SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز»، با شدت گرفتن درگیریهای خشونتبار نیروهای دولتی و معترضان مردمی به رهبری جنبش انصارلله وابسته به شیعیان حوثی، نیروهای این گروه یکشنبه 30 شهریور 92 (21 سپتامبر) توانستند بیشتر بخشهای مهم پایتخت یمن (صنعا) از جمله کنترل مراکز دولتی و ساختمان رادیو تلویوزیون را در صنعا به دست بگیرند و ضمن مجبور کردن محمد سالم باسندوه، نخستوزیر به استعفا، توافق برای شکلگیری دولتی جدید را رقم زدند. باسندوه دلیل استعفای خود را هموار کردن راه توافق میان حوثیها و عبدربه منصور هادی، رئیس جمهور یمن و پایان دادن به خشونتها عنوان کرد. منصور هادی نیز حملات حوثیها را «تلاش برای کودتا» علیه دولت خواند.
از اوایل ماه آگوست، شبهنظامیان حوثی خارج از وزارتخانههای دولتی در صنعا اعتراضاتی سازماندهی کرده و ضمن درخواست برای اصلاحات سیاسی، در مورد افزایش بهای سوخت ابراز نارضایتی کرده بودند. اندکی پس از این اقدامات حوثیها، منصور الهادی، رئیسجمهور یمن و بسیاری از احزاب مهم کشور آتشبسی با میانجیگری سازمان ملل به امضا رساندند که دربرگیرنده توافق برای تشکیل دولتی جدید بود. بر اساس این توافق، دولت جدیدی در یمن تشکیل خواهد شد. به شیعیان حوثی در شمال و جنبش حراک در جنوب یمن سه روز برای معرفی نامزد خود برای پست نخستوزیری فرصت داده شد. آقای هادی نخستوزیر آینده را تعیین خواهد کرد، اما باید با احزابی که این توافقنامه را امضا کردهاند، مشورت کند. حوثیها به دلیل دستاوردهای اخیر خود برتری و اثرگذاری بیشتری در صحنه سیاسی یمن خواهند داشت.
حامیان حزب اصلاح (زیرشاخه اخوانالمسلمین و تحت رهبری نخستوزیر مستعفی) و حوثیها در هفتههای اخیر بارها با یکدیگر درگیر شده بودند. حوثیها با این پیام ضمنی که از مواضع منصور الهادی (متحد امریکا) و منافع ضدتروریسم امریکا در کشور حمایت میکنند، تمام ساختمانهای مهم دولتی به جز کاخ ریاست جمهوری و مراکز فرماندهی نیروهای ویژه یمن را که توسط نیروهای امریکایی آموزش میبینند، روز یکشنبه تصرف کردند. اگرچه حوثیها خواستار برکناری رئیسجمهور نشدهاند، اما افزایش کنترل این گروه بر دولت سبب بروز مخالف و دشمنی عربستان سعودی شود؛ عربستان به عنوان همسایه یمن سالها از این کشور حمایت مالی کرده است. به ویژه آنکه سعودیها حوثیها را متهم میکنند که دستنشانده ایران هستند و بارها با حوثیها وارد جنگ شدهاند. سعودیها تاکنون واکنشی به اقدام حوثیها در تصرف پایتخت نشان ندادهاند. یمن با جداییطلبی در جنوب و شورش القاعده در سراسر کشور از جمله صنعا رو به روست. به نظر میرسد در صورت عدم تغییر جدی شرایط، به زودی حوثیها به بخش مهمی از دولت یمن بدل خواهند شد.
ماهیتشناسی جنبش سیاسی حوثیها
حوثیها از 10 سال پیش در حال نبرد با دولت مرکزی برای کسب خودگردانی بیشتر در استان صعده در شمال یمن هستند. جنبش حوثیها با تفسیر از مذهب زیدیه در قالب اندیشه الحوثی و برای احیای هویت زیدیه و در واکنش به گسترش اندیشه وهابیت در یمن شکل گرفت و نخستین بار در سال 1991 به عنوان جنبش یا سازمان فکری و سیاسی مسلح ابراز وجود کرد. پیش از آن، فعالیت این جنبش محدود به ارائه آموزشهای دینی به جوانان و تربیت و کادرسازی میشد. حسین الحوثی رهبر این جنبش با طرح برخی دیدگاههای اجتهادی جدید دینی خشم برخی از برجستهترین علمای مذهب زیدی را برانگیخت. حسین الحوثی در سال 1993 به پارلمان یمن راه یافت و به منظور مقابله با گسترش وهابیت (که به سبب بازگشت یمنیهای سلفی و وهابی از افغانستان و ترس از تفکرات افراطی آنان تشدید شده بود) حزب الشباب المومن را تاسیس کرد. وی در سپتامبر 2004 توسط نیروهای امنیتی دولت یمن به شهادت رسید.
هرچند علی عبدالله صالح زیدی مذهب بود، اما با توجه به اینکه با پشتوانه سعودیها در راس حکومت یمن قرار گرفته بود، طی سه دهه مذهب زیدیه را به حاشیه رانده و دست سلفیهای تکفیری را برای بسط نفوذشان در یمن بازگذاشته بود. بعد از اینکه وهابیت سلفی با حمایت عربستان در یمن قدرت و پایگاه پیدا کردند، اغلب دانشگاهها و حوزههای علمیه دینی زیدیه به حاشیه رفتند و فعالیتشان محدود شد. این تبعیض مذهبی و سیاسی خلا عمیقی را در منطقه ایجاد کرد و تبدیل به بستری برای شکلگیری جنبش حوثیها شد.
در جریان نخستین درگیریها میان نیروهای دولتی یمن و گروه الحوثی در سال 2004 حسین الحوثی رهبری این گروه را بر عهده گرفت. این گروه به طور رسمی خواستار فعالیت حزبی، تاسیس دانشگاه و در نظر گرفتن مذهب زیدی به عنوان مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب توسط دولت بوده است. رهبر کنونی این گروه عبدالمالک الحوثی است که از سال 2004 تاکنون توانسته با کمک برخی از همفکران برادرش در شبابالمومن، آن را هدایت و رهبری کند.
در حال حاضر، زیدیها دو گروه هستند؛ یک گروه از آنها گرایش بسیاری به تشیع و عدهای از آنها نیز به مذهب تسنن گرایش دارند. اکثر دوازده امامیها بعد از انقلاب اسلامی ایران به این مذهب رو آوردند. سیدحسین حوثی فرهنگ عاشورا را که قبلا در یمن نبود به زیدیه تزریق کرد و محرم را به عنوان ماه عزا در یمن مطرح و سعی کرد روش جدیدی در فرهنگ مردم ایجاد کند. بعد از ظهور جنبش حوثیها تنش میان دوازه امامیها و زیدیها بسیار کاهش یافت. به علاوه، حوثی یک سازمان به نام اتحاد شیعیان جزیرهالعرب ایجاد کرد که اعضای آن را دوازده امامیها و زیدیها تشکیل میدهند.
نزدیکی رژیم علی عبدالله صالح، رئیسجمهور سابق یمن به سعودیها باعث گسترش حضور و نفوذ وهابیت (به رغم جمعیت اندکشان) در یمن به ویژه در پارلمان این کشور شده بود. این شرایط، حتی مطلوب سنیهای یمن نیست، زیرا شافعیها که اکثریت جمعیت سنی یمن را تشکیل میدهند، مانند شیعیان از مخالفان سلفیها به شمار میروند و برخی از گروههای شافعی یمن نیز در کنار حوثیها به نبرد علیه دولت یمن پرداختهاند. پس از کشته شدن حسین الحوثی، در سال 2005 علامه بدرالدین ٩٠ ساله از صنعا به صعده مهاجرت کرد و رهبری نبرد دوم علیه دولت را بر عهده گرفت. نبرد سوم را دولت به بهانه آزادی یکی ازسربازانش که ادعا میکرد به اسارت حوثیها درآمده، آغاز کرد و به پایگاههای نیروهای الحوثی حمله کرد و در نهایت رژیم صالح به پایان آن رضایت داد. جنگهای چهارم و پنجم نیز به بهانههای مشابه آغاز شد و خاتمه یافت، اما در جنگ پنجم دولت با گسترش کمشکشها به چهار استان دیگر (جوف، حجه، عمران و صنعا) رو به رو شد. ارتش حتی با استفاده از نیروهای ویژه نتوانست به پیروزی برسد، بنابراین صالح با اعلام آتشبس یکجانبه دست از نبرد کشید. در جنگ ششم صعده یا عملیات زمین سوخته (2009-2010) حکومت یمن با مبارزان حوثی و اعضای القاعده و جداییطلبان جنوب این کشور درگیر شد که با فرونشستن ناآرامیها و تمایل دو طرف برای مذاکره پایان یافت. حتی ارتش عربستان نیز علیه حوثیها وارد جنگ شد که البته برخی تحلیلگران این جنگ را جنگ نیابتی ایران و عربستان توصیف کردند. البته نشانههایی که دولت در این مورد دستاویز قرار داد، گرایش برخی از رهبران الحوثی به ایران و تمایل آن ها به شیعه اثنی عشری بود.
چالشهای یمن در دوران منصور هادی
سال 2011 پس از ماهها خیزش مردمی در یمن که با کشته و زخمی شدن بسیاری از معترضان همراه بود، علی عبدالله صالح کنار رفت و عبدربه منصور هادی جانشین وی شد. در دوران پس از صالح، یمن به صحنه رقابت بازیگران داخلی و خارجی تبدیل شده و اسلامگرایان بازیگر مهم صحنه داخلی به شمار میروند. در دوران پس از برکناری عبدالله صالح، بسیاری از معترضان و گروهها مانند حوثیها و جنبش حراک جنوب یمن از بازیگری در قدرت محروم شدهاند. القاعده یمن نیز خطر گسترش ناامنی افسار گسیخته به سراسر منطقه را به همراه داشته است. در واقع، در توزیع قدرت عدالت رعایت نشده و قدرت سیاسی به رهبران و احزاب سیاسی داده شده که ریشه چالشهای سیاسی کشور هستند. مهمتر اینکه کشمکش نخبگان مانع اصلی رسیدن یمن به ثبات واقعی است. در عین حال، دولت منصور هادی به دغدغههای اقتصادی و فقر توجه جدی نکرد. دخالتهای گسترده عربستان در یمن عامل بسیاری از مشکلات این کشور بوده که در جریان انقلاب یمن به منظور حفظ صالح در قدرت صورت گرفت و پس از کنارهگیری وی نیز به شکلهای مختلف ادامه یافت.
معترضان ناخشنود هستند جنبششان به تصاحب نخبگانی درآمده که مطابق قواعد گذشته بازی در صحنه سیاسی یمن را به پیش میبرند. مردم در یمن همانند مصر و لیبی شعار سرنگونی نظام را سر دادند و خواستار برپایی نظامی جدید بودند، اما با توجه به اصلاحات صوری صورت گرفته هرچند مهرههایی مانند عبداله صالح از صحنه سیاسی کنار رفتهاند، اما هنوز برخی مهرههای اصلی در قدرت حاضرند و نظام در واقع فرونپاشیده است. در عرصه سیاست خارجی نیز مردم نسبت به همکاریهای یمن با قدرتهای بزرگ و برخی قدرتهای منطقهای اعتراض داشتند. به علاوه، در عرصه امور داخلی مردم خواستار پایان اثرگذاری گرایشهای قبیلهای در ارتش و ساختار سیاسی بودند، اما همچنان ساختار پیشین باقی مانده است. به علاوه، در عرصه رفاهی دولت اقدامات چشمگیری انجام نداده و در عرصه آزادی بیان نیز فضا همچنان بسته است. همانند زخمهای عمیق جنگ داخلی 1994 و سایر شکافهای منطقهای، چشمانداز بیثباتی و از همگسیختگی حکومت در دوران انتقالی وجود دارد. اگرچه زادگاه رئیسجمهور جدید جنوب یمن است، اما از سرمایه سیاسی در جنوب برخوردار نیست، زیرا در طول جنگ داخلی 1994 به سرکوب شورش جنوب کمک کرد.
از زمان تشکیل یمن واحد همواره پتانسیل جدایی یمن جنوبی وجود داشته و این مساله به دلیل ترکیب قومی متفاوت بوده است. با کنار رفتن صالح از قدرت گروههای جنوبی امید بیشتری به جدایی یافتند. به ویژه آنکه از طرف دولت صنعا هیچ امتیازی به جنوبی ها داده نشده است. در عین حال، با توجه به اینکه دولت یمن جنوبی سابق چپگرا بوده و در حال حاضر این گروهها جایگاهی در جهان ندارند غربیها تنها در صورتی که اسلام تبدیل به نیرویی قوی و تهدیدکننده در ساختار سیاسی یمن شود، حاضر به همکاری با چپهای گذشته و جداییطلب جنوبی هستند و از گروههای چپ برای سرکوب گروه های اسلامی بهره خواهند گرفت.
سیاستهای عربستان در قبال دستاوردهای سیاسی حوثیها
عربستان به منظور گسترش حوزه نفوذ خود در یمن اقدامات جدی صورت داده است. مرزهای مشترک و بیم از قدرتیابی حوثیها (در همجواری مرزهای جنوبی عربستان) و الهامبخشی انقلاب اسلامی ایران برای انقلاب مردم یمن به ویژه شیعیان عواملی است که سعودیها را به نقشآفرینی جدی در یمن واداشته است. اگرچه دولت یمن و عربستان بارها ایران را به حمایت از حوثیها متهم کردهاند، اما هیچ یک مدارکی در این زمینه ارائه نکردهاند. سعودیها با توجه به اینکه بیثباتی یمن، تهدیدهای متعددی متوجه پادشاهی آل سعود میکند، راهبردی سهجانبه را در قبال یمن دنبال کردهاند: نخست، مهار از طریق کنترل دقیق مرزها؛ دوم، ارائه کمک مالی به دولتی وابسته به سعودیها به منظور جلوگیری از سقوط اقتصادی آن و سوم، نفوذ در میان بازیگران داخلی یمن (سلفیها، قبایل و ارتش). اغلب مردم یمن، عربستان را عامل بسیاری از مشکلات خود میدانند. این موضوع به ویژه با توجه به اینکه عربستان در جنگ 1994 به دنبال تجزیه یمن بود، بیشتر قابل درک است.
عربستان از زمان شکلگیری جنبش شیعیان صعده و متحد شدن قبایل شیعه در استانهای صعده و آل عمران با ظرافت بیشتری این تحولات را پیگیری کرده است. از دیدگاه سعودیها، شیعیان صعده خطر و مانعی جدی برای وهابیت به شمار میروند. از جنگ چهارم الحوثیها در سال 2004، آل سعود متوجه نفوذ و تاثیرگذاری شیعیان در تحولات داخلی یمن و مناطق مرزی عربستان شد. اقدام نظامی عربستان علیه حوثیها در جنگ ششم به این دلیل صورت گرفت که این کشور احساس کرد ممکن است بحران داخلی یمن به این کشور منتقل شود، زیرا استانهای شیعهنشین (جازان و الشرقیه) در مجاورت مرز یمن قرار دارند. در واقع، محور سیاست سعودیها در یمن، برقراری ارتباطی قوی با رهبران اپوزیسیون حزب اسلامگرای اصلاح یمن برای کنترل اوضاع آن کشور و نیز عدم سرایت ناامنی به عربستان بود که البته با استعفای نخستوزیر یمن که رهبری حزب اصلاح را برعهده داشت، نگرانی سعودیها از آینده نفوذ خود در یمن شدت گرفته است.
ملاحظات
1. پویایی سیاسی حوثیها و رویکرد مقاومتمحور و غیرافراطی آنها تا به امروز در راستای تحقق مطالبات و تحقق مردمسالاری در جامعه یمن بوده و با رویکردهای افراطگرایانه گروههایی مانند القاعده یمن متفاوت است. این موضوع سبب میشود حتی امریکاییها نیز نتوانند دستاوزیری برای تروریستی خواندن مقاومت حوثیها داشته باشند.
2. با استعفای نخستوزیر یمن که رهبری حزب اصلاح (زیرشاخه اخوانالمسلمین) را برعهده داشت، از نفوذ سعودیها در یمن به شدت خواهد کاست. این شرایط سبب میشود سعودیها از تمام اهرمهای فشار و ابزارهای خود از جمله نفوذ در ارتش، قبال و سلفیها برای مقابله با قدرتیابی حوثیها در صحنه سیاسی یمن استفاده کنند که میتواند تشدید بیثباتی در یمن را رقم بزند.
3. قدرتیابی حوثیها در صحنه سیاسی یمن میتواند برای استانهای شیعهنشین عربستان (جازان و الشرقیه) در مجاورت مرز یمن الهامبخش باشد که چالش امنیتی جدی برای سعودیها به شمار میرود.
4. رویکرد عملگرایانه و غیرافراطگرایانه حوثیها به منظور تحقق مردمسالاری و تفاوت جدی آنها با نیروهای تندرو مانند القاعده یمن میتواند در ادامه جلوهگری اهمیت و جایگاه شیعیان منطقه و نقش امنیتساز آنها را مورد توجه غربیها به ویژه امریکا قرار دهد.
5. راهبرد نخنمای سعودیها در حمایت از تروریسم که در حال حاضر شاهد شدت گرفتن آن در سوریه و عراق هستیم، در یمن نیز با شکست جدی رو به رو خواهد شد.
6. در صورت تداوم بحران اقتصادی و فقر در یمن که به نظر میرسد با قطع شدن کمکهای عربستان شدت خواهد گرفت، چشمانداز بروز مجدد اعتراضات اجتماعی جدیتر شود.
7. توجه به مشارکت حداکثری تمام لایههای جامعه یمن و حرکت این کشور به سوی مردمسالاری و تحقق خواستههای انقلاب یمن میتواند از چشمانداز بروز بیثباتی و خشونت در این کشور جلوگیری کند.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ز.ح