به گزارش «شیعه نیوز»، نتایج انتخابات پارلمانی مصر برای بسیاری از ناظران سیاسی غیر منتظره است. گذشته از انتقادها درباره شیوه برگزاری این انتخابات و ممنوعیت فعالیت گروه های مخالف همانند اخوان المسلمین، شکست سنگین حزب نور شاخه سیاسی جریان سلفی مصر بسیار مورد توجه محافل مختلف قرار گرفت. از تمامی 120 نامزد حزب نور هیچکدام نتوانستند در مرحله اول انتخابات پیروز شوند که شکستی سنگین در کارنامه این حزب به شمار می رود. در واقع کارنامه سلفی های مصر در نخستین انتخابات پارلمانی پس از انقلاب 2011 بسیار درخشان بود. ولی اکنون شکستی تلخ را تجربه کرده اند. چنانچه حزب سلفی نور از پایگاه مردمی چندانی در مصر برخوردار نشد. در این بین دومین مرحله انتخابات پارلمانی مصر برای 13 استان باقیمانده در 22 و 23 نوامبر (1 و 2 آذر) برگزار خواهد شد. یادداشت زیر به بررسی علل ریزش آرای سلفی ها و نقش خشونت و افراط سلفی ها در مصر توجه کرده است.
اگر بخواهیم درک درستی از آنچه که امروز در مصر می گذرد داشته باشیم، باید به تاثیرات تحولات چهار سالی که از انقلاب مصر می گذرد، به خصوص عملکرد ژنرال السیسی که پس از یک شبه کودتا در سال 2013 به قدرت رسید. توجه داشته باشیم. انتخابات پارلمانی هم که اکنون در حال برگزاری است، ارتباط مستقیم با تحولات چهار سال گذشته، پیروزی ها و ناکامی های مردم مصر دارد. پس از برکناری محمد مرسی که بر اساس قانون اساسی رئیس جمهور قانونی محسوب می شد، طبیعی بود که نزدیک به 45 درصد از جامعه مصر که بر اساس نتایج انتخابات حامیان اخوان المسلمین بودند، مشروعیت دولت السیسی و اقدامات او را زیر سوال ببرند. اما قضیه به همین جا ختم نشد و اقدامات مستبدانه و سرکوب گرانه السیسی طی دو سال حاکمیت نظامیان در مصر باعث شده به جز حامیان اخوان المسلمین، لایه های دیگری از جامعه مصر هم دولت حاضر را سرکوبگر و فاقد مشروعیت تلقی کنند.
به خصوص در تابستان گذشته(16 آگوست 2015) السیسی لایحه جدیدی را تحت عنوان "قانون جدید ضد تروریسم" تصویب کرد که بر اساس آن اختیارات فراوان و حتی فراقانونی را به پلیس و محاکم قضایی مصر می دهد و باعث اعتراضات شدیدی از سوی محافل حقوق بشری و رسانه به این قانون و دولت السیسی شد. بر اساس این قانون جدید حتی هر گونه انتقادی از طرف رسانه ها و خبرنگاران می تواند به عنوان نوعی ترویج تروریسم از سوی مراجع قضاییی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. حتی موسسه "پیو" در تحقیقی گزارش نموده مصر یکی از کشورهایی است که از سال 2012 تا 2014 روند محدودیت آزادی بیان در آن رو به گسترش نهاده است. در چنین شرایطی طبیعی است مردمی که یک حکومت استبدادی چند ده ساله را به امید رسیدن به آزادی و عدالت سرنگون کرده اند، پس از روبرو شدن با فشارهای جدید دچار ناکامی و یاس شوند و برای مشارکت در امور سیاسی و انتخابات انگیزه خود را از دست بدهند. ضمن اینکه وضعیت دشوار اقتصادی و معیشتی جامعه مصر نیز علی رغم کمک های مالی و اعتباری کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مأیوس کننده است.
وضعیت احزاب گوناگون شرکت کننده در انتخابات
به اعتراف بسیاری از ناظران تحولات مصر، این انتخابات انتخاباتی بدون رقیب برای السیسی و اطرافیانش در دولت و به خصوص حزب "فی حب مصر" بود که از نزدیکان عبدالفتاح السیسیو همچنین بازماندگان (فلول) رژیم مبارک است. در واقع بسیاری از احزاب و گروههای عمده مصری یا این انتخابات را تحریم کردند و یا مشارکت جدی در آن نداشتند. جماعت اخوان المسلمین این انتخابات را تحریم و آن را باطل اعلام کرد. حتی هیئت علمای مسلمان وابسته به اخوان المسلمین اعلام کرد که شرکت در این انتخابات شرعاً حرام است. همچنین در بیانیه این هیئت گفته شد که مشارکت حزب سلفی النور در انتخابات پارلمانی باطل است و این حزب ارتباطی با دین ندارد.
اما در این انتخابات شش هزار نامزد انتخابات پارلمانی شرکت دارند که در حدود 60در صد نسبت به انتخاب پارلمانی 2011 کاهش نشان می دهد. در مرحله اول انتخابات 2573 نامزد برای 226 کرسی انفرادی و فهرست های انتخاباتی(هر لیست 45 نامزد)در منطقه صعید؛ نداء مصر، الصحوة الوطنیة المستقلة، فی حب مصر، الجبهة المصریة وتیار الاستقلال و نیز فهرست های انتخاباتی(هر لیستی 15 نامزد) در منطقه غرب دلتا؛فی حب مصر، حزب النور ، فرسان مصر ، الجبهة ، المصریة ، تیار الاستقلال شرکت کردند.
بر اساس نتایج اعلام شده ، در مرحله اول انتخابات پارلمانی فهرست فی حب مصر (به عشق مصر) با کسب 60 کرسی پیروز شد. اغلب نامزدان این فهرست انتخاباتی وابستگان به رژیم مبارک و هواداران ژنرال السیسی هستند. نقش حمایت های مالی و تبلیغاتی دولت از فهرست فی حب مصر نیز روشن و ملموس است . حزب نور هم که در این انتخابات با قدرت حضور پیدا کرده بود، هیچ کرسی را به دست نیاورده که نشان دهنده عدم اقبال مردمی به این حزب و جایگاه ضعیف آن در صحنه سیاسی مصر است. البته به لحاظ بررسی جایگاه ایدئولوژیک و سیاسی این حزب در مصر و به خصوص ظهور و افول آن پس از انقلاب ژانویه و سرنگونی حسنی مبارک جای بحث و تحقیق فراوانی وجود دارد که اشاره ای به آن خواهیم کرد.
وضعیت جریان های و گرو ههای سلفی در انتخابات
حزب نور که اصلی ترین گروه سلفی مصر است، در انتخابات پارلمانی فعلی موفقیتی نداشته است. این در حالی است که در انتخابات های گذشته حزب نور 20 درصد رای هر انتخابات را از آن خود می ساخت. در تحلیل این عدم موفقیت می توان چند عامل را ذکر کرد. نخست فضای عمومی که جامعه مصر در باره مشارکت سیاسی به آن دچار شده و طبیعتا طرفداران حزب نور هم که از شهروندان مصری هستند، جدای از سایر مردم مصر در این عدم مشارکت نیستند.
دیگر رویکردهای افراطی سلفی ها نسبت به سایر گروههای مذهبی و اجتماعی است که باعث رویگردانی مصری ها از این جماعت شده است. به طور مثال در تابستان 2013 برخی سلفی ها شامل اتحادیه چند حزب سلفی مهم این کشور، موسوم به "دعوه السلفیه نشستی را در اسماعیلیه برگزار کردند و طی این نشست با صدور بیانیه ای تأکید کردند شیعیان و سکولارها کافر هستند و جهاد علیه آنان واجب و فوری است.
ضمن اینکه اقدامات برخی افراد که منتسب به سلفی ها در مصر هستند، از جمله شهادت شیخ حسن شحاته در تابستان 1392 به دست سلفی ها در زمان حاکمیت محمد مرسی بازتاب منفی زیادی در جامعه مصر داشت که می تواند نقش بازدارنده ای بر فعالیت های سیاسی حزب نور به عنوان نمادی از سلفی ها داشته باشد. اگر چه اقدامات خشونت بار چند ساله گروههای تکفیری در کشورهای خاورمیانه خود عامل مهمی در تضعیف مواضع این جریان فکری در میان ملت های منطقه است. به خصوص مردم مصر که حساسیت بیشتری به چنین جریان هایی دارند. گروههای سلفی نه تنها شیعیان، بلکه برخی زیرساخت های اقتصادی مصر از جمله گردشگری این کشور را هم تهدید می کنند که از نظر افکار عمومی ضربه به اقتصاد و معیشت مردم مصر است و می تواند عامل دیگری در عدم اقبال مردم به حزب سلفی نور باشد.
این در حالی است که در روزهای منتهی به انتخابات ، طی یک اقدام تروریستی مشکوک، مصطفی عبدالرحمان یکی از نامزدهای حزب النور به ضرب گلوله دو موتور سوار در منطقهای در شمال شبه جزیره سینا کشته شد.
از این جهت آینده وضعیت جریان های سلفی در مصر تا حدی تابع وضعیت این جریان فکری در کل منطقه است. به جهت اینکه سلفی ها جریانی هستند که تا پیش از بیداری اسلامی در سایه بودند و اقدامات زیادی از آنها دیده نمی شد. اما به یکباره پس از شروع تحولات سیاسی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از 2011 به بعد و به خصوص شروع درگیری های نظامی در سوریه در راس تحولات قرار گرفتند. از این جهت تا حدی می توان این برداشت را کرد که جریان های سلفی بیش از آنکه از خود ایدئولوژی و برنامه عملی داشته باشند، ابزاری در دست برخی حکومت های منطقه هستند و از طریق حمایت های مقطعی که از آنها می شود، در جهت مقاصد سیاسی این دولت ها عمل می کنند. لذا به نظر می رسد هر گونه رخداد جدیدی در فضای کنونی منطقه می تواند فعالیت های جریان های سلفی را هم تحت تاثیر قرار دهد و در واقع بقای بخش بزرگی از این گروهها بستگی به تحولات سیاسی آینده دارد.
انتهای پیام/654