به گزارش "شیعه نیوز" به نقل از مهر، سیدشهابالدین طاهری که فیلمنامه دو جلدی "حضرت یوسف صدیق" را سال 1380 با هزینه شخصی چاپ و منتشر کرده در گفتگو با خبرگزاری مهر ماجرای تولید مجموعه "یوسف پیامبر" و اشتباههای تاریخی و قرآنی آن را شرح داده است.
این نویسنده و پژوهشگر در این گفتگو با ارائه اسناد و مدارک به شرح جریان نوشته شدن داستان زندگی حضرت یوسف (ع) در قالب فیلمنامه، انتشار آن، ارائه فیلمنامه به رئیس وقت سازمان صدا و سیما و پس از آن فرجالله سلحشور کارگردان "یوسف پیامبر" و در نهایت ساخته شدن مجموعه بر اساس فیلمنامهای دیگر پرداخته است.
* برای شروع از نگارش فیلمنامه "حضرت یوسف صدیق" بفرمایید. ظاهرا خرداد 78 به رئیس مرکز سیمافیلم نامه نوشته و خلاصه فیلمنامه را ارائه داده بودید. درباره ساخت پروژه با سلحشور و جمال شورجه صحبت کرده بودید و آنها هم اعلام کرده بودند بعد از پایان قراردادهایی که در دست دارند تولید آن را آغاز میکنند. محمدعلی نجفی هم اعلام آمادگی کرده بود.
ـ سیدشهابالدین طاهری: سال 1370 شروع به نوشتن فیلمنامه حضرت یوسف کردم. البته دائم نمینوشتم، بلکه منابعی همزمان از کتابخانهها و کتابفروشیهای قدیم و جدید پیدا و از آنها استفاده میکردم. علاقمندی من برای نگارش فیلمنامه یوسف به زیبایی داستان زندگی ایشان برمیگردد. وقتی خداوند داستان حضرت یوسف را احسن القصص تعبیر میکند، ما هم علاقمند میشویم.
وقتی خداوند میفرماید بهترین قصه است، ما هم کنجکاو میشویم که قصه چیست. بهره بردن از کتاب قرآن، تفاسیر و دیگر کتابها تا سال 77 ادامه داشت و تا آن زمان من حدود 800 سکانس درآوردم. اگر همه آنها را میخواستم کتاب کنم چهار تا پنج جلد بیشتر درمیآمد.
همان سال در برنامهای که در وزارت ارشاد برگزار شد و سلحشور مشغول دوبله و صداگذاری مجموعه "مردان آنجلس" بود، با او درباره ساخت پروژه یوسف صحبت کردم و پرسیدم بعد از "مردان آنجلس" چه کاری دارد و پیشنهاد دادم پروژه یوسف را کار کند. بعد از پخش "مردان آنجلس" جلسهای با سلحشور در دفتر ایشان به اتفاق کارگردانی به نام مهرداد گودرز گذاشتیم.
قسمتی از دستنوشتهها را با خودم برده بودم و آنها از من خواستند این دستنوشتهها را در اختیارشان بگذارم، اما من پاسخ منفی دادم و سلحشور در پاسخ من گفت درست است نباید به سینماگران اعتماد کرد. بعد هم گفت بعد از پخش مجموعه "مردان آنجلس" روی این پروژه کار میکنم.
بعد از پخش مجموعه عوامل آن خدمت مقام معظم رهبری رفتند. دکتر لاریجانی رئیس وقت صدا وسیما هم همراهشان بود. در آن جلسه ایشان گفت تولید مجموعه "حضرت موسی" را در دستور دارند. آن زمان به سلحشور زنگ زدم و گفتم داستان حضرت موسی چیست. مگر قرار نبود داستان حضرت یوسف را کار کنید. او هم پاسخ داد آقای دکتر لاریجانی این را خواسته است.
تا اینکه من مجبور شدم با برخی کارگردانها نظیر محمدعلی نجفی کارگردان "سربداران"، جمال شورجه، داود میرباقری و ... مکاتبه کنم. از میان آنها نجفی اعلام آمادگی کرد. شورجه گفت درگیر پروژه داستان روایت انقلاب است و میرباقری هم گفت که بعد از ساخت امام علی (ع) یک مقدار روی او حساس شدهاند.
با سیمافیلم هم مکاتبه داشتم و خلاصه روایت داستان را به رئیس مرکز دادم. آن زمان فهیمیفر مشاور امور فرهنگی بود. آنها من را به افرادی معرفی و بعد از شش تا هفت ماه خلاصه دستنوشته ما را ابتدایی و نسنجیده عنوان کردند که روایت مصرشناسی آن ضعیف است، زلیخا را بردید بالا و یوسف را پائین آوردید و ... بعد هم من به آنها گفتم اصلا فیلمنامه را نخواندهاید.
* ظاهرا 15 آذرماه سال 1378 نامهای به مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشتید؟
ـ بله نامهای به آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشتم و ایشان هم موافقت کردند و نامهای به دکتر لاریجانی نوشتند که از داستان یوسف استفاده کنید، اما باز هیچ پاسخی به ما داده نشد. حتی یک جواب منفی هم ندادند که حداقل بگویند این مسئله قابل طرح نیست که ما کنار برویم.
بعد از مدتی سعی کردم با دکتر لاریجانی حضوری صحبت کنم. به همین دلیل به آیت الله مکارم شیرازی متوسل شدم که ایشان هم زنگ زدند و بعد از دفتر دکتر لاریجانی وقت ملاقاتی برای پنجم آذر 1379 به من دادند. در نیم ساعت ملاقات همه مدارک و خلاصه سکانسها را با خود بردم. هنوز فیلمنامه یوسف را به صورت کتاب درنیاورده بودم، اما آقای لاریجانی گفتند کامل است.
بعد هم پرسیدند چه برنامهای دارم و آیا میخواهم خودم کار کنم یا نه. من هم گفتم فیلمنامه را آوردم تا در اختیار صدا و سیما قرار دهم، چون نه پولش را دارم نه کارگردان هستم. او پاسخ داد کدامیک از کارگردانان مد نظر شماست. من هم آقایان فخیم زاده، شورجه، میرباقری و... را نام بردم، اما آقای لاریجانی همه را بنا به دلایلی رد کردند.
مخصوصاً اسم سلحشور را اول نبردم تا ببینم نظر ایشان چیست. تا اینکه خود ایشان نام سلحشور را بردند. به دکتر لاریجانی گفتم او داستان حضرت موسی را در دست دارد که پاسخ داد سلحشور بعد از دو سال فقط 15 قسمت از داستان حضرت موسی را نوشته و حالا که برای شما آماده است، پیش آقای سلحشور بروید، من هم به او زنگ میزنم که سریع روی این مجموعه کار کند.
* نتیجه چه شد؟
ـ من آن شب عجله کردم و از آقای لاریجانی نوشتهای نگرفتم. همان شب به سلحشور جریان را گفتم و او هم پاسخ داد هر وقت خودشان زنگ زدند، من هم این کار را انجام میدهم. دو سه ماه گذشت و هر چه با آقای لاریجانی و دفترشان تماس گرفتم نشد. بعد از مدتی آقای سلحشور گفت نمیتواند داستان حضرت موسی را رها کند. تا اینکه برای موقعیت خودم احساس خطر کردم.
* چرا؟
ـ چون نیمی از فیلمنامه را در اختیار آقای لاریجانی قرار داده بودم و ایشان هم آن را به آقای سلحشور داده بود.
* چه سالی فیلمنامه حضرت یوسف را در قالب کتاب منتشر کردید؟
ـ سال 79 بعد از شنیدن جواب منفی از طرف سلشحور مجبور شدم فیلمنامه را در قالب کتاب درآورم و سال 80 آن را در دو جلد با هزینه شخصی منتشر کردم. البته فیلمنامه را خیلی خلاصه کردم. مثلاً آن سکانس سه قسمتی از حرکت حضرت یعقوب از فدان به کنعان حدود 20 سکانس بوده که من خیلی خلاصهاش کردم.
* بعد از انتشار فیلمنامه حضرت یوسف با سلحشور تماس نگرفتید؟
ـ در تماس بودم، اما گفت اگر بخواهم فیلم حضرت یوسف را بسازم، فیلمنامهاش را خودم مینویسم. از آقای شورجه کمک گرفتم و او گفت سلحشور چون درگیر پروژه حضرت موسی است، این مجموعه را نمیسازد و او قول صحبت با سلحشور را داد. بعد از مدتی پیگیری دلسرد شدم.
* از قرار کتاب فیلمنامه حضرت یوسف را برای چند نفر ارسال کردید.
ـ بله، بعد از اینکه پیگیریهایم نتیجه نداشت، تصمیم گرفتم این کتاب را برای مقامهای رسمی نظام بفرستم. به همین دلیل کتاب را همراه نامهای که شرح ماجرا را داده بودم به مجمع تشخیص مصلحت، حجتالاسلام ناطق نوری، لاریجانی و... فرستادم. البته در ابتدای کتاب در صفحه یادداشت دو پاراگراف غیر از مقدمه نوشتم و از تمام کسانی که با من همکاری کردند تشکر کردم.
* در این سالها فیلمنامه را به سیمافیلم ارائه ندادید؟
ـ همان اوایل که ارائه دادم، بلایی به سر من آوردند که زده شدم. گفتم وقتی نمیخواهند من دیگر نمیتوانم کاری کنم. این اتفاق در زمان مهندس حیدریان افتاد. من این کتاب را به بزرگان دادم. تا اینکه به بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی فرستادیم که حدود دو سال در اختیار این بنیاد قرار گرفت و روی آن کار کردند.
* بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی وقتی فیلمنامه یوسف را مطالعه کردند، چه پاسخی دادند؟
ـ آنها گفتند یک واو فیلمنامه با قرآن مغایرت ندارد. یعنی روح آن قرآنی است جز مسائل تاریخی. بعد از انتشار کتاب در نشریاتی مثل کیهان، اطلاعات، قدس، خراسان، جام جم، همشهری و ... معرفی شد. اکثراً هم به من معترض شدند چرا این کتاب را در اختیار آنها قرار دادم یا اصلاً چاپش کردم. من هم گفتم مگر من از کسی طلبکارم؟ این کتاب را چاپ کردم تا مردم استفاده کنند.
چه اشکالی دارد حالا یکی هم بیاید فیلمش را بسازد. حتی در کتاب هم اشاره نکردم از مطالب آن استفاده نشود، فقط گفتم که اجازه کتبی از من بگیرند. من به آقایان سلحشور و شورجه نامه نوشتم که حاضرم با شما همکاری کنم. شما چرا نمیخواهید این همکاری را قبول کنید. حداقل 50 درصد تحقیقات شما را این کتاب نمیدهد؟
* ظاهرا برای تولید پروژه با رئیس حوزه هنری هم صحبت کرده بودید؟
ـ بله، همان زمان که کتاب چاپ شد، آن را در اختیار آقای بنیانیان قرار دادم و او گفت چون کار پرهزینه است، ما نمیتوانیم بودجه آن را تامین کنیم و این کار در توان صدا و سیما است.
* از زمان آغاز پروژه یوسف در جریان بودید؟
ـ بله.
* در طول ساخت پروژه اقدامی نکردید؟
ـ نه. وقتی به وزارت ارشاد و دکتر لاریجانی شکایت کردم، وزارت ارشاد جواب کتبی به من نداد، بلکه شفاهی گفت صبر کنید مجموعه تمام شود و بعد شما مجموعه را با کتاب مقایسه کنید. اگر دیدید با کتاب یکی است، آن موقع شکایت کنید. در آن زمان بهتر میتوان به شکایت رسیدگی کرد.
* آیا در این باره با کسی مشورت نکردید؟
ـ با دو وکیل صحبت کردم، نظر آنها هم مثل دوستان وزارت ارشاد بود. در حال حاضر قسمتهایی که از این مجموعه پخش شده اشکالات زیادی دارد و اصلاً آدم نمیداند برخی از قسمتهای این مجموعه را از کجا درآوردهاند و به خورد جامعه اسلامی میدهند.
* تا چه حد مجموعه "یوسف پیامبر" به فیلمنامه شما وفادار بوده و تا چه حد تحریف شده است؟
ـ اگر کتاب را همچون ساختمان فرض کنیم، اسکلت مجموعه با کتاب یکی است، اما در نازککاری آقای سلحشور از روایتهای جعلی و تورات استفاده کرده است. وقتی در قرآن خداوند میفرماید یهودیان هر چیزی را تحریف می کنند، از خود تورات گرفته تا کلیه داستانهای گذشته را تحریف کردند و به نفع خودشان درآورند.
مسیر کتاب با مجموعه یکی است، اما در برخی بخشها اختلاف دارد. مثلاً در مورد ازدواج دو خواهر. اگر بخواهیم توراتی در نظر بگیریم آنها اشکالی نمیگیرند، چون در تورات دست بردهاند و زنا، لواط، شراب و... مشکل ندارد و هر کس هر کاری کرد اشکالی ندارد و با توبه تمام میشود. آیا ما اینها را در قرآن داریم؟
در تورات میخوانیم زمانی که حضرت یوسف را در چاه میاندازند، روایت میشود حضرت یعقوب جزع میکند و لباسش را عوض میکند و پلاس میپوشد و میگوید من دیگر در سوگ این پسر باید بنشینم تا برسم به گورم. ولی در قرآن میفرماید: نه جزع کرد نه لباسش را پاره کرد...
مسئله پیغمبر خداست. او چنین حرکاتی انجام نمیدهد و با متانت با بچههایش صحبت کرد و فرمود: این کاری که شما انجام دادید نفس شیطانی شما را به این راه وادار کرد و این کار شما عمل درستی نبود و من صبر میکنم صبری جمیل و به انتظار خواسته الهی منتظر مینشینم.
در رابطه با دو خواهر وقتی قرآن میفرماید ما به هیچکس اجازه ندادهایم و در سوره نساء ازدواج محارم را یک به یک نام میبرد و آن را حرام اعلام میکند. شیعه معتقد است از اول خداوند آنچه را حرام کرده تا آخر قیامت حرام است. چطور حرامی را در زمان جاهلیت انجام میدادند و حضرت یعقوب هم این کار را انجام میدهد؟
اگر پیغمبر با دو خواهر ازدواج میکرد، پس او و جاهلان چه فرقی با هم دارند؟ در صورتی که از آدم تا خاتم مطلقا هیچ پیغمبری پیدا نمیکنید که مرتکب گناه یا حرامی شده باشد و حرام خدا را حلال یا حلال خدا را حرام بکند. ما چنین چیزی در تاریخ نداریم، چرا چنین نسبتی را به پیغمبران میبندند؟
* ممکن است او ادعا کند اسکلتی که شما به آن اشاره کردید در تاریخ وجود دارد و او به آنها بسنده کرده است. به هر حال مستندات تاریخ را که نمیتوان تغییر داد؟
ـ کتاب من زودتر از فیلمنامه او نوشته شده است. آیا شما فیلمنامهتان را به جایی ارائه دادید؟ آیا به پژوهشهای صدا و سیما ارائه دادید؟ در حالی که من هر جا فیلمنامه را ارائه دادهام سند مکتوب دارم و تاریخها مشخص است. کتاب من در اختیار بزرگواران قرار گرفت تا اگر روزی افرادی مثل سلحشور آمدند این حرکت را انجام دادند، مچشان را بگیرم که این کتاب من است.
حتی بنیاد پژوهشهای صدا و سیما در قم از سلحشور فیلمنامه خواست اما او ارائه نداد، ولی کتاب من در این بنیاد قرار گرفت. در حوزه علمیه قم در اختیار آیتالله مکارم بود. برای من سئوال است که چرا تا پنج قسمت اول اسم نویسنده سلحشور عنوان شده، اما از قسمت پنج یا شش در تیتراژ اسم نویسنده حذف شده است؟
چرا وقتی مینویسند 60 جلد تفاسیر شیعه جزو منابع فیلمنامه است، چرا اسم یک تفسیر را نمیبرند؟ مگر من در انتهای کتابم این منابع را ذکر نکردهام. چرا او این کار را نکرد؟ گذاشتند اگر کسی ادعایی کرد بعد ارائه دهند؟ 65 منبع در انتهای جلد دوم کتاب ذکر کردم که البته بیشتر بود و منابع عربی هم ذکر نکردهام.
مثلا از کتاب "العایش فی الحقیقه" استفاده کردم که در مورد فراعنه زمان حضرت یوسف بود یا کتاب "مصر فی الاصول القدیمه" که در این کتاب فرعون زمان حضرت یوسف فردی خداپرست بوده است. من مطالب این کتاب را با قرآن مقایسه کردم و استنادمان از قرآن است.
وقتی در قرآن آمده که حضرت یوسف را کنار دست خود نشاند و گفت تو همه کاره مملکت بشو، این دلیل بر خداپرستی این فرد است و موارد دیگر را نیز در کتابهای دیگر درآوردیم. بعضی از کتابها که مربوط به فراعنه است نامی از یوسف نیست یا برخی از کتابها در مورد حضرت یوسف هست، اما نامی از فراعنه نیست.
حضرت یوسف درست در زمان آمون سوم و چهارم زندگی کرد که در کتابهای مصرشناسی نامی از یوسف نیست. حال چطور شد آقای سلحشور که سال 81 یا 80 که پروژه حضرت موسی را از او گرفتند، بلافاصله این تحقیقات را انجام داد و به ساخت فیلم رسید؟ اصلاً منطقی نیست و تا قبلش هم اعلام کرده بود من درگیر پروژه حضرت موسی هستم.
حالا همان سال 80-81 آقای سلحشور تحقیقات پروژه یوسف را شروع کرد؟ چرا یک روحانی در این مشاورهها نیست؟ ما نسبت به آقای عسگراولادی احترام قائلیم، اما من شک دارم ایشان چنین مسائلی را که در فیلم شاهدش هستیم، به عنوان مشاور مذهبی تایید کرده باشند. برخی بخشهای این مجموعه جعل شده است. افرادی که احادیث را جعل کردند چه کسانی بودند؟
* درباره تغییرات فیلمنامه توضیح بفرمایید؟
ـ شمایی که فیلم را از داخل کتاب بنده درمیآورید و جاهایی از آن را تغییر میدهید و میگویید مادر حضرت یوسف فوت میکند. این فوت مادر در روایات ما را نمیآورید که ناظر بر این است که ایشان فوت نکرد و در تواریخ و تفاسیر آمده که همین مادر به همراه 11 فرزند دیگرش و حضرت یعقوب وارد مصر میشوند و خواب 30 سال پیش حضرت یوسف آنجا تعبیر میشود.
در مورد حضرت جبرئیل که وارد چاه میشود روایات متعدد است که هم خود جبرئیل بوده و هم صدایی همراه با تودهای نور. اگر این صدا و نور را انعکاس میدادیم که بهتر بود. این یک مقدار آن ابهت پیامبری را بیشتر منعکس میکند. سلحشور تصویری نادرست از حضرت یعقوب نشان داده است. زمانی یعقوب با خواهر دیگر ازدواج کرد که خواهر اول از دنیا رفت.
یعنی لیا که صاحب شش فرزند ذکور بود و یک دختر فوت میکند و بعد با راحیل ازدواج میکند که حضرت یوسف در اکثر کتب حتی در تورات آمده که یوسف فرزند پیری یعقوب است. همه تورات اشتباه نیست. ما از مطالب درست تورات با تطبیق روایات اسلامی استفاده میکنیم.
زمانی که حضرت یعقوب از فدان به کنعان میآید تمام کاروان و احشام بیش از پنج هزار رأس بوده، اما در تصاویری که ما دیدیم این عظمت نشان داده نشده و حضرت یعقوب بسیار ساده به تصویر کشیده شده است. از طرفی پیغمبر خدا پرخاشگر و عصبانی نشان داده میشود. این مسائل را از کجا آوردید؟ من ماندهام اشکال این کتاب چه بوده که برخی از مطالبش را عوض کردید؟
کی حضرت یوسف را در غل و زنجیر کردند؟ کی دو بار فروختند که در قسمت هشتم نشان داده میشود. وقتی برادرها یوسف را در چاه میاندازند دیگر در قرآن آیهای نسبت به اینها گفته نمیشود که آنها برمیگردند سر چاه. آنها زمانی میآیند که یوسف را از چاه بیرون کشیده و بردهاند و این برادران میآیند ببینند یوسف هست یا نه که میبینند نیست.
پس چرا فروش حضرت یوسف را دو بار نقل میکنید؟ وقتی قرآن میگوید یکبار چرا شما میگویید دو بار؟ شما همه تفاسیر را باید میخواندید، نه یک تفسیر. واکنش جهانی این مجموعه چه میشود؟ در آینده به فرزندانمان چه بگوییم؟ آیتالله سبحانی مسئلهای را مطرح کردند، ولی کامل نگفتند یا اگر کامل گفتند منعکس نشد.
آقای سلحشور میگوید چرا علما نمیآیند؟ علما چه کار کنند؟ من فرزند یک عالم هستم. اجدادم مرجع هستند، چرا مرا پس میزنید؟ چرا اینطور عمل کردید؟ چرا بیش از 10 میلیارد تومان هزینه چنین فیلمی کردید؟ جواب بیتالمال و خدا و مردم را چه میدهید؟ مردم آنچه را از جعبه جادو میبینند، حقیقت میدانند. من کتاب را در اختیارتان قرار دادم، پس چرا اینگونه کردید؟
مجموعه "یوسف پیامبر" داستان زندگی این پیامبر را از زمان تولد تا میانسالی روایت میکند و جمعهها روی آنتن شبکه یک میرود. فیلمبرداری این پروژه 40 قسمتی از اوایل خرداد 83 شروع شد و حسادت برادران یوسف به او، فروخته شدن به عنوان برده، توجه زلیخا به او، زندانی شدن حضرت یوسف، به عزیزی مصر رسیدن و ... از جمله ماجراهای آن است.
در "حضرت یوسف" 180 بازیگر بازی میکنند که محمود پاکنیت، کتایون ریاحی، فرشته سرابندی، جعفر دهقان، فرامرز مهرجو، زهرا سعیدی، مریم بخشی، سودابه علیپور، کورش زارعی و ... از آن جملهاند. مجید میرفخرایی مدیر هنری، مرحوم رسول احدی مدیر فیلمبرداری، فرهاد علیزاده آهی طراح صحنه و سعید ملکان طراح چهرهپردازی با پروژه همکاری کردند.