۰

آیا سهروردی (شیخ اشراق) شیعه بود؟

شیخ شهاب الدین سهروردی یکی از فیلسوفان و حکمای بزرگ ایرانی است که در سال ۵۴۹ق در روستای سهرورد زنجان متولد گردید. او تحصیلات خود را در زادگاه خویش و مراغه و اصفهان طی کرد و سپس به سیر و سیاحت در بلاد اسلامی پرداخت و سرانجام در شهر حلب سوریه کرسی درس و بحث ایجاد کرد و به بیان عقاید و افکار خویش پرداخت.
کد خبر: ۱۹۵۶۰۹
۱۳:۴۸ - ۱۳ شهريور ۱۳۹۸

شیعه نیوز: شیخ شهاب الدین سهروردی یکی از فیلسوفان و حکمای بزرگ ایرانی است که در سال ۵۴۹ق در روستای سهرورد زنجان متولد گردید. او تحصیلات خود را در زادگاه خویش و مراغه و اصفهان طی کرد و سپس به سیر و سیاحت در بلاد اسلامی پرداخت و سرانجام در شهر حلب سوریه کرسی درس و بحث ایجاد کرد و به بیان عقاید و افکار خویش پرداخت. اما بیان بی‌پرده افکار در محیطی که بسیاری مخالف افکارش بودند، او را دچار مشکل نمود و باعث گردید به او اتهام ارتداد بزنند و به زندان بیفکنند که سرانجام در سال ۵۸۷ هجری قمری در زندان از دنیا می‌رود. در شیعه بودن او بحث‌های زیاد و تحقیقات شایسته‌ای صورت نگرفت، اما برخی از محققان معتقدند، اعتقاد ایشان به ولایت، توجه علمای شیعه به نظریات سهروردی و محتوای نظریات او نشانه‌هایی برای شیعه بودن وی می‌باشد.
پاسخ تفصیلی

پیش از پرداختن به سؤال فوق، نگاهی گذرا به زندگی کوتاه اما پربار فیلسوف بزرگ ایرانی، شیخ شهاب الدین سهروردی خواهیم داشت. ابوالفتح یحیى بن حبش سهروردی ملقب به شهاب‏الدین، از بزرگان فلاسفه و حکمای اسلامی بود که در فقه، حدیث و دیگر علوم متداول زمان، مهارت داشت، او در سال ۵۴۹ هجری قمری، در روستای سهرورد، بخش قیدار از توابع زنجان دیده به جهان گشود.

وی تحصیلات مقدماتی را که شامل حکمت، منطق و اصول فقه بود، در نزد مجدالدین جیلی که استادِ فخر رازی نیز بود، در مراغه آموخت و در علوم عقلی و فلسفی سرآمد عصر خویش گشت و به مدد تیزهوشی، پشتکار و همچنین برخورداری از روحی متلاطم و کنجکاو، بر اغلب علوم عصر خویش تبحر یافت. سهروردی بعد از آن به اصفهان که در آن زمان مهم‌ترین مرکز علمی و فکری در سرتاسر ایران بود، رفت و تحصیلات خود را در محضر ظهیرالدین قاری که از دانشمندان آن روزگار بود، به نهایت رساند.

او پس از پایان تحصیلات خود در اصفهان، به سیر و سفر در ایران پرداخت. مدتی با جماعت صوفیه حشر و نشر داشت و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد. غالب‌‏ ایام سال روزه بود و زندگی را به سختی می‌‏گذارند. گفته می‌شود به دلیل ریاضت‌‏ها به مقامات عالیه سالکان رسید و صاحب کرامت‌هایی نیز گردید.

سفرهای او گسترش یافت تا این‌که از آناتولی به سوریه و سپس به شهر حلب رفت. حاکم شهر در آن زمان ملک ظاهر، پسر صلاح الدین‌‏ایوبی، قهرمان جنگ‌های صلیبی بود. سهروردی با او دیدار کرد و ملک ظاهر او را تکریم بسیار نمود و از او خواست در حلب بماند و به درس و بحث بپردازد. در مدرسه حلاویه شهر حلب بود که شاگرد معروف سهروردی، شمس الدین محمد شهرزوری به او پیوست. صراحت شهاب الدین سهروردی در فاش کردن مسائل سیر و سلوک باعث شد فقهای شهر علیه او بشورند و سخنانش را خلاف اصول دین عنوان کنند.

عاقبت به بهانه آن‌که وی سخنانی برخلاف اصول دین می‌گوید، فقهای حنبلی از ملک ظاهر خواستند که او را به بهانه ارتداد به قتل برساند، اما او از اجابت خواسته آنها خودداری کرد، بدین جهت به صلاح الدین ایوبی شکایت بردند. صلاح الدین که به تازگی سوریه را از دست صلیبیون بیرون آورده بود و برای حفظ اعتبار خود به تأیید علمای دین احتیاج داشت، ناچار در برابر درخواست ایشان تسلیم شد؛ به همین دلیل، پسرش ملک ظاهر تحت فشار قرار گرفت و ناگزیر سهروردی را در سال 587 هجری قمری به زندان افکند. به گفته برخی از تاریخ نویسان شیخ شهاب الدین سهروردی همان جا از دنیا رفت. وی در هنگام مرگ، 38 سال داشت.

سهروردی آثاری به فارسی و عربی دارد. مجموعه مصنفات او به تصحیح هانری کربن و سید حسین نصر به طبع رسیده است. آثار فارسی سهروردی عبارت‌اند از: «رسالة فی حقیقة العشق»"، «لغت موران»، «روزی با جماعت صوفیان»، «آواز پر جبرئیل» و «عقل سرخ». آثار عربی وی نیز شامل «حکمةالاشراق»، «قصة غربة الغربیة»، «تلویحات»، «المشارع و المطارحات» و «هیاکل‌النور» می‌باشد.

متأسفانه در مورد مذهب شیخ شهاب الدین سهروردی تحقیق جامعی صورت نپذیرفته است و آنچه که بعضاً توسط برخی از محققان بیان می‌شود، مورد اجماع نیست و در هاله‌ای از ابهام است. اما به هر صورت از منظر برخی از سهروردی شناسان برجسته، این حکیم شهیر شیعی مذهب و معتقد به ولایت أئمه(ع) بوده است.

برخی از محققان علت تکفیر فقهای حنبلی مذهب شهر حلب را به واسطۀ سؤالاتی می‌دانند که پاسخ آنها لاجرم هویت واقعی سهروردی را که بر مذهب شیعه استوار بوده است، فاش می‌کند. ضمن این‌که در آن زمان آن منطقه در تسلط حنبلی‌ها بوده و آنها نیز از بازگشت افکاری که به نحوی مرتبط با فاطمیان باشد، واهمه داشتند. یکی از محققان که تحقیقات بسیاری در خصوص سهروردی انجام داده است، می‌نویسد: «به نظر من پیش از انجام گرفتن یک تحقیق دقیق از لحاظ تاریخی و دینی و فلسفی و اجتماعی پیرامون وضعیت آن ناحیه به علل کشته شدن سهروردی بدرستی پی برد زیرا دلائلی که تاکنون برشمرده‌اند از لحاظ اهل تحقیق بسنده نیست. سؤالی هم که در مجلس مناظره و بحث سهروردی با علمای حلب از او شد مؤید همین نظر است. از او پرسیدند خداوند قادر ما یشاء است؟ گفت: آری سپس پرسیدند: آیا پیامبر اسلام خاتم الانبیاء است؟ گفت: بلی آنگاه گفتند : پس چگونه ممکن است خداوندی این چنین نتواند پیامبری به دنبال پیامبر اسلام مبعوث دارد؟ هر پاسخی که این سؤال بر می‌تافت در حقیقت می‌توانست سهروردی را محکوم کرده، گمراه قلمداد کند و البته غرض آنان این بود که بر دائره ولایت، یعنی فی الواقع به اصول اعتقاد سهروردی اشاره کنند. چه او مکرر در آثار خود گفته است که هرچند نبوت ختم گردیده ولی ولایت ـ بدان معنا که ما در روح مذهب شیعه در می‌یابیم ـ هنوز پایدار است، اگرچه ماجرای این مجلس بحث و مناظره به وضوح نقل نشده است، آنچه از مطاوی ( محتویات و باطن) اسناد و مدارک تاریخی برمی‌آید روشنگر آن است که سهروردی در این گیر و دار دستخوش عواقب مناظره شدید فاطمی‌ها و اهل تسنن شده بود و با آنکه سهروردی بدون شک اسماعیلی مذهب نبود ولی همین اعتقاد کلی وی به مسئله ولایت موجب گرفتاری او شده است».[1]

پژوهشگر دیگری تکفیر سهروردی را به اوضاع سیاسی آن زمان گره می‌زند و معتقد است با توجه به این‌که آنچه سهروردی بیان می‌کرد مبتنی بر آیات و روایات ائمه معصومین(علیهما السلام ) بود و این مسئله به عقاید فاطمیان و اسماعیلیه که از فرق شیعه هستند، نزدیک بود. «مدّتى بود که سرزمینهاى مصر و شام و فلسطین پس از شکستهاى پیاپى فاطمیان از صلیبیان، به دست صلاح الدّین ایوبى افتاده بود و مردم آن دیار به سنّتهاى اسلامى قدیم خود بازگشته بودند و چون که آرا و عقاید فلسفى اشراقى سهروردى از جهت دینى بر مبناى تأویل آیات و احادیث بود و از این جهت، به تلقّى فاطمیان و اسماعیلیه از دین، بى‏شباهت نبود».[2]

یکی از دلایل دیگری که برخی از محققان بدان استناد می‌جویند، توجه علمای بزرگ شیعه به آثار سهروردی است. این عالمان بزرگ دینی که اکثراً در زمره سلسله شاگردان مکتب فلسفی ابن سینا می‌باشند توجه بسیاری به آثار فیلسوف اشراق داشته‌اند و این گرایش و علاقه‌مندی به آثار سهروردی نمی‌تواند بدون علت باشد.

یکی از پژوهشگران درباره میرداماد که از علما و فلاسفه بزرگ دوره شکوه صفویه و از معاصران فیلسوف شهیر اسلامی، ملاصدرا است، می‌نویسد: «میرداماد خود نیز «اشراق» تخلّص مى‏کرده و این حسن انتخاب داراى فصاحت کامله است. بالاخره فلاسفه مزبور از پیروان بسیار پر شور و حرارت مذهب تشیع نیز مى‏باشند. به نظر من این امر داراى خصلت بسیار پر اهمیت و معنایى مى‏باشد و ما در تحلیل و تشریح خود هنوز تا آن حد پیشرفت حاصل نکرده‏ایم که بتوانیم کلّیه نتائج و عواقب آن را در زمینه تجارب معنوى که تا به حال بسیار نیازموده و ناشناس مانده پیش‏بینى نمائیم. مقصود این است که بیان شود چگونه متفکّرین مورد بحث حکمت الهى و فلسفه خود را که صریحا و صرفا جنبه تشیع دارد در قلب و پیکره آئین ابن سینا و مکتب اشراقى سهروردى بنا نهاده و بیان داشته‏اند».[3]

با توجه به استنادات فوق هرچند تا حدود زیادی می‌توان مذهب واقعی سهروردی را حدس و گمان زد، اما هنوز هم با قاطعیت نمی‌توان شیعه بودن سهروردی را به اثبات رساند. به نظر می‌رسد هنوز پِژوهش‌های زیادی در این باره باید صورت گیرد و نه تنها در فحوای اندیشه و تحلیل افکار این حکیم بزرگ اسلامی، بلکه زمینه‌های تاریخی، فرهنگی آن مقطع را نیز باید مورد توجه جدی قرار داد.

 

[1]. مقاله، نصر، حسین، مفسر عالم غربت و شهید طریق معرفت، مجله معارف اسلامی، ص 11، شماره 10، آذرماه، 1384ش؛ شهرزوری، شمس الدین، شرح حکمة الاشراق، مقدمه، ص ۲۶، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.

[2]. غفارى، سید محمد خالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق‏، ص ۹۲، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1380 ش.

[3]. میر محمد باقر الداماد، القبسات‏، به اهتمام محقق، مهدى، موسوى بهبهانى، سید على، ایزوتسو، توشی‌هیکو، دیباجى‏، ابراهیم، انتشارات دانشگاه تهران،‏ تهران، چاپ دوم، 13۶۷، ص 9۲.

 

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: