اشاره:
ترجمه قرآن از ديرباز توجه بسياری از قرآندوستان را به خود جلب كردهاست و بسياری از مترجمان اقيانوس بیانتهای كلام وحی، آثاری ماندگار برای جاریشدن در فطرت آدمی نگاشتهاند كه در اين ميان «جعفر گنزالس» اسپانيايی وامدار قطرهای از اين اقيانوس بیكران است.
جعفر گنزالس در سال 1950 در «مادريد» اسپانيا در خانوادهای ماركسيست متولدشد و پس از چندين سال زندگی در كوهستان و خوگرفتن با طبيعت، از قدرت لايزال هستی خواست او را از تاريكی نجاتداده و به سوی نور و روشنايی هدايت كند و با خود زمزمه میكرد «خداوندا اگر تو خالق همه موجودات هستی با قدرت لايزال خود به من بفهمان كه وجود داری و مرا از اين ظلمت و تاريكی رهايی بخش» و در اينجا بود كه سرانجام با عنايت ويژه خالق زيبايیها چارچوب باورهای گنزالس شكست و انقلابی نو در وی ايجادشد.
اين پژوهشگر در سال 1984 ـ يك سال پس از تشرف به اسلام ـ با يكی از بانوان تازهمسلمان اسپانيايی ازدواجكرد و در حال حاضر دارای دو فرزند دختر به نامهای ليلا و زهرا است؛ وی تاكنون «تفسير سوره حمد»، آثاری از امام خمينی(ره) همچون «ولايت فقيه»، «رساله عملية» امام(ره)، «چهل حديث» و «آداب الصلوة» را به زبان اسپانيايی ترجمهكرده و در حال حاضر نيز در پايگاه اينترنتی «اسلام اسپان» اسپانيا مشغول فعاليت است.
به پاسداشت و فراخور اراده عظيم و تلاش كلان اين بزرگمرد مترجم قرآن كه بیشك منبعی جز الهامات الهی ندارد، خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا) وظيفه خود دانسته، همزمان با برگزاری دومين دوره مسابقات قرآن دانشجويان مسلمان در تهران از گنزالس تكريم و نكوداشتی بهعمل آورد و به همين بهانه نيز مصاحبهای با وی انجامداد كه مشروح آن از نظرمیگذرد:
آقای گنزالس ابتدا خودتان را معرفیكنيد و بفرماييد چگونه به دين مبين اسلام مشرفشديد؟
من در خانوادهای ماركسيست متولدشدم خانوادهای كه از مخالفان اصلی هر نوع دينداری و خداجويی بوده و همواره مرا به خاطر تلاشهايم برای شناخت خدا طردمیكردند، اما به شدت در جستوجوی معنايی برای زندگیام بودم و میخواستم براساس باورهای منطقی زندگی و جهان آفرينش را درككنم؛ بنابراين پس از چندی به كوهستانهای اطراف مادريد رفتم تا در دل طبيعت و محيطی آرام وجود ذات اقدس الهی را احساسكنم.
سرانجام برای ارتباط نزديكتر با خدا به خواندن كتابهای مختلف درباره آيينهای اسلام، مسيحيت، بودا و هندو رویآورده و پس از تحقيقات گسترده به اين نتيجه رسيدم كه اسلام دينی حقيقی و دارای كتابی آسمانی برای حل تمامی مشكلات بشر است و بعدها فهميدم كه تاريخ اسلامآوردن من همزمان با 22 بهمن سال 1362 بودهاست.
ايكنا: چطورشد كه مذهب شيعه را انتخابكرديد؟
در اوج جستوجوی مذهبی با خواندن كتابی با نام«برادر پيغمبر» اثر شيخ «جواد شيری» محقق و انديشمند لبنانی مقيم آمريكا مذهب شيعه را پذيرفتم و با مطالعه اين اثر با مصيبتهای اهلبيت(عليهمالسلام)، جنگهای پيامبر(ص)، حوادث پس از وفات نبی مكرم اسلام(ص) و بسياری از وقايع تاريخی اسلامی آشناشدم و اين كتاب گامی مهم در راستای شناخت مكتب اهلبيت(عليهمالسلام) بود.
پذيرش مذهب شيعه در اسپانيا بهعنوان كشوری كه كمتر كسی با مذاهب اسلامی آشنايی داشت، امری مشكل بود و عمل به آموزههای اين مذهب بايد پنهانی و دور از چشم ديگران انجاممیشد؛ بنابراين ماندن در اسپانيا روح تشنه مرا سيراب نكرده بلكه من برای آشنايی بيشتر با مكتب نورانی اهلبيت(عليهمالسلام) راهی ايران شدم و در سن 40 سالگی فراگيری علوم اسلامی در حوزه علميه قم را آغازكردم.
چطور شد كه نام جعفر را برای خود انتخابكرديد؟
از زمانی كه مسلمانشدم با لبنانیها رابطه خوبی برقراركردم و پس از نگارش مقالهای درباره امام جعفر صادق(ع) و استقبال گسترده گروههای اسلامی از اين مقاله جوانان مسلمان لبنان نام «جعفر» را برای من انتخاب كردند و همواره مرا به اين نام میخواندند.
در چه سالی به ايران آمديد و چگونه با شخصيت انقلابی امام(ره) آشناشديد؟
در سال 68 و همزمان با رحلت امام خمينی(ره) به ايران آمدم؛ اين اتفاق بهعنوان نقطهعطف و رويدادی به يادماندنی در زندگی شخصی من بود؛ چراكه آمدن به ايران آشنايی با امام(ره) بهعنوان شخصيتی انقلابی و منحصر بهفرد را در پیداشت و پس از ورود به ايران تا سال 74 در قم تحصيلات حوزوی خود را گذراندم.
شخصيت امام(ره) را چگونه ارزيابیمیكنيد؟
امام(ره) حركتی پويا و جاودانه را با تفكری عميق آغازكرد و با افقی نو انقلابی فراتر از زمان خود را رقمزد اما متأسفانه در حال حاضر كمتر شاهد پيروان حقيقی افكار و انديشههای امام(ره) هستيم؛ بنابراين بايد با رويكردی جديد و اختيار و قدرت استثنايی خود برای عملیكردن عدالت و صلح حقيقی تلاشكنيم و با بهادادن به ديدگاههای جديد و تمسك به باورهای انقلابی امام(ره) خون شهدا را پاس بداريم.
امام(ره) با ديدگاهی نو و همگام با عصر حاضر به شاگردان خود فلسفه و عرفان درسمیداد و بيشتر علمای حوزه از مخالفان سرسخت نظريات ايشان بودند اما وی شجاعانه، با نگاهی عميق نسلی انقلابی و برجسته را تربيتكرد و تمامی قدرتهای شرق و غرب را در هم شكست و پيام خود را با رويكردی جديد به گوش تمامی جهانيان رسانيد.
فعاليتهای شما در اسپانيا چگونه بودهاست؟
ده سال در سازمان مدارس اسپانيا مشغول فعاليت بودم و تأسيس مراكز اسلامی، مساجد مختلف، آموزش علوم اسلامی به طلبههای مسلمان، تلاش برای راهاندازی پايگاه اينترنتی اهلبيت(عليهمالسلام) به زبان اسپانيولی، ترجمه و نگارش مقالههای اسلامی و مشاركت در همايشهای گفتوگوی بين اديان از جمله فعاليتهای اسلامی من در اين كشور بودهاست.
شما چندیپيش تازهترين ترجمه قرآن به زبان اسپانيايی را به نگارشدرآورديد، دليل و انگيزه اين اقدام چه بودهاست؟
پيش از ترجمه قرآن كريم به زبان اسپانيولی، بيشتر ترجمههای اين كتاب مقدس را نامفهوم يافتم بههمين خاطر سعیكردم با نگارش قرآن به زبانی همهفهم، متناسب با نيازهای عصر حاضر و در يك جلد، مخاطب، زيبايی آيات الهی را لمسكند.
اتمام اثر قرآنی ده سال به طول انجاميد، من قرآن را در كنار ديگر فعاليتهای اسلامی خود ترجمهكردم و در واقع زمان كافی برای نگارش اين اثر آسمانی نداشتم اما، با لطف و عنايت حق تعالی توانستم اين ترجمه را پس از ده سال تلاش قرآنی به سرانجام برسانم.
آيا پيش از ترجمه شما از قرآن به زبان اسپانيايی، ترجمه ديگری ارايه شدهبود؟
بله، شماری از استادان غيرمسلمان دانشگاههای اسپانيا و دو تن از برادران اهل تسنن در عربستان از جمله مترجمهای قرآن به زبان اسپانيايی هستند اما، من با مشاهده آثار آنان به اين نتيجهرسيدم كه اين ترجمهها كامل نبوده و مترجمان اهل تسنن نيز در آثار خود تعصبات مذهبی را واردكردهاند؛ بنابراين از تمامی ترجمههای مذكور فراتر رفته و با استفاده از تفاسيری همچون «تفسير نمونه» و «الميزان» تلاش خود را با هدف ارايه اثری ماندگار و قابل فهم آغاز كردم.
چه كسانی در تهيه اين اثر با شما همكاری داشتند؟
چهار سال پيش يكی از خانوادههای ايرانی مقيم اسپانيا با همكاری رايزنی جمهوری اسلامی ايران در مادريد با حمايت مالی خود برای تكميل ترجمه مذكور تلاشكردند و جالب اينكه دوست نداشتند هرگز نامشان در جايی فاششود و حتی من اين خانواده را از نزديك نديدم.
دو سال پيش «مركز ترجمان وحی» سازمان اوقاف و امور خيريه در قم، پس از آگاهی از تلاش من برای تكميل ترجمه با همكاری يكی از دانشگاههای اسپانيا و به همت سيد«قلی قرايی» از مسئولان مركز ترجمان وحی قم و مدير نشريه انگليسی«التوحيد» كار حروفچينی و اصلاح اين اثر را آغازكرد و اين اثر سوم تيرماه، در سالن جلسات حوزه رياست سازمان اوقاف و امور خيريه در تهران رونمايیشد.
آيا ترجمه قرآن شما در اسپانيا چاپ شدهاست؟
ترجمه خالص و اوليه اين اثر دو سال پيش به همت انتشارات «مادريد» در اسپانيا چاپ و منتشرشد و در حال حاضر مسئولان مركز ترجمان وحی قم برای چاپ اين اثر قرآنی در كشورهای مختلف جهان تلاشمیكنند.
همانطور كه میدانيد دومين دوره مسابقات قرآن دانشجويان مسلمان بيستم آبانماه در تهران آغازمیشود، نظر شما درباره برگزاری چنين مسابقاتی چيست؟
هر نوع فعاليت قرآنی بهويژه مسابقات حفظ و قرائت قرآن كه با هدف فهم آيات كلام وحی و گسترش پيغام قرآن انجام شود بسيار پربركت و مفيد است و برنامهريزی برای آشنايی جوانان مسلمان با قرآن و عشقورزيدن آنها به كلام وحی بهترين نوع فعاليت شمردهمیشود و قرآن پاسخگوی مناسبی برای انسان است.
چه راهكاری برای عملیكردن قرآن در زندگی پيشنهادمیكنيد؟
متأسفانه قرآن ميان مسلمانان مظلوم واقع شدهاست و ما قرآن را نمیخوانيم و كلام خدا را با دقت يادنمیگيريم؛ اين درحالیاست كه اگر سخنان خدا را خوب گوش كنيم راه زندگی ما فرقكرده و عمل به آيات الهی ما را به سوی كمال سوق خواهدداد.
رسانههای گروهی چه نقشی در نشر كلام وحی میتوانند ايفامیكنند؟
رسانههای گروهی در نشر فعاليتهای قرآنی نقش مهمی دارند و در اين ميان تلويزيون وسيلهای مهم برای پخش اين نوع برنامهها است و اگر چنين فعاليتهايی از اين رسانه برای جوانان و نوجوانان مسلمان پخششود، پيام حقيقی اسلام را به گوش آنان میرساند و حركتی انقلابی خواهدبود.
در ادامه اين گفتوگو، جعفر گُنزالس طی يادداشتی مكتوب ضرورتهای ترجمه قرآن مجيد به زبان اسپانيايی را اينچنين تشريح كرد:
به نظر میرسد تجربه بنده در اولين مراجعه به قرآن میتواند مفيد باشد؛ بهويژه باتوجه به اينكه اين نگاه ابتدايی يك فرد غيرمسلمان به كتاب آسمانی مسلمانان بود، به اين منظور برای بيان ديدگاه خود در مورد ضرورت ترجمه قرآن كريم به زبان اسپانيولی به 24 سال پيش يعنی زمانی كه برای اولينبار به مطالعه قرآن پرداختم، بازمیگردم.
در واقع در آن زمان ترجمههای موجود از قرآن كريم برای شخصی مانند من اصولاً فهميدنی نبود. تحليل اينكه چرا چنين نبود را میتوانم در چند دليل خلاصهكنم.
دليل اول: در برخوردهای آغازين من با قرآن گاه به نظر میآمد كه از يك موضوع يا مطلبی در اين كتاب به موضوع يا مطلب ديگری انتقال انجام میشد و اصولاً بهطور عادی نمیشد فهميد كه چرا چنين میشود. اين خود در بيشتر موارد باعث سردرگمی میشد. جالب اينكه مترجمان نه در نحوه ترجمه و نه در توضيحاتی كه به صورت پاورقی افزوده میشود، هيچ توضيح قانعكننده و رضايت بخشی را برای اين موارد نمیافزودند.
22 همانگونه كه میدانيد قرآن به فراوانی اصطلاحاتی ويژه مانند نماز، زكات، حج، روزه و غير آن را به كار میبرد. اين اصطلاحات حتی برای بار نخست هم در اين ترجمهها توضيح روشنی نداشتند. اصطلاحاتی كه تقريباً فهم متن بدون دانستن معنای آنها ناممكن بود. برای نمونه، در همان ابتدای سوره بقره میخوانيم: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَیْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ... الَّذِينَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِيمُونَ الصَّلاةَ » يعنی «اين كتابی است كه شكی در آن نيست و ... هدايت برای پرهيزكاران است.. آنان كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پا میدارند» همانگونه كه میبينيد در اينجا اصطلاح صلوة كه اصطلاح خاص اسلامی است نياز به توضيح برای افرادی كه برای نخستينبار با اين كتاب آشنا میشوند دارد. يا حداقل اصطلاح معادلی را از سنت دينی رايج در آن فرهنگ برای اين اصطلاح برگزينند كه البته اين هم خالی از اشكال نيست.
نمونه ديگری كه میتوان بدان اشاره كرد در مورد كلمه «الله» است اين كلمه به فراوانی هم در «بسمالله الرحمن الرحيم» و هم در بسياری موارد ديگر تكرارمیشود ولی هيچ توضيح مشخصی درباره آن داده نمیشود چنانكه گويا گاهی گمانمیشود كه اين كلمه شايد به معبودی خاص برای مسلمانان اشاره میكند؛ اين البته خود تصور نادرستی است.
اين نوع ترجمه چه تأثيری در مخاطبان خود خواهد گذاشت؟ به نظر میرسد كه اين نوع ترجمه بهويژه در مورد آن دسته از افرادی كه تجربهای در اديان ديگر داشتهاند اين باور را به وجود میآورد كه خدای مسلمانان غير از خدای ديگر اديان توحيدی است و اين خلاف صريح آيههای قرآن است.
دليل سوم: بعضی از ترجمههای قرآن در ترجمه آيات بر منابع ناموثق يا ضعيفی تكيه دارند كه عمدتا باعث میشود تا معنای آيه گاه به كلی دگرگون شود از قبيل اين موارد میتوان به نمونهای كه در بيشتر ترجمههای قرآن به زبان اسپانيولی آمده اشاره كرد در شماری از اين ترجمهها آمده است: حضرت سليمان در هنگام نماز متوجه يك اسب اصيل عربی میشود و به همين سبب وقت نماز میگذرد. سپس وقتی او متوجه میشود كه وقت نماز گذشته است به جبران اين غفلت، دستور میدهد كه گردن وپای اين اسب را قطع كنند، واضح است كه با مراجعه به تفاسيری معتبری مانند «الميزان» به خوبی روشن است كه چنين برداشتی هيچ مبنايی ندارد.
دليل چهارم: همانگونه كه میدانيد اصطلاحات حقوقی در هر زبانی استلزمات خاصی دارند و بايد با دقت هرچه تمامتر بيان شوند. در قرآن كريم هم بسياری از اين اصلطلاحات آمده است كه مبنای نظام حقوقی اسلام را ساخته است. در بعضی از ترجمههای قرآن به زبان اسپانيولی اين دقت در گزينش اصطلاحات رعايت نشده است از همين روی گاه تصوير نادرستی از نظام حقوقی اسلام در بعضی از موارد ارايه شده است برای نمونه میتوانيم به مورد خاصی در خصوص مسأله طلاق اشاره كنم. در بعضی از اين ترجمهها در برابر اصطلاح طلاق از واژه «repudio» به جای «divorcio» استفاده شدهاست. اين واژه در واقع به معنی «اخراج از خانه بدون حق» است وقتی خواننده به اين واژه در ترجمه برمیخورد، گويی اسلام هيچ حقی را در طلاق برای زن در نظر نمیگيرد كه واضح است كه اساسا چنين نيست.
دليل پنجم: بخش عمدهای از معناشناسی قرآن وابسته به فهم و دقت در انعكاس صناعات ادبی به كاررفته در اين كتاب است. جالب است كه اين نكات در اين ترجمهها چندان رعايت نمیشود و به همين دليل، گاهی افزون بر نادقيقشدن ترجمه در برابر متن، به جنبههای زيبايیشناختی قرآن نيز آسيب میرسد. برای نمونه، خداوند در قرآن كريم، به خودش با تعابير مختلفی مثل من، ما اشاره میكند و گاه التفات از يك ضمير به ضمير يا ضميرهای متفاوت رخ ميیدهد، به هنگام ترجمه اين موارد به زبان غير عربی بايد به گونهای انعكاسيافته و يا دست كم در پاورقی توضيح مناسبی برای خواننده داده شود اما در عمده ترجمههای قرآن به زبان اسپانيولی اين نكته رعايت نشدهاست.
از مجموعه دشواریهای و ابهاماتی كه بعضی از آنها ذكر شد، ممكناست مخاطب و خواننده، خصوصا خواننده غير مسلمان اين كتاب، گمانكند كه شايد اصولا با متنی به مانند ديگر متون مقدس سر و كار دارد میدانيد كه بسياری از اين متون مقدس از اين نظر دچار گونهای پراكندگی در بيان مطالب هستند. همه اين دشواریها در حالی بر جا میمانند كه گاه مترجم با افزودن توضيح بسيار كوتاهی در پاورقی میتواند بسياری از اين دشواریها را به كناری نهد.
شايد چنين به نظر آيد كه اشكالاتی از اين دست در هر حال در هر ترجمهای و به دست هر مترجمی امكان دارد رخ بدهد و بسياری از اين دشواریها در امر ترجمه، خصوصا ترجمه كتابی چون قرآن، طبيعی است. اين سخن البته تا اندازهای پذيرفتنی است، ليكن ظاهرا نمیشود شيوع دشواریهايی از اين دست را آن هم از بعضی از مترجمان نامآور قرآن به زبان اسپانيولی طبيعی شمرد. برای نمونه يكی از اين مترجمان پرآوازه خوليا كورتز(Julio Cortes) استاد و صاحب كرسی زبان و ادبيات عرب و اسپانيولی در دانشگاه كارولينای شمالی در «چاپل هيل» است. با تأسف گفتنی است كه بسياری از آنچه بيان شد، درباره ترجمه ايشان نيز صادق است.
پس از ورود به ايران و تحصيل در حوزه علميه قم، با مطالعه ترجمههای گوناگون قرآن به زبان اسپانيولی كم كم به نتايج تازهتری هم رسيدم. براساس مطالعات بيشتر، دريافتم كه اگرچه بعضی از اين دشواريها به غفلت در ترجمهها راه يافته است، ليكن در همه موارد نيز چنين نيست، يعنی به نظر میآيد پارهای از مترجمان در چگونه ترجمه كردن قرآن اهداف ديگری را نيز دنبال میكردهاند. به بعضی از اين اهداف پس از اين اشاره خواهمكرد.
در توضيح گفتنی است كه بعضی از ترجمههای قرآن كريم به زبان اسپانيايی را مترجمانی از اهل سنت انجام دادهاند. برای نمونه يكی از اين ترجمهها كاری است كه «احمد عبود» و «رافايل كاستيانس» مشتركا انجام دادهاند.
1- اين مترجمان در ترجمههای خود درپاورقی ارجاعاتی را به عنوان توضيح يا تفسير میآورند كه به معانی آيات سمت و سوی مشخصی میدهد. اين كار در واقع به يك معنا بيرون رفتن از ترجمه و آوردن تفسير، آن هم تفاسير خاص، در ترجمه به شمار میآيد. برای نمونه در بعضی از اين ترجمهها در ذيل ترجمه آيه تطهير اشاره میكنند كه شأَن نزول اين آيه اصولا زنان پيامبر بودهاست.
2- در بعضی از اين ترجمهها، به مانند ترجمههای كتابهای مقدس، از اصطلاحاتی قديمی استفاده شدهاست؛ اصطلاحاتی كه هم اينك متروك به شمار میآيند. رخداد چنين امری، افزون بر اين كه فهم مخاطب را از متن گاه به شدت كاهش میدهد، بعضا به بروز اشتباهات جدی و غير قابل اغماضی هم میانجامد. برای نمونه، در زبان اسپانيايی در برابر واژه «متقين» يك اصطلاح قديمی يعنی«Timoratos» يافت میشود اين واژه تركيبی است از atos به معنی خدا و timor به معنی ترس و خوف و در مجموع به معنی ترس از خدا يا خداترسی است. با اين احال، در كابرد امروزی اين كلمه اصولا اين معنا مقصود نيست. اين كلمه امروزه در اسپانيايی بيشتر وصف حال كسی است كه در كارهايش از منطق و دليل پيروی نمیكند پيداست كه استفاده از اين واژه در برابر متقين معنای آيه را مخدوش میكند بنابراين بايد از واژه معادلی استفاده شود كه از اين آفت به دور باشد.
اول: رسيدن به زبانی متناسب و امروزين: زبان در هر فرهنگی يك موجود زنده و پوياست و در ترجمه هر اثری بايد بهترين زبان را برگزيد اين نكته درباره ترجمه قرآن نيز صادق است. در رسيدن به اين هدف تلاش شد كه از زبان اسپانيولی جاری، زنده، روان و فهم ـ پدير استفادهشود اين زبان ويژه بايد چنان باشد كه اسپانيولی زبانها با خواندن آن احساس نكنند كه خواننده متنی كهن و قديمیاند؛ زبانی كه با زندگی روزمره آنان در ارتباط باشد و فراتر از اين، متن مقدس قرآن را به عنوان متنی بيرون از افق زمان و مكان بنماياند.
دوم: افزون توضيحات لازم: در بسياری از آيات، متناسب با فهم خواننده اسپانيولی زبان، بايد نكاتی را به شكل پاورقی به متن ترجمه افزود. محتوای اين پاورقیها بايد براساس منابع معتبر اسلامی و خصوصا شيعی، تنظيم میشد از همين روی، در بيشتر موارد براساس نظريات علامه سيد «محمد حسين طباطبايی» در تفسير «الميزان» نكاتی به شكل پاورقی (تقريبا نزديك به دو هزار نكته) افزوده شد.
سوم: بالا بردن سطح دقت در ترجمه: اشتباه در ترجمه قرآن، افزون بر ناكامگذاشتن خواننده از فهم درست آيات، به اين وضعيت دشوار نيز میانجامد كه حقيقت قوانين و احكام و معارف اسلامی ديگرگون نشان داده شده و زمينه تحريف و تهاجم به آنها فراهم میشود برای جلوگيری از بروز چنين مواردی، در حد مقدور گزينش واژگان و كاربرد ساختارهای گرامری متناسب به نحو دقيقتری انجام شد.
چهارم: رعايت جنبههای آموزشی: يكی از دشواریهای مسلمانان غير عربزبان در ارتباط با قرآن اين است كه در ترجمهها با محتوای آيات آشنايی پيدا میشود ولی با متن اصلی قرآن همچنان بيگانه میمانند. اگر ترجمه قرآن در ساختار جملهها به متن اصلی نزديك شود، خواننده قرآن به مرور از راه همين ترجمه، يعنی از راه تطبيق واژههای ترجمه با واژههای عربی اين امكان را میيابد كه با متن قرآن هم آشنايی پيداكند. در اين ترجمه، خصوصا با توجه به امكاناتی كه در توافق ساختار گرامری اسپانيولی با عربی وجوددارد، تلاش وافری شدهاست تا به چنين شرايط آموزشی متناسبی برسيم.
پنجم: استفاده از بنيانهای دينی موجود در فرهنگ اسپانيا: بخش عمدهای از فعاليت دينی در يك سرزمين تازه بايد با استفاده از زمينههای موجود و امكانات قبلی انجام شود. يكی از اين زمينههای و امكانات همان بنيانهای دينی در آن سرزمين است در بسياری موارد تلاش من در اين ترجمه اين بود كه اين زمينهها را به كار گيرم. بنابراين، از اصطلاحات آشنا در سنت دينی و فرهنگی اسپانيايی بهره بردم. هدف بيشتر اين بود كه اسپانيايی زبانها احساسكنند كه قرآن در واقع تداوم پيام واحدی است يعنی همان پيام خداوند به انسان. برای نمونه، نامهای پيامبران و اوليای الهی را به همان ضبط اصلی در زبان اسپانيولی آوردهام تا خوانندگان دريابند كه اين پيامبران همانهايند كه آنان در كتابهای مقدسشان پيش از آن خوانندهاند و با نامشان آشنايند.
سال 1996 بود كه به قصد تبليغ به اسپانيا بازگشتم. از همان زمان كار بررسی ترجمههای قرآن به زبان اسپانيايی را آغازكردم. اين فعاليت طولانی به مدت هشتسال ادامه يافت و از دو سال پيش مرحله اصلی اين پروژه را آغازكردم. تا پيش از آن اشتغالات تبليغی اجازه نمیداد كه بر اين كار تمركز كامل يابم. در طول پانزده ماه كار شبانهروزی با اشراف بر بيشتر ترجمههای در دسترس، اعم از انگليسی، فارسی و اسپانيولی اين كار را به پايان رساندم. اين ترجمه هم اينك انتشار يافتهاست و متن دوزبانه آن پس از آن در اختيار يكی از بنگاههای طبع و نشر قرارگرفت. يكی از ارزيابان اين مركز يعنی پروفسور «خسه كوتياس»(Jose Cutillas) از استادان زبان و ادبيات فارسی در دانشگاه «آلی كانته» در حال ارزشيابی آن است. افزون بر اين «ميكل د پالتا»(Mikel de Epalza» پس از آن كه اين ترجمه به نيمه رسيد با ارزيابی آن، درنامهای نظر بسيار مساعد و مثبتی از آن را ابراز داشت.
آنچه هم اينك در پيش روی شماست، نه پايان يك پروژه، بلكه تنها آغاز و مقدمهای است بر كاری بزرگتر در مورد قرآن كريم اين پروژه را با انتشار مجلد آغاز كرديم، چون شروع كار با يك كتاب چند جلدی و مفصل، از يك نظر، نقض عرض است از همين روی، ترجمههای قرآن در يك جلد تنها گام آغازين است برای آشنا ساختن مخاطبين اسپانيايیزبان با قرآن. اميدوارم در گامهای بعدی زمينه آشنايی با متون تفسير را فراهم آورده و از اين طريق زمينه فهم صحيح و نابی را از معارف الهی آماده كنيم.