: بعد از خانه، مدرسه محلي است كه بچهها در آن بيشترين ساعت را حضور دارند و بنابراين معلمان و همسن وسالان نقش مهمي در زندگي آنها دارند. در نتيجه شما نبايد از مدرسه فرزندتان فاصله بگيريد و بايد خود را درگير مسائل مربوط به آنها كنيد. مهم حضور يكي از شماست. شما حتي بايد از طريق تلفن و يا حضوري با معلم فرزندتان در تماس باشيد. اين نشاندهنده حساسيت شما روي تربيت و رشد فرزندتان است و معلم را ملزم به دقت و هوشياري بيشتري نسبت به تربيت فرزندتان ميكنيد.
4 - افراط و تفريط در تشويق فرزندان: زماني كه فرزند خود را تشويق ميكنيم، باعث افزايش عزتنفس آنها ميشويم. اما بايد مراقب بود كه در اين موارد حداعتدال را رعايت كنيم. اجازه دهيد كه تشويق در وقت مناسب و تنها زماني كه كار فرزندتان واقعا لايق تشويق است انجام شود. اگر براي كار معمولي كه انجام دادهاند از آنها خيلي زياد قدرداني كنيد باعث ميشود كه كودكان نسبت به ارزش واقعي دستاورد خود دچار انحراف فكري شوند.
5 - عدم اعطاي مسئوليت به فرزندان: فرزند شما نبايد به خاطر انجام كارهاي عادي و معمولي چيزي دريافت كند، چون آنها عضوي از خانواده هستند نه مهمان حاضر در هتل. هركس كه در خانه زندگي ميكند موظف به انجام امور مربوط به خانه است. از شستن ظروف گرفته تا گردگيري و...
تشويق كودكان براي انجام كارهاي فوقالعاده لازم است البته نه در كارهايي كه وظيفه عادي هر عضو خانواده است. بچه بايد بخشي از مسئوليت زندگي مشترك با خانواده را به دوش بگيرد. آنها برده شما نيستند اما مطمئن باشيد كه در تعطيلات و مرخصي دائم هم به سر نميبرند.
6- عدم رفتار صحيح با همسر: هر طور كه با همسر خود رفتار كنيد، به عنوان الگو براي آينده فرزندان خواهيد بود؛ يعني آنها نيز دقيقا همينطور با همسر خود رفتار خواهند كرد. اگر به صورت غير صحيح با همسر خود رفتار كنيد و مدام در حال مشاجره باشيد آنها نيز به همين سبك رفتار ميكنند. بچهها بيشتر از آنچه شما به عنوان نصيحت به آنها گوشزد ميكنيد، از رفتار شما پيروي ميكنند. اگر با همسر خود به احترام و توام با عشق رفتار كنيد، ارزش خانواده را به فرزند خود نشان ميدهيد و آنها از داشتن يك پناهگاه امن در اين دنياي وحشي بيشتر احساس امنيت ميكنند.
7 - داشتن توقعات غير واقعي از فرزند: اگر با كودكان سر وكله ميزنيد از آنها انتظارات معقول و منطقي داشته باشيد، به خصوص بچههاي كوچك. اگر براي شام جايي دعوت هستيد و از كودك 2 ساله خود انتظار داريد كه درست مانند يك شاهزاده كوچك رفتار كند، سخت در اشتباهيد. اگر در خيال و روياي خود انتظار داريد كه فرزندتان يك ستاره ورزشي و يا علمي شود، در حالي كه او تنها مايل به نوازندگي پيانو است، لازم است راجع به توقع خود تجديدنظر كنيد. انتظار شما از آنها بايدباعث شادي آنها باشد.
8 - نديدن آموزش براي دفاع از خود و خواستههايشان: خيلي از والدين تمام نيازهاي فرزندان را برآورده ميكنند و به اين ترتيب ارزش كار سخت و عدم وابستگي را در فرزند از بين ميبرند. به اين ترتيب نسلي از آدمهاي بيبو و خاصيت و به اصطلاح پهلوان پنبه ظهور خواهد كرد. بچههاي امروزه انتظار دارند كه همه كارها برايشان انجام شود. اينكه آنها را محكم و پرطاقت تربيت كنيد و از آنها بخواهيد كه اموراتشان را خود انجام دهند دليل عدم دوست داشتن آنها نيست بلكه نشانه عشق واقعي است.
9 - تحميل كردن گرايش و تفكر خود به فرزندان: اجازه دهيد كه بچهها بچگي كنند. والدين نبايد تمايلات و گرايش و نقطه نظرهاي خود را به فرزندشان تحميل كنند. اينكه فرزند خود را از اشتياقات خود آگاه كنيد خوب است اما آنها را تحميل نكنيد. اجازه دهيد همانطور كه هستند رشد كنند؛ بدون تحميل عقايد و خواستههاي شما.