یکی از صفات خداوند متعال، قدرت و توانایی نامحدود و بیکران او است. این آموزه هم در فلسفه و کلام به اثبات رسیده و تبیین گردیده و هم در قرآن بارها بدان تصریح شده است.
انسان میتواند از راههاى مختلف به شناخت خدا دست یابد، این شناخت ممکن است از راه عقل باشد و یا از راه دل. گاهى مانند حکیم و فیلسوف از طریق علم حصولى و با استعانت از حسّ و عقل براى مطلوب خود استدلال نموده و آنرا میفهمد، و گاه، مانند عارف، از راه علم حضورى به نظاره معشوق مینشیند و آنرا شهود مینماید.
باورها و اعتقادات افراد جامعه و تغییر در بینشها و گرایشهاى آنان است، که در این فرض میتوان گفت: آرى، دین جامعه قابل تغییر است.
بیقین قرآن کریم که از اساسیترین منابع اسلام است، از تحریف لفظى (جابه جاى الفاظ و عبارات یا حذف و زیادت بر آن) مصون مانده، و به صراحت برخى آیات قرآن و ضرورت بین مسلمانان و روایات منصوصه از زیادت و نقصان به اعجاز اله، در امان مانده است.
آیهای که میفرماید: «و شما نمیخواهید مگر آنچه را که پروردگار جهانیان خواسته باشد»، و آیات مشابه این تعبیر را باید با توجه به آیات پیشین آنها مورد توجه قرار داد.
از نظر قرآن کریم، مرگ هر چیزى هنگامى است که «اجل» آن شىء فرا رسد؛ و از آنرو که همه موجودات داراى «اجل» هستند، در نتیجه همگان را - چه انسان و چه غیر انسان - مرگى خواهد بود.
دلایل زیر را میتوان هدف خلقت و آفرینش انسان بر شمرد:...
عذاب الاهی، بازتاب کردار اختیاری انسان در استفاده نکردن از اسباب هدایت و گوش نکردن به ندای پیامبر درونی و پیامبر بیرونی است.
علم خداوند به سرنوشت و چگونگی تعامل و رفتارهای موجودات، موجب جبر آنها بر خطاکاری نمیشود و در واقع علم خداوند کاشف کردار بندگان است.
هدایت بر چند قسم است:
هدایت تکوینی عمومی که همان فطرت توحیدی است؛ یعنی هدایت اولیه که تمامی انسانها از این هدایت بهرهمند هستند...
بدیهی است که راهی برای برگشتن به حالت گذشته وجود ندارد؛ زیرا زمان گذرا است و با خواست و میل و ارادۀ ما از حرکت باز نمیایستد و به عقب هم بر نمیگردد. پس بازگشت به عدم به این معنا امکان پذیر نیست. اما اگر منظور از عدم "مرگ" است، باید توجه داشت که مرگ، عدم نیست، بلکه دگرگونی از حالتی به حالت دیگر و انتقال از عالمی به عالم دیگر است.