سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

حج؛ كنگره عظيم امت اسلام

درباره فلسفه وجوبي و وجودي حج مطالب گوناگوني نوشته شده است. اين مطالب همواره مبتني بر آيات و رواياتي است كه دراين باره فروفرستاده يا وارد شده است. از آن جايي كه به نظر مي رسد كه فلسفه وجودي و وجوبي آن يگانه نباشد و براساس انگيزه ها و اهداف چندگانه است، مي بايست به همه آن ها توجه و اهتمام شود.
کد خبر: ۱۰۶۷۶
۲۰:۳۳ - ۲۵ آبان ۱۳۸۷
فلسفه وجودي و وجوبي حج

بي گمان هرچيزي در هستي براساس حكمت و فلسفه خاصي ايجاد و يا ايجاب مي شود؛ زيرا امور هستي در دست خداوند يكتا، يگانه، فرزانه، دانا و توانايي است كه به حكم ربوبيت و پروردگاري ذاتي خويش مي كوشد تا هستي را به سوي هدف خاصي هدايت نمايد.

با نگاهي به آموزه هاي قرآني كه درباره آثار و كاركردهاي متنوع حج بيان شده است مي توان دريافت كه فلسفه وجودي اين آيه خداوند يعني خانه خدا و درنتيجه اعمال و مناسك مربوط و مرتبط با آن چيست و چه عامل و يا عواملي موجب شده است كه اين آيين ها در كنار اين آيه وجودي واجب شود و به حكم ايجابي بر همگان فرض و واجب گردد.

آثار وكاركردهاي فردي و اجتماعي در كنار آثار دنيوي و اخروي و همچنين مادي و معنوي كه در آيات قرآني و روايات نبوي و ولوي بيان شده است بيانگر نه تنها اهميت و ارزش حج بلكه بيانگر فلسفه وجودي و وجوبي آن نيز مي باشد. بنابراين مي بايست در تحليل فلسفه وجودي خانه خدا و فلسفه وجوبي حج و آيين هاي خاص آن به اين آثار و كاركردهاي متنوع و متعدد توجه شود تا حق مطلب چنان كه بايد و شايد تبيين گردد.

خداوند در بيان اهميت و ارزش اين آيين خاص مي فرمايد كه حج عبادتي ارزشمند و بااهميت است (بقره آيه 189 و نيز آل عمران آيه 97) از اين روست كه حج و آيين هاي آن را از شعاير بزرگ الهي مي شمارد (مائده آيه 2 و حج آيات 27 تا 32) خداوند حج را مصداقي كامل از بر و تقوا و تعاون و همكاري ميان مردم مي داند كه امري بسيار شايسته و فضيلتي بسيار ستوده است. (مائده آيه 2) از اين رو اگر كسي در تعظيم حج و آيين ها و مناسك آن كوتاهي روا دارد و هتك حرمتي نمايد به سختي مجازات و تنبيه مي شود (همان) و كساني كه در اجراي مناسك و آيين هاي آن سنگ اندازي مي كنند به عنوان گناهكار و تجاوزگر به حدود الهي شناخته و مجازات سخت مي شوند. (همان) به ويژه كه حج تكليفي مهم و اساسي از سوي خداوند بر همگان از همه جاي دنياست كه درصورت استطاعت و توان مي بايست آن را انجام دهند (حج آيه 26 و 27) و دولت اسلامي موظف به فراهم آوري مقدمات اين حضور گسترده در ايام معدودات و زمان خاص حج است. (بقره آيه 203)

در اين كنگره و همايش عظيم جهاني است كه اسلام و دولت اسلامي فرصت آن را مي يابد كه مواضع اسلام در برابر كفر و نفاق را بيان كرده و آشكارا به بازسازي مرزهاي خودي از غيرخودي و كفر از اسلام در همه امور و مسايل كلان و خرد بپردازد.

قرآن براي حج چند فلسفه بيان داشته است كه ازجمله مهم ترين آن ها، فلسفه اي است كه درآيات 203 سوره بقره و 27 و 28 سوره حج بدان اشاره مي كند. در اين آيات به صراحت به نقش حساس حج در تحقق مسئله مهم و اساسي ذكر الله و يادكرد خداوند توجه مي دهد؛ زيرا اگر بخواهيم براي اسلام و دين، فلسفه وجودي و وجوبي بيابيم چيزي جز ذكر الله نمي توان يافت؛ چه دنيا خانه غفلت و فراموشي است و انسان هنگامي كه به زمين هبوط كرد باتوجه به كشش ها و گرايش هاي متنوع مادي و دنيوي گرفتار غفلت و فراموشي مي شود و اين گونه است كه نمي تواند حضور خداوند و نيز ياد او را همواره در دل و قلب خويش داشته باشد و غفلت نيز موجب مي شود كه از مسير كمالي دور و از تقرب به خدا بازماند و راه بازگشت را چنان كه بايد و شايد نپيمايد.

ذكر و ياد خداوند سبحان

از اين روست كه دين و آموزه هاي ديني به گونه اي طراحي و سامان يافته اند تا مردم را به سوي خدا توجه دهند و در مسير كمالي و تقرب قرار دهند. براين اساس مي توان گفت كه همه آموزه هاي وحياني در يك نظر كلي و جامع، آموزه هايي هستند كه موجبات ذكرالله و يادكرد وي را در دل ها فراهم مي آورند و از غفلت و انسان فراموشي بازمي دارند.

با اين همه به سبب تنوع و نوع كاركرد و آثار هريك از آموزه هاي وحياني مي توان آن ها را درجه بندي كرد و هريك را در سطح خاصي قرارداد. برخي از آن ها در اين امر از كاركردي قوي تر و تقرب زايي بيش تري برخوردارند و برخي ديگر از توجه كم تري نسبت به ذكرالله برخوردار مي باشند. درميان آموزه هاي وحياني و اعمال و مناسك ديني، حج همانند قرآن و نماز از مقام ذكراللهي بيش تري برخوردار مي باشد و آدمي را مستقيم با خداوند و يادكرد او ارتباط مي دهد. از اين روست كه از آن به ذكرالله ياد مي شود چنان كه از قرآن و نماز نيز به ذكر الله ياد مي گردد.

به سخن ديگر، حج در كنار قرآن و نماز، از چنان ويژگي اي برخوردار مي باشد كه اصولاً ذكرالله است و شائبه امر ديگري در آن نمي رود. اگر امور ديگر ديني و آموزه هاي وحياني مانند انفاق و احسان و اموري از اين دست مي تواند با توجه به ديگري انجام پذيرد حج و قرآن و نماز نمي تواند از ذكرالله فارغ باشد و امري است كه ذكرالله و يادكرد خداوند در ماهيت آن ها ديده شده است.

براين اساس است كه خداوند از حج به عنوان ذكرالله ياد مي كند و حضور مردمان را در اين اعمال به معناي حضور در مراسم و آييني مي شمارد كه عين يادكرد خداوند است. (همان آيات پيش گفته)

به هرحال همه فلسفه وجودي و وجوبي حج بلكه همه آموزه هاي وحياني همان يادكرد خداوند است. براين اساس مي بايست در جست وجوي فلسفه هاي ديگر وجود و يا وجوب حج رفت تا دانسته شود كه چه انگيزه ها و اهدافي درپس وجود و وجوب آن نهفته است.

بر اين اساس و پايه است كه توجه به فلسفه هاي ديگر حج اهميت مي يابد، زيرا هر يك از آموزه هاي وحياني و واجبات و مستحبات و محرمات و مكروهاتي كه در دين بيان شده است داراي كاركردها و اهداف و انگيزه هاي خاصي است كه مي بايست بدان نيز توجه كرد. اين اهداف و كاركردها و انگيزه هاست كه موجب مي شود تا هر يك ازاعمال و مناسك ديني كاركرد خاصي را نشان دهد. برخي موجبات آرامش دروني و برخي دست يابي به منافع دنيوي و يا اخروي را فراهم مي آورد. اين موجب مي شود تا آموزه هاي ديني كاركردهاي خاص خود را نشان دهد. اين همانند نام ها و اسماي الهي است كه خواندن خدا و الله به هر يك از اسم ها و نام هاي الهي موجب مي شود تا مشكلي حل و فصل شود و انسان متوجه نام و قدرتي از قدرت هاي خداوند نيز گردد و ذكرالله نيز تحقق يابد.

قيام عمومي، فلسفه وجوبي حج

يكي از اهداف و انگيزه هاي ارسال رسولان و كتب آسماني، فراهم آوردن شرايط براي قيام عمومي و نهضت فراگير و جهاني توده مردم است.
خداوند در آيه 25 سوره حديد بيان مي دارد كه هدف از فرستادن كتاب هاي آسماني و پيامبران آن بوده است كه مردم را با حقوق طبيعي و قانوني خويش آشنا سازد تا آنان در يك فرآيند به جايگاه و مقامي دست يابند كه بتوانند خود به شكل نهضت عمومي و جنبشي فراگير حقوق خويش را مطالبه كنند. در حقيقت كتب آسماني به معناي قوانين و حقوقي است كه براي شخص و يا گروه و يا جامعه انساني است و انسان به هر دليلي از آن آگاه يا محروم مي باشد. روشنگري و آشناسازي افكار عمومي با حقوق در كنار وظايف و تكاليف خود و ديگران موجب مي شود تا مطالبات مردمي افزايش يابد و خواهان دست يابي به اهداف و اموري شوند كه پيش از آن يا ناشناخته بوده است و يا آن كه آن را به عنوان حق خويش نمي شناختند. با آشنا شدن توده مردم با حقوق خويش درجه مطالبات افزايش مي يابد و با هر كسي كه در برابر دست يابي توده مردم قرار گيرد و نگذارد تا به اين حقوق خويش دست يابند مقابله مي كند.

به سخن ديگر روشنگري موجب افزايش آگاهي توده مردم نسبت به حقوق خويش مي شود كه همين آگاهي و آشنايي با حقوق موجب افزايش مطالبات مردمي و جنبش فراگير توده اي مي شود تا حق خويش را استيفا كنند. اين گونه است كه جنبش هاي فراگير توده اي راه مي افتد. اين مطلب در آيه 25 سوره حديد اين گونه بيان مي شود: لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط و انزلنا الحديد فيه باس شديد و منافع للناس و ليعلم الله من ينصره و رسله بالغيب ان الله قوي عزيز.

قيام توده مردم و جنبش فراگير توده اي براي دست يابي به قسط يعني عدالت مشهود موجب مي شود تا برخي از كساني كه تاكنون از ناآگاهي مردم سوء استفاده كرده اند در مقابله دين و روشنگري هاي پيامبران قرار گيرند. از اين روست كه يكي از مهم ترين كساني كه در طول تاريخ بشري در مقابل آموزه هاي وحياني و پيامبران قرار گرفته اند، همان ملا و اشراف و مترفان و صاحبان زر و زور و تزوير بوده اند. آنان مي كوشند تا با دين سازي هاي جعلي در كنار حقايق وحياني حقوق مردم را به كم ترين سطح تنزل دهند و آنان را به سوي محدوديت هاي حقوقي و مطالباتي بكشانند. اين گونه است كه زر و زور و تزوير همواره در كنار هم بوده اند تا پايه هاي يك ديگر را تقويت كرده و مطالبات مردم را كاسته و يا نابود كنند و در كم ترين و يا بدترين شرايط حقوقي آنان را قرار دهند.

در آيات قرآني بيان شده است كه برخي از اشراف و صاحبان زر و زور مي كوشيدند تا پيامبران از هرگونه روشنگري دست بردارند و به مردمان و طبقات پست و پايين جامعه اجازه ندهند تا نسبت به حقوق انساني خويش آگاه شوند و حقوق بشري خويش را از اشراف و مطالبه نمايند. خداوند در آيه 27 سوره هود از برخي از اشراف و صاحبان زر و زور نقل مي كند كه علت مخالفت آنان همين آگاهي بخشي و روشنگري بوده است كه افكار عمومي توده را به شكل ديگري عليه ايشان مي شورانيد و حقوق ايشان را يادآور شده و آنان را به قيام و جنبش عمومي در برابر ايشان مي كشاند:

فقال الملا الذين كفروا من قومه ما نراك الا بشرا مثلنا و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادي الراي و ما نري لكم علينا من فضل بل نظنكم كاذبين

سپس حتي برخي از ايشان پيشنهاد مي دادند كه براي اين كه ايمان آورند مي بايست دست از آموزش و روشنگري نسبت به اين طبقات دست برداشته و آنان را كنار زده تا ايشان به او ايمان آورند. در حقيقت آنان مي خواستند ديني را داشته باشند كه منافع اين طبقه خاص را هم چنان گذشته حفظ و يا تامين نمايد.

به هر حال، از آيات و آموزه هاي قرآني و روايات به دست مي آيد كه از مهم ترين اهداف و فلسفه وجودي دين و كتب آسماني و فرستادن پيامبران آن بوده است كه مردمان را با حقوق خويش آشنا سازند و نسبت به هستي و جهان و نقش پروردگاري خداوند و خلافت عمومي بشر آگاهي يابند و در مسير تعالي و كمالي حركت كنند و قيد و بندهاي اسارت درون و بيرون يعني صاحبان زر و زور و تزوير را از گردن و عقل و تن و جانشان بزدايند. (اعراف آيه 156)

اجتماع عظيم امت اسلامي

از نظر قرآن يكي از كاركردهاي اصلي يعني فلسفه وجودي و وجوبي آيين ومناسك حج آن است كه بستري براي قيام توده ها فراهم آيد تا آنان بتوانند با حضور در مكه و اجتماع عظيم و بزرگ آن با حقوق خويش آگاه شوند و در نهايت بتوانند با يافتن روحيه و انگيزه مضاعف از راه حضور در اجتماعات بزرگ آن خود را براي مبارزه و جنبش توده اي آماده سازند.

از اين روست كه خداوند در آيه 3 سوره توبه ايام حج را فرصتي مناسب براي اعلان مواضع بر مي شمارد تا با حضور توده هاي مردم از سراسر جهان در اين دوره پودماني علمي و عملي بتوانند با حقوقي و تكاليف راستين خويش آشنا شوند و زمينه قيام و جنبش عمومي و توده اي را عليه هرگونه ظلم و ستم و تجاوزگري فراهم آورند و خود براي دست يابي به قسط و عدالت مشهود قيام كنند.

خداوند در آيه 97 سوره حج درباره فلسفه وجودي خانه خدا و فلسفه وجوبي حج و برپايي اين كنگره و همايش عظيم عمومي مي فرمايد: جعل الله الكعبه البيت الحرام قياما للناس و الشهر الحرام و الهدي و القلائد ذلك لتعلموا ان الله يعلم ما في السماوات و ما في الارض و ان الله يكلً شيء عليم.

خداوند در آيه 26 و 27 سوره حج در بيان دستور بازسازي خانه خدا و نيز دعوت مردم براي حضور در اين مكان مي فرمايد كه آن حضرت (ع) مكلف بوده است تا مردمان را از سراسر جهان از شهرها و روستاها و نيز دور و نزديك به اين مكان دعوت كرده و بخواند تا آنان با حضور در اين مكان مراسم و آييني را انجام دهد كه داراي وحدت رويه و حركت و هدف است.

اين حضور توده اي شرايطي را فراهم مي آورد تا مردمان دريك محيط و دوره آموزشي علمي با حقوق خويش آگاه شوند و به تبادل اطلاعات و شرايط و امكانات بپردازند و براي تحول و تغيير فراگير يك ديگر را كمك كنند تا بتوانند حقوق خويش را باز پس گيرند.

از اين روست كه خداوند در آيه 97 سوره مائده به جا آوردن و حضور توده هاي مردم در اين اجتماع را به عنوان عامل و سبب تقويت دين بر مي شمارد. به اين معنا كه اگر دين براي بيان حقوق و وظايف و آشنايي مردم با هستي و خلافت انساني و مانند آن وارد شده است تا مردم را به آگاهي بخشي تحريك به قيام و جنبش عمومي و توده وار نمايد، درحقيقت آشنايي با دين و اهداف و انگيزه هاي آن چيزي جز آماده سازي مردم براي جنبش هاي فراگير توده اي نيست. اين همان چيزي است كه نخبگان جامعه و اشراف و سران زر و زور و تزوير را به خشم مي آورد.

خداوند در آيه 125 سوره بقره مي فرمايد كه حضور توده هاي مردم دراين اجتماع فراگير حج درحالي انجام مي پذيرد كه هرگونه امتيازات گروهي و طائفه اي و مانند آنان حذف و سلب شده است و همگان به عنوان انسان دراين اجتماع حضور مي يابند. در حقيقت آن چه ملاك حضور در حج است (ناس) يعني مردم بودن است. اين ناس و مردم يعني حضور انسانيت بي هيچ تفاوت اعتباري كه برخي براي خود درنظر گرفته اند. اين گونه است كه مردم با يكسان بودن انسان ها آگاه مي شوند و در مي يابد كه هيچ تفاوتي ميان انسان با انسان ديگري جز به تقوا يعني دوري از پلشتي ها و زشتي ها نيست. بنابر اين انسان در اين كارگاه درمي يابند كه برخي به ظلم و جور و ستم براي خود امتيازاتي را وضع و جعل كرده اند و حقوق ايشان را ضايع و تباه نمودند.

تاكيد خداوند بر ناس درچند آيه چون آيه 199 سوره بقره و 97سوره بقره و 97 سوره مائده نشان مي دهد كه در حج آن چه مهم است مردمان بي هيچ امتيازي است. براين اساس خانه خدا، خانه اي براي مردم و توده هاي آن دانسته مي شود و اعمال حج شيوه عملي براي قيام عمومي و توده اي است كه در يك مسير و يك هدف واحد حركت كنند و هم چون سيل هرگونه ظلم و بي عدالتي را از ميان برده و قسط و عدالت مشهود خويش را از ديگران مطالبه كنند.

تأثير برافكار عمومي

شرايط حج به گونه اي است كه افكار عمومي را متحول و به توانايي هاي ذاتي و فرصت هاي برابر براي دست يابي به كمالات آگاه مي سازد و دريك نمايش عمومي نشان مي دهد كه چگونه دست هاي خالي بي سلاح مي تواند هرچيزي را دگرگون سازد وحقوق ايشان را به سوي آنان بازگرداند.

توده هاي مردم در حج و در كنار خانه مردم (همان خانه خدا كه آيات و روايات مردم و خدا يگانه دانسته شده اند) با لزوم همكاري و تعاون و همدلي آشنا مي شوند و مي يابند كه چگونه از اموال دنيوي مانند گوشت قرباني به يك ديگر كمك كنند و در تغذيه يك ديگر نقش داشته باشند. (مائده آيه 2)

تكبير گويي همزمان و آموزش هاي دقيق آن موجب مي شود تا صدا و فرياد خويش را هم چون تظاهرات عمومي يگانه واحد سازند (حج آيه 28) و با آب رساني (توبه آيه 19) به ديگران نقش امداد رساني را ايفا كنند.

لزوم احترام به يك ديگر و امنيت بخشي به آن (مائده آيه 2) و اموري از اين دست همه در راستاي آن است كه مردم با شيوه مبارزه هاي عمومي و قيام هاي دست جمعي آشنا شوند و از آن براي دست يابي به مطالبات و قسط و عدالت سود برند.

اين ها بخشي از آيات قرآني است كه با اين فلسفه وجودي و وجوبي خانه خدا و مردم و نيز آيين حج اشاره دارد. اگر فرصت بيش تري بود آيات ديگر و نشانه هاي بيش تري براي اثبات اين مدعا به دست داده مي شد تا به خوبي روشن شود كه حج فرصتي براي آن است كه توده هاي مردم با جنبش هاي مردمي براي دست يابي به حقوق خويش آشنا شوند و درعمل بياموزند كه چگونه مي توان به حق خويش دست يافت و عدالت و قسط را در جامعه برپا كرد و از امتيازات باطل و بيهوده برخي از سران زر و زور و تزوير رهايي يافت.

............................................................................

منبع: كيهان
نويسنده: علي پوريا
 
خبرگزاری فارس
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: