SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش شیعه نیوز« به نقل از فارس، ابن تیمیه، به عنوان شیخ و بزرگ وهابیت، از چهرههای جنجالی تاریخ است. جهت آشنایی بیشتر با وی، نگاهی به آراء، تناقضات و روشهایش میاندازیم.
برخى آراء و فتاواى ابن تیمیه
1- نماز خواندن در کنار قبور مشروع نیست. رفتن به مشاهد مشرّفه جهت عبادت در کنار آنها، از قبیل نماز، اعتکاف، استغاثه، ابتهال و قرائت قرآن مشروع نیست بلکه باطل است. (مجموعة الرسائل والمسائل، ج 1، ص 60)
2- تمام احادیث مربوط به زیارت قبر پیامبر ضعیف بلکه دروغ است. (التوسل والوسیله، ص 156)
3- اگر کسى به شخصى که از دنیا رفته بگوید، مرا دریاب، کمکم کن، شفاعتم کن، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال این درخواستها که تنها خدا بر آن قدرت دارد؛ از اقسام شرک است. اگر چنین گوید باید توبه کند وگرنه کشتنش واجب است. (زیارة القبور، ص 17 و 18)
(دقت کنید که همین حرفها، امروزه خون پاک صدها و هزاران انسان را به ناحق به زمین میریزد)
4- اعیاد، شریعتى از شرایع است که در آن باید از دستورها متابعت نمود نه آنکه بدعتگذارى کرد. این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث مربوط به حضرت عیسى را عید مىگیرند. (اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293 و 295)
5- قسم خوردن به غیر خدا مشروع نیست بلکه از آن نهى شده. (مجموعة الرسائل والمسائل، ج 1، ص 17)
6- آن چه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع پیشینیان بر آن است حق است. حال اگر از این امر لازم آید خداوند به جسمیت وصف شود اشکالى ندارد. زیرا لازمه حق نیز حق است. (الفتاوى، ج 5، ص 192)
کلام جالب جهانگرد معروف، درباره شیخ وهابیها
ابن بطوطه جهانگرد معروف مىگوید: «در دمشق شخصى بود از بزرگان فقهاى حنبلى به نام تقىالدین ابنتیمیه، در هر علمى سخن مىگفت، اما مشکلى در عقل خود داشت. روز جمعهاى او را بر منبر جامع دمشق دیدم که مردم را موعظه مىکرد. از جمله مطالبى که مىگفت این بود: خداوند به آسمان دنیا مىآید، همانگونه که من از منبر پایین مىآیم. این را گفت و از منبر پایین آمد». (رحلة ابن بطوطه، ص 95)
تناقضات در کلام ابن تیمیه
1- بر خلاف عقیده اهل سنت که روایات صحیح بخاری را قبول دارند، ابن تیمیه هنگامى که به روایتى مخالف افکارش در صحیح بخاری بر مىخورد آن روایت را باطل دانسته و مىگوید: «در بخارى اغلاطى وجود دارد». (منهاج السنه، ج 5، ص 101 و 102- ج 7، ص 215)
2- در باب فضایل عمر به کتاب ترمذى استناد مىکند ولى هنگامى که به روایات فضایل على علیهالسلام مىرسد مىگوید: «ترمذى احادیثى در فضایل على ذکر کرده که بسیارى از آنها ضعیف است». (منهاج السنه، ج 7، ص 178)
3- به احادیث احمد بن حنبل در کتاب «المسند» زیاد احتجاج مىکند ولى وقتى مشاهده مىکند شیعه امامیه به برخى احادیث آن احتجاج مىکنند مىگوید: «گاهى امام احمد و اسحاق و دیگران، احادیثى نقل مىکنند که نزد خودشان ضعیف است». (همان ص 53)
البته باید گفت آنچه موافق با هواى نفس ابنتیمیه است حجت بوده و آن چه مخالف هواى نفس اوست؛ ضعیف یا جعلى است.
4- در مواردى که رأى و نظرش موافق شهرستانى است به کلامش اعتماد مىکند ولى هر جا مطلبى از او مشاهده مىکند که موافق نظرش نیست یا مایه تقویت شیعه است مىگوید: «شهرستانى خبرویت ندارد». (همان، ج 6، ص 300 و 305 و 319 و 326 و 362)
5- از تفسیر طبرى، ابن ابى حاتم و بغوى به جهت نقل روایاتى که موافق نظریات اوست تمجید مىکند اما وقتى شیعه به روایات آنان استدلال مىکند، مىگوید: «مجرد نقل یکى از این افراد دلیل بر صحت روایت نمىشود. بلکه این کتب جمع کننده چاق و لاغر و جعلى و دروغى است». (منهاج السنه، ج 7، ص 299)
روشهاى غلط ابن تیمیه
پیروان ابن تیمیه و یارانش او را «شیخ الاسلام» نامیدند تا به دیگران وانمود کنند براى او مثل و مانندى در تاریخ اسلام دیده نشده ولى با مراجعه به نوشتههاى او در زمینههاى تفسیر، حدیث و اقوال متکلمین، پى مىبریم نه تنها متخصص و اهل خبره نبوده بلکه یا نسبت به مسائل جاهل بوده یا اهل دشمنى و نیرنگ.
در این خصوص نمونههایى ذکر مىشود:
1- روش او در جرح و تعدیل
الف) حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: «یقول اللَّه تعالى من عادى لى ولیاً فقد بارزنى بالمحاربة» و آن را به ابوهریره نسبت داده و گفته این حدیث در صحیح بخارى آمده. (الفرقان بین الاولیاء الرحمن و اولیاء الشیطان. ابن تیمیه، ص 70) در حالى که این حدیث با این لفظ را بخارى از ابوهریره نقل نکرده بلکه طبرانى از ابى امامه نقل کرده است.
ب) از ترمذى نقل کرده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «لو لم ابعث لبعث عمر». (همان، ص 57)
در حالى که این مطلب از ترمذى نقل نشده بلکه ابن عدى آن را نقل کرده و سندش را به جهت وجود زکریابن یحیى در طریق آن تضعیف کرده و ابن جوزى آن را در «الموضوعات» که مختص روایات جعلى است آورده است.
2- عملکرد او در مورد قرآن
الف) ابن تیمیه آیات صفات را تفسیر جسمانى کرده و نسبت به آیاتى که ذات خداوند را از جسمانیت منزه ساخته، بى اعتنایى کرده که این روش اهل حدیث و مشبهه و حشویه است.
ب) معتقد است آیات متشابه در قرآن وجود ندارد و مدعى است تمام آیات قرآن محکمات است و تشابه امرى است نسبى (تفسیر ابن تیمیه معروف به تفسیر کبیر، ج 1، ص 253) در حالى که در قرآن به تصریح آمده: «او کسى است که این کتاب (آسمانى) را بر تو نازل کرد، که قسمتى از آن، آیات محکم (/ صریح و روشن) است که اساس این کتاب مىباشد و قسمتى از آن، متشابه است ...». (آل عمران/ 7)
ج) تفسیر بخشى از آیات قرآن کریم با احادیث ضعیفالسند و اسرائیلیات، همانند تفسیر آیات 189 تا 190 سوره اعراف با قصّه اسرائیلى و قبیحى که در شأن حضرت آدم و حوا نیست. (الوافى بالوفیات، صفدى، ج 7، ص 20؛ تفسیر قرطبى، ج 7، ص 338)
د) اعتماد بر تفاسیر در بردارنده احادیث ضعیفالسند و اسرائیلیات و رها کردن تفاسیر ارزشمندى که آراى مخالف اعتقاد او در تجسیم و تشبیه را نقل کردهاند چون تفسیر طبرى یا این که آراء و اعتقادات شیعه دوازده امامى را ذکر کردهاند مثل تفسیر کشاف. (مقدمه کتاب اصول التفسیر، ابن تیمیه)
3- توسعه در عنوان شرک
در اطلاق عنوان شرک بر مخالفین خود در عقیده و رأى، بسیار بىپروا بوده، از جمله مىگوید:
الف) بناى بر اهل قبور از اعمال مشرکین است. (منهاج السنه، ج 1، ص 474)
ب) اگر کسى بگوید از پیامبر به جهت نزدیکى به خدا مىخواهم شفیع من در این امور باشد، این از کارهاى مشرکان است. (زیارة القبور، ص 156)
ج) اگر کسى به شخصى که از دنیا رفته بگوید: مرا دریاب، کمکم کن، شفاعتم نما، مرا بر دشمنم پیروز گردان و امثال آن که تنها خدا بر آن قادر است؛ اینها از اقسام شرک است. (الهدایة السنیة، ص 40) اگر کسى چنین گوید باید توبه کند و گرنه کشتنش واجب است. (زیارة القبور، ص 17 و 18)
4- توسعه در عنوان بدعت
ابن تیمیه هر گونه نو آورى در دین را بدعت دانسته و آن را به ضلالت نسبت مىدهد و مىگوید:
الف) گنبد و بارگاهى که بر قبر صالحین و انبیا، از اهل بیت و عامه بنا شده؛ از بدعتهاى حرامى است که در دین اسلام وارد شده است. (منهاج السنه، ج 2، ص 435- 437)
ب) اعیاد، شریعتى از شرایع است که در آن باید از دستورات متابعت نمود نه آن که بدعت گزارى کرد و این عمل همانند اعمال مسیحیان است که حوادث عیسى را عید مىگیرند. (اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293- 295)
5- تضعیف مغرضانه روایات
روایاتى را که مخالف عقاید و آراى اوست؛ بدون بررسى سند، جعلى دانسته و مىگوید: «حدیث» (هو ولىّ کل مؤمن بعدى)؛ او- حضرت على علیهالسلام- سرپرست هر مؤمنى بعد از من است. یک حدیث دروغ بر رسول خداست. بلکه او در حیات و مماتش ولى هر مؤمنى است و هر مؤمنى نیز ولى او در زمان حیات و ممات است». (منهاج السنه، ج 4، ص 104)
در حالىکه بسیارى از علماى عامه چون ترمذى، نسائى، ابن حیان، حاکم نیشابورى، طیالسى، احمدبن حنبل و دیگران از طریق جعفربن سلیمان این حدیث را نقل کردهاند. (ر. ک: سلسلة الاحادیث الصحیحة، البانى، ج 5، ص 261)
6- انکار حقایق تاریخى
هنگامى که با حقایق تاریخى مخالف عقیده و مذهب خود برخورد مىکند آن را انکار مىکند. از جمله این واقعه تاریخى که خلیفه عباسى ابوجعفر منصور از مالک سؤال مىکند آیا مىتواند رو به قبر پیامبر کرده و دعا نماید؟ و مالک در جواب مىگوید: چرا روى خود را از پیامبر بر مىگردانى در حالى که او وسیله تو و وسیله پدرت آدم نزد خداوند متعال در روز قیامت است. رو به سوى او کن و او را شفیع خود قرار ده تا خداوند شفاعت او را بپذیرد. (وفاء الوفا، ج 4، ص 1376)
ابن تیمیه مىگوید: «این قصه را احدى نقل نکرده و به امام مالک دروغ نسبت داده شده». با این که قاضى عیاض آن را با سند صحیح نقل کرده و گفته آن را از ثقات مشایخش اخذ کرده است. وانگهى مذهب مالک و احمدبن حنبل و شافعى استحباب استقبال قبر پیامبر هنگام سلام دادن و دعا کردن است.
7- نسبت دروغ به مخالفان
وى مىگوید:
الف: «رافضه (شیعیان) نماز جمعه به جاى نمىآورند. نه پشت سر اصحابشان و نه غیر اصحابشان و تنها پشت سر معصوم نماز مىگزارند. حال آنکه شخص معصوم نزد آنها نیست. (منهاج السنه، ج 5، ص 175)
خواننده گرامی بر دروغ و بهتان بودن این مساله کاملا آگاه است.
ب: از حماقتهاى شیعه این است که کراهت دارند سخن به لفظ ده بگویند یا کارى انجام دهند که به تعداد ده باشد. چون با خوبان صحابه- یعنى همان ده نفرى که پیامبر بشارت بهشت به آنها داده- دشمن هستند. (منهاج السنه، ج 1، ص 38)
این تهمتها احتیاج به پاسخ ندارد. هر کس با شیعیان، کوچکترین معاشرت داشته باشد به بىپایه و اساس بودن این حرفها پى مىبرد. (نقدى بر افکار ابن تیمیه (منبع اصلی این گزارش)، علی اصغر رضوانی ص 18)
انتهای پیام/ ز.ح