اولین شخصی که به نقل بزرگان شیعه بعد از امام حسن عسکری ( علیه السلام ) ادعای "بابیت" کرد و به سرپیچی از عثمان بن سعید پرداخت، " ابو محمّد حسن شریعی" بود که قبلا از اصحاب امام هادی ( علیه السلام ) و امام عسکری ( علیه السلام ) بود.
ارتداد اصحاب در روایات صحیح و معتبر اهل سنت بسیار وسیع تر و با روایات زیاد و متواتر مطرح شده است در حالی که در منابع شیعه روایات صحیحی که بیانگر ارتداد اصحاب باشد بیش از سه روایت نبوده و به اصطلاح علم حدیث از خبر واحد تجاوز نمی کند. و بقیه روایات از نظر سند دارای اشکالاتی هستند که نمی توان به آنها اعتماد کرد.
مسئله انتساب ارتداد صحابه به شیعه، یک تهمتی ناروا نسبت به شیعه است. آیا امکان دارد یک فرقه بزرگی به نام شیعه، پیامبر را دوست داشته باشد، اما اصحاب آن حضرت را متهم به ارتداد کند؟
ابوالقاسم حسین بن روح، عالم بزرگ و سومین سفیر و نائب از نواب اربعه امام زمان(عجه الله تعالی فرجهم الشریف) است که در زمان خود مورد حسد بدخواهان قرار گرفت و عدهای در برابر ایشان قد عَلَم کردند.
فرد مورد پرسش که این قول (یا مذل المؤمنین) منسوب به او است، سلیمان بن صرد خزاعی است. وی از بزرگان شیعه بوده و از فرامین امام علی ( علیه السلام ) هیچ گاه تخلف و سرپیچی نکرد.
این موضوع از جمله موضوعاتی است که عده ای آن را وسیله قرار دادند، تا از این طریق شیعه را مورد حمله قرار دهند و بگویند شیعیان برای امامان و پیشوایان خویش حرمتی قائل نیستند.
بعد از جلسه معروف بین عثمان و والیان از جمله سعید بن عاص آنها را دستور به بازگشت به مراکز حکومتشان داد، در این زمان مالک در مدینه بود که طلحه و زبیر اخبار این اجتماع را به وی رساندند. و قبل از رسیدن سعید بن عاص به کوفه، مالک با سرعت خودش را به کوفه رساند و بالای منبر رفت و گفت...
اسلام واقعی همان تشیع است که امام علی( علیه السلام ) معارف آنرا از پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم ) دریافت و به پیروان خود انتقال داده است و انتساب تفکر شیعی به شخصی یهودی به نام «عبدالله ابن سبأ» به دلایل عقلی و نقلی زیادی، دروغ محض است.
جابر بن افلح اسماعیلی از منجمین اسپانیایی در قرن پنجم وششم و صاحب کتاب "کتاب الحیاة فی اصلاح المجسطی" است.
پیچیدگى شخصیت ابن عربى و روش او در برخورد با مذاهب اسلامى و شخصیت هاى مورد علاقه هر یک از این مذاهب موجب اختلاف آراء در مذهب او گشته است. به گونه ای که بعضى او را از اهل سنت و بعضى از شیعه اثنى عشرى، بعضى اسماعیلى، بعضى مالکى، بعضى برتر از مذهب و بعضى خارج از مذهبش دانستهاند.