سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

ماجرای اذان شیعی قاریان مصری و فضاسازی تکفیری‌ها و وهابیون سعودی

برخی قاریان مصری که به ایران سفر می‌کردند برای نزدیکی با مردم کشورمان، به شیوه شیعیان اذان می‌گفتند که این موضوع زمینه نزدیکی بیشتر دینی را فراهم می‌کرد که این امر موجبات خشم تکفیری‌های مصر و وهابیون سعودی را فراهم آورد.
کد خبر: ۱۰۳۰۴۸
۱۱:۲۴ - ۲۹ مهر ۱۳۹۴
به گزارش «شیعه نیوز»، ماموریت در مصر برای دیپلماتی که در یکی از سرنوشت‌سازترین و پرحادثه‌ترین مقاطع کشور تاریخی مصر و منطقه و همزمان با بیداری اسلامی، سکان نمایندگی ایران در قاهره را بر عهده داشته است؛ می‌تواند بسیار پرخاطره باشد. خاطرات مجتبی امانی رئیس سابق دفتر حفاظت منافع ایران در قاهره ابعاد مختلفی را در بر می‌گیرد. وی خاطرات خود را در قالبی داستانی روایت می‌کند.

گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس اقدام به انتشار خاطرات وی کرده که شصتمین بخش آن از نظر خوانندگان می‌گذرد.

***
در طول سالیان بعد از انقلاب اسلامی، قاریان قرآن زیادی از مصر به ایران سفر کردند. مردم کشورمان که علاقه زیادی به قرآن و قرائت زیبای آن دارند، استقبال زیادی از قاریان مصری کرده و می‌کنند. قاریان مشهوری همچون مصطفی غلوش، نعینع، شعیشع، طبلاوی و ... تقریبا تمامی شهرهای ایران را درنوردیدند و در هر گوشه و کنار این کشور، مردم مسلمان ایران از صوت خوش آنان بهره‌مند شدند.

بخش امنیتی مصر در زمان مبارک از سفر ایرانیان به مصر جلوگیری می‌کرد. از سفر مصری‌ها به ایران نیز تا می‌توانستند ممانعت می‌کردند، اما بعضی از اوقات نمی‌توانستند و یا نمی‌خواستند در برخی از حوزه‌ها از سفر مصری‌ها به ایران جلوگیری کنند، سفر قاریان قرآن نیز از همین سنخ بود، زیرا مصری‌ها هم می‌خواستند از این مزیت فرهنگی خود استفاده کنند.

سفر قاریان قرآن مصر به ایران باعث تاثیر و تاثر فرهنگی بین دو کشور می‌شد. از یک سو باعث می‌شد که سفر این قاریان به ایران به عنوان حجت استواری برای این موضوع باشد که قرآن سنی و شیعه یکی است و دیگر آن که مردم ایران به قرآن و قرائت آن علاقه دارند. هر دو موضوع تبلیغات تکفیری‌ها و وهابی‌های وابسته به عربستان را خنثی می‌کرد که ادعا می‌کردند که ایرانیان و شیعه دارای قرآنی متفاوت با اهل سنت هستند.

از سوی دیگر با توجه به سابقه قرائت قرآن در مصر که پیشرفت زیادی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی داشته‌اند، حضور این قاریان در ایران باعث می‌شد که سطح قرائت قرآن در کشورمان بالا رود و قاریان کشورمان از قاریان صاحب سبک مصری بتوانند درس‌هایی بیاموزند. ضمن آنکه افزایش شور و شعف و توجه به قرآن در محافل دینی کشورمان باعث توجه بیشتر به قرآن و حفظ و قرائت آن می‌شد و این هردو از اهداف فرهنگی بود که جمهوری اسلامی ایران به آن توجه زیادی داشت.

این سفرها که بخشی از برنامه ریزی مدیران قرآن کشور بود، باعث شد که نسلی از قاریان قرآن بوجود آید که توانستند افتخارات زیادی را در دنیا به نام قاریان و حافظان قرآنی کسب کنند. به علت همین برنامه ریزی بود که اکنون به اعتراف بسیاری از دست اندرکاران امور قرآنی جهان و به شهادت دوست و دشمن، قاریان کشورمان توانسته‌اند به جایگاه والایی در صحنه‌های بین‌المللی و در رشته‌های حفظ و قرائت قرآن برسند و به گوی سبقت را از بسیاری از قاریان مصری هم بربایند. البته همانطور که در خاطرات قبلی نیز اشاره شده است، مصر در طول حکومت سی ساله مبارک، بسیاری از جایگاه‌های خود و از جمله برتری خود در قرائت قرآن را از دست داده‌اند.

اهتمام رهبر معظم انقلاب که قاریان قرآن کشورها را به حضور می‌پذیرفتند و جلسات قرائت قرآن در حضور ایشان تشکیل شده و می‌شود، باعث توجه بیشتر مردم کشورمان و بخصوص جوانان به قرآن شد. بسیاری از قاریان قرآن مصری که در حضور رهبر معظم انقلاب قرآن قرائت کرده بودند و پس از قرائت لحظاتی هم خدمت ایشان رسیده بودند، از این که بالاترین مقام ایران اینچنین به قرآن اهتمام دارد و به ریزه کاری‌های قرائت آن آگاه است، ابراز خوشحالی می‌کردند و آن را باعث افتخار جهان اسلام می‌دانستند. قاریان قرآن مصری به سفیران دینی کشورمان تبدیل شده بودند که پیام قرآن دوستی مقامات و مردم کشورمان را به مصری‌ها منتقل می‌کردند.

از سویی عوامل عربستان و رژیم صهیونیستی در مصر که هرگونه نزدیکی بین ایران و مصر را مخالف نقشه‌های خود می‌دیدند، تلاش داشتند با روش‌های مختلف از این سفرها جلوگیری کنند. روش‌های آنان شامل تهدید و برچسب زدن و نیز تهمت بود. هر چند گاه یک بار خبری در رسانه‌های مصری و عربی منتشر می‌شد که در آن ادعا شده بود که فلان قاری که به ایران سفر کرده است، شیعه شده و به همین دلیل باید از محل کار خود که غالباً وزارت اوقاف است، اخراج شود. یا اینکه ادعا می‌کردند که این قاریان در ایران به مراقد اهل بیت (ع) رفته‌اند و عکس آنان را منتشر می‌کردند و در هرحال تلاش داشتند با فضا سازی کاذب جامعه قاریان مصری را از سفر به ایران باز دارند.

انقلاب مردم مصر در بهمن 1389 باعث شد فضای امنیتی مصر به طور نسبی شکسته شود و جلوگیری بخش امنیتی از سفر مصریان به ایران کاهش یابد. لذا سعی شد از این فضا برای تقویت روابط بین دو ملت استفاده شود و بر این اساس بود که هیأت‌های مختلفی از طیف های مختلف شخصیت‌ها و نخبگان مصری را عازم ایران کردیم. در خاطرات قبلی درباره برخی از این هیأت‌ها مطالبی را منتشر کرده‌ام. یکی از این هیأت‌ها سفر دسته جمعی حدود یکصد نفر از قاریان مصری بود که اکثر آنان را قاریان جوان تشکیل می‌دادند.

این هیأت در ماه مبارک رمضان سال 1391 به ایران سفر کردند. این سفر برای آشنایی این عده با فعالیت‌های قرآنی کشورمان بود. از سوی دیگر این فرصت را برای دست اندرکاران قرآنی کشورمان و در رأس آنها وزارت اوقاف فراهم می‌کرد که استعدادهای جدید قرآنی مصر را نیز شناسایی کنند و از این طریق همکاری قرآنی دو کشور افزایش یابد. از خلال همین سفر بود که تعدادی از قاریان جوان و جدید مصری شناسایی و تعدادی از آنها برای سفرهای جداگانه به کشورمان دعوت شدند.

در اوایل سال 1393 بود که یک گروه تکفیری مصری که از سوی عربستان سعودی حمایت می‌شد و وظیفه‌اش را صرفاً مقابله با شیعیان اعلام کرده است، نواری ویدئویی از یکی از قاریان مصری که به عراق سفر کرده و در آن اذانی به سبک شیعیان می‌گوید، منتشر کرد. در همین رابطه نیز مدعی شد، تعدادی از قاریان مصری که به ایران سفر کرده‌اند نیز به روش شیعیان اذان گفته‌اند. این گروه سعی کرد با بزرگنمایی این کار، فضایی منفی علیه روابط قرآنی دو کشور پدید آورد و در این باره از تعدادی از قاریان مشهور مصری مثل نعینع و غلوش نام برد.

واقعیت این بود که تعدادی از قاریان مصری برای آن که مردم ایران از صدای خوش اذان آنها نیز بهره‌مند شوند، اذانی به روش شیعی می‌گفتند. قابل توجه است که تفاوت اندک اذان شیعه و اهل سنت در دو جمله «اشهد ان علیا ولی الله» و «حی علی خیر العمل» است که شیعیان آن را در اذان خود بیان می‌کنند که اولی از اجزای اذان نیست و از سر استحباب است و دومین جمله نیز بنا به روایت شیعه و سنی از اجزای اذان بوده و خلیفه دوم آن را حذف کرده است.

فضای مذهبی مردم مصر و محافل دینی آنان و به ویژه قاریان با این دو جمله بیگانه نیست و ذکر این دو جمله در اذان با اعتقادات آنان منافاتی ندارد. به همین علت قاریان مصری برای ابراز احترام به عقیده ایرانیان، این اذان را در ایران گفته‌اند و مردم کشورمان بارها صدای اذان قاریان مصری را از رسانه‌های کشورمان شنیده‌اند.

همچنین برخی از قاریان مصری در پایان تلاوت خود بجای «صدق الله العظیم» که شیوه اهل سنت است، «صدق الله العلی العظیم» می‌گفتند. همه اینها نشانه‌های خوبی از ایجاد روحیه تسامح در مذاهب بوده و هست که می‌تواند تاثیرات فرهنگی خود را در جوامع بگذارد. در حقیقت هر چقدر ما می‌توانستیم فرهنگ قرآنی شیعه و سنی را به یکدیگر نزدیک کنیم، قدمی در راه وحدت جهان اسلام برداشته می‌شد.

تکفیری‌های مصری برای تاثیر بیشتر جوسازی خود، با رئیس جامعه قاریان مصری که شیخ محمد طبلاوی قاری مشهور مصری که بارها به ایران سفر کرده بود، تماس گرفتند و او نیز تحت تاثیر فشار آنان گفت که هر قاری که اقدام به گفتن اذان به طریقه شیعیان کرده باشد، از جامعه (اتحادیه) قاریان اخراج خواهد شد.

در همان زمان یک هیأت 6 نفره مصری برای شرکت در مسابقات قرآن در تهران دعوت شده بودند. می‌دانستم که این فضا سازی برای آن است که این افراد را بترسانند تا به ایران سفر نکنند. اولین اولویتمان در نمایندگی این بود که در سفر قاریان مصری به ایران خللی ایجاد نشود. بنابراین تصمیم گرفتیم دو نفر دیگر را هم اضافه کنیم که اگر کسی از این افراد دچار تردید شد، تعداد کلی آن ها کم نشود.

با چند قاری تماس گرفتیم تا فضاسازی تکفیری‌ها را خنثی کردیم، فشار فوق العاده‌ای روی یکی از قاریان مصری دعوت شده به ایران بود. فیلم وی را که اذان شیعی گفته بود را در اینترنت گذاشته بودند و او هم حسابی ترسیده بود. فهمیدم که وی تصمیم گرفته بود که به ایران نرود. وی در تماسی با نمایندگی گفته بود که به علت این فشارها قادر نیست به ایران برود، ولی در هر فرصت دیگری که به ایران دعوت شود، حتماً به ایران خواهد رفت. او می‌گفت که حضورش در مصر برای خنثی کردن تبلیغاتی که علیه وی می‌شود لازم است.

در هر حال با تلاش‌هایی که شد، تعداد قاریان مصر عازم به ایران هفت نفر شدند و این بیشتر از تعدادی بود که اعلام شده بود. همه آنها هم از قاریان مشهور مصری بودند. عملاً تبلیغات تکفیری‌ها به جایی نرسیده بود. در اولین قدم، با انتشار خبر پرواز آنها به ایران، آه از نهاد تکفیری‌ها برخاست. تکفیری‌ها برای کسب آبرو، فشارها را به رئیس جامعه قاریان مصر افزایش دادند و وی نیز مجدداً تهدیدات خود را تکرار کرد که به نوعی متوجه قاریانی هم می‌شد که عازم ایران شده بودند.

یکی از قاریانی که در ایران اذان شیعی گفته بود، نعینع قاری مشهور مصر بود که در حقیقت به نوعی قاری مراسم رسمی مصر بود. او را نیز در این باره متهم کرده بودند و فشار زیادی روی او بود. شیخ طبلاوی در اظهارات خود نعینع را مخاطب قرار داده بود و نعینع نیز در اظهاراتی اظهارات طبلاوی را ناشی از حسادت وی دانسته بود.

نعینع به شدت ناراحت بود و در تماس با اینجانب گفت که به اذان گفتن شیعی در ایران افتخار می‌کند. اظهاراتی هم درباره روحیات طبلاوی گفت و اقدام طبلاوی را ناجوانمردانه توصیف کرد. از این که به اخراج از جامعه قاریان تهدید شده، بشدت عصبانی بود. به وی گفتم چند ساعت فرصت به من بدهد تا موضوع را حل کنم.

می‌دانستم شیخ طبلاوی در اواخر دهه شصت بارها به ایران سفر و قرائت قرآن داشته است. بعید می‌دانستم وی اذان شیعی نداشته باشد. شاید وی به علت کهولت سن، اقدام خود را در 25 سال پیش از یاد برده بود و یا اینکه تصور می‌کرد از وی نواری وجود ندارد. وی در سفری که در سال 1370 به ایران داشت، از سر عمد یا سهو، آیات نامناسبی را در مزار حضرت امام (ره) خوانده بوده و به اصطلاح «مناسب خوانی» نکرده بود. به همین علت بود که دیگر به ایران دعوت نشده و این اظهارات وی که به نوعی علیه ایران و شیعیان بود، احتمالاً ریشه در این موضوع داشت.

در تماسی که با ایران و وزارت اوقاف و برخی دیگر از دوستان داشتم، مطمئن شدم که طبلاوی نه تنها اذان شیعی گفته، بلکه «اشهد ان علیا ولی الله» را به طور کاملتر یعنی «اشهد ان علیا و اولاده المعصومین حجج الله» گفته و نوار آن موجود است!

با نعینع تماس گرفتم و به وی گفتم آقای طبلاوی داستانش این است. او به من اصرار کرد که نوار را در اختیار او قرار دهم. به وی گفتم به این کار نیاز نیست. دلیلش را به وی نگفتم، ولی انتشار پی در پی فیلم کسانی که در ایران اذان شیعی گفته بودند، این موضوع را در اذهان ایجاد می‌کرد که گویا جرمی اتفاق افتاده است. به وی گفتم به آقای طبلاوی سلام من را برسانید و بگویید که ما این اذان را نشانه روحیه تسامح مذهبی ایشان و دیگر قاریان مصری می‌دانیم و از آنان تشکر می‌کنیم و این اقدامات از سر تسامح را، عامل مهمی در دور شدن مسلمانان از تکفیر یکدیگر می‌دانیم.

نمی‌دانم شیخ نعینع چه چیزی به شیخ طبلاوی گفته بود، اما دو روز بعد عکسی منتشر شد که نعینع به دیدار طبلاوی رفته است. در خبری که پیرامون این دیدار منتشر شد، آمده بود که طبلاوی مسائل پیش آمده را سوء تفاهمی دانسته بود که برطرف شده است!؟!

انتهای پیام/ 852
منبع: فارس
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: