به گزارش «شیعه نیوز»، شیعه میگوید: سـپـاه امـویـان آبـشـخـور فـرات را بـر اهـل بـیـت بـسـتـنـد تـا آنـان بـر اثـر تـشـنـگـى بـمـیـرنـد یـا تـسـلیـم گـردنـد. ابوالفضل که لبهاى خشکیده و چهرههاى رنگ پریده فرزندان برادرش و دیگر کودکان را از شـدت تـشنگى دید، قلبش فشرده گشت و از عطوفت و مهربانى دلش آتش گرفت سـپـس بـه مـهـاجـمـان حـمله کرد، راهى براى خود گشود و براى کودکان آب آورد و آنان را سـیـراب کـرد. در روز دهـم محرم نیز بانگ (العطش) کودکان را شنید، دلش به درد آمد و مـهـر به آنان، او را از جا کند. مشکى برداشت و در میان صفوف به هم فشرده دشمنان خدا رفـت، بـا آنـان درآویخت و از فرات دورشان ساخت، مشتى آب برداشت تا تشنگى خود را بـرطرف کند، لیکن مهربانى او اجازه نداد قبل از برادر و کودکانش سیراب شود، پس آب را فرو ریخت. این سؤال برای من مطرح است که چرا حضرت حسین آب کافی همراه نبرده بود؟ معمولاً انسان باید وقتی سفر بیابان در پیش دارد از چاههای وسط راه آب کافی برمیدارد، حضرت حسین که در محاصره دراز مدت قرار نگرفته بود که آب کاروان به یکباره تمام شود، چرا باید برای یک هفته آب ذخیره نمیداشت؟
پاسخ اجمالی
به گزارش شفقنا به نقل از اسلام کوئست جریان فاجعه کربلا و شهادت سرور جوانان بهشت، به دست یزید و یزیدیان، از جمله امور قطعی تاریخی است که جزئیات آن هم در منابع شیعه و هم اهل سنت نقل شده است. از اینرو، منحصر کردن آن به شیعه، سخن صحیحی نیست. باید توجه داشت که بسیاری از راویان وقایع روز عاشورای ۶۱ق، از اهل سنت بودهاند. به عنوان نمونه، در رابطه با موضوع مطرح شده، به سخن تاریخ نگار معروف اهل سنت اشاره میکنیم. طبری در کتاب تاریخ خود چنین آورده است: «عبیدالله بن زیاد در نامه ای به عمر بن سعد نوشت : ای عمر بن سعد! بین حسین و اصحابش و آب حائل شو، نگذار حتی یک قطره آب بنوشند … وقتی که این نامه رسید، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج را با پانصد نفر سواره مأمور کرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند تا مبادا قطره ای از آب بخورند. و شخصی به نام عبد الله بن ابى حصین الأزدی به امام حسین می گوید: یا حسین، … به خدا سوگند از این آب نمی خوری تا تشنگی از دنیا بروی که امام (علیه السلام) او را نفرین کرد.”[۱]
با توجه به این که کربلا در نزدیکی رود فرات نیست بلکه به طور مستقیم حدود پانزده کیلومتر با هم فاصله دارند، بله نهر کوچکی از فرات منشعب است که از نزدیکی های آن جا می گذرد و به آن نهر علقمه می گویند و چون این نهر از رود فرات جدا می شود گاهی مجازاً به آن فرات هم گفته می شود. بنابر برخی از نقل ها اصحاب امام تا شب عاشورا از آن نهر آب می گرفتند حتی برخی از آن آب غسل نمودند، اما در روز عاشورا محاصره تنگ تر و سخت گیری ها بیشتر شد بر این اساس بعد از شب عاشورا هیچ آبی نبود.[۲]
یکی از مهمترین مسائل، در جنگها، دسترسی داشتن دو طرف جنگ، به آب است. از اینرو، در انتخاب محل استقرار و اردو زدن سپاه، به این مسئله توجه خاصی میشود. این موضوع را میتوان در جنگهای بدر و صفین و… دید. به دلیل امکانات ابتدایی که در زمان صدر اسلام وجود داشته، ذخیره آب برای لشکریان به مقدار زیاد امکان پذیر نبود؛ لذا پس از مستقر شدن در مکانی خاص، در اولین فرصت برای تأمین آب مورد نیاز خود اقدام میکردند. سپاه امام حسین(علیه السلام) نیز به قدر امکان، ظرفهای مخصوص آب خود را پُر کرده و آب مورد نیاز را ذخیره کرده بودند، ولی به دلیل نیاز زیاد به آب، ذخیره آب آنها، پس از مدت کمی به پایان میرسید و لازم بود که برای تهیه آب، خود را به نهر علقمه -تنها منبع ممکن برای تأمین آب شرب- رسانند.
این نکته نیز قابل ذکر است که؛ وقتی سپاه حر بن یزید ریاحی که مأموریت داشت تا از حرکت امام حسین(علیه السلام) جلوگیری کند، به نزدیک کاروان امام حسین(علیه السلام) رسید، امام حسین(علیه السلام) و یارانش، آنان را سیراب کردند و حتی به اسبهایشان نیز آب دادند.[۳] اما چند روز بعد همین افراد راه دسترسی امام حسین(علیه السلام) را به آب مسدود کرده و ایشان را در محاصره قرار دادند و با لب تشنه به شهادت رساندند.
[۱]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخالطبری)، محمد أبو الفضل ابراهیم، ج ۵، ص ۴۱۲، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
[۲]. برگرفته از: «حادثه کربلا و توجیه عقلی»، سؤال ۷۸۰۶.
[۳]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ۵، ص ۴۰۱.
انتهای پیام/ 852